دوشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۰
ان قدر فاصلهی بین انتشار این نوشته و اعلام حضور حشدالشیعی در افغانستان کم بود که خودم هم غافلگیر شدم. به زحمت بتوان به آن گفت «پیشبینی» چون فاصلهی چندانی بین آنها وجود ندارد. وقتی مجالدادن به نیروهای تندرو در یک کشور و فرستادن نیروهای وابسته برای «کمک» جواب دهد، چرا جای دیگر امتحان نشود؟
در واقع به جز سوریه، این روش در عراق هم موفقیّتآمیز بود. گرچه رابطهی ایران و عراق پس از صدام همیشه گرم بود ولی در حدّ وابستگی هم نبود. پس از سقوط موصل بود که هم عربها و هم کردها از ایران تقاضای کمک کردند و سلیمانی همچون فرشتهی نجات برای «کمک» آمد. سقوط موصل به شکلی مشکوک در زمان نوری مالکی نخستوزیر دستنشاندهی ایران اتفاق افتاد. گروه نیمهوحشی داعش فقط در جنگهای نامنظم کارآمد بودند و توان تصرّف شهرها را مگر با عقبنشینی نیروهای مقابل نداشتند. چه شد که نیروهای عراقی یکباره از شهر گریختند؟ یک احتمال قوی این است که تسلیم موصل، عملی برنامهریزیشده برای تثبیت استیلای ایران و شبهنظامیان تحت امرش بر عراق بوده باشد.
وضع افغانستان چه از لحاظ جغرافیایی و چه قومیّتی با عراق و سوریه تفاوت دارد ولی ایران نیز در چندسال گذشته در کارگردانی جنگهای نیابتی خبرهتر شده است و اعلام حضور فاطمیّون در افغانستان این گمانهزنی را تقویت میکند. فرماندهی آنان گفته که نام «حشد الشیعی» مناسب نیست چون بوی تقابل مذهبی میدهد؛ بله، در عراق هم برای حفظ ظاهر برخی نیروهای سنّی در «حشد الشعبی» حضور دارند ولی مهار کار به دست شیعیانی است که از تهران فرمان میگیرند و نه حتّی نجف. اینجا نیز سرانجام نام مناسبی پیدا خواهد شد و از اقوام و مذاهب گوناگون نیرو خواهند گرفت امّا فرمان در دست اعضای امتحان پسدادهی فاطمیّون خواهد بود. این داستان ادامه دارد...
گذشته از احتمال نوستراداموس بودن عیار، شاید از جایی اخبار افغانستان به ایشان درز کرده باشد
پاسخحذف😎
یعنی رسما داری شبههافکنی و تشویش اذهان میکنی؟ 😉
حذفنه بابا ما رو چه به این کارها. حالا که فکر میکنم میبینم احتمالش ناچیزه، در حد صفر :)))
حذف