نیاز به نفی خود


         
گاه نیاز داریم که خود را همزمان نفی کنیم. مقصود از همزمان تفاوت نهادن با وقتی است که به اشتباه خود پی می بریم و باید نظر خود، یا در حقیقت خود را نفی کنیم که ما جز مجموعه‌ای از آرا و اندیشه‌ها نیستیم. ولی وقتی می گویم همزمان، منظورم این است که در همان آن که قضاوتی می کنیم نفی کنیم. واضحتر اینکه حکم صد در صدی خود را نفی کنیم با یک مورد استثنا یا احتمال که گزاره‌ی ما را از حال قطعیّت به درآورد؛ هم به سخن ما پختگی می دهد و ما را از تشابه با کسانی که برای عالم و آدم تکلیف تعیین می کنند بری می کند هم فروتنی ما را نسبت به حقیقت نشان می دهد که یعنی ما میدانیم این گوهری است که هیچگاه به کمال فراچنگ کسی نمی آید؛ علاوه براینها راهی برای بازگشت قرار می دهد که هرگاه خواستیم از نظرمان برگردیم بتوانیم. حال آنکه احکام قطعی تمام پل های پشت سر را خراب می‌کنند.


دیروز از سیاه نمایی جماعت منتقد نوشتم امروز می گویم اینکه آنان « باید» اگر نقطه قوّتی دیدند بنویسند، نیاز دولتیان نیست که استدلال شود آنان به اندازه‌ی کافی مدّاح دارند، بلکه این نیاز خود آنان است تا از غلطیدن به ورطه ی قطعی نگری و احکام جزمی  رها شوند. قابل باور نیست که همه‌ی فعالیّت‌های حاکمان منفی باشد.


 در اخبار داشتیم که وزارت ارشاد می خواست نمایشگاه تهران را در دو مکان برگزار کند ولی با اعتراض ناشران و برخی ارگانهای بین المللی از تصمیم خود برگشت. ابتدا به گونه‌ای نوشته می شد که گویا از این دوپاره شدن چیزی به جیب ارشاد می رود و اعتراض ناشران هم با هیاهوی زیاد منعکس شد و در آخر هم تیتر زده شد« عقب نشینی ارشاد» . شاید با یک دید دیگر این تنها تصمیمی برای بهتر شدن نمایشگاه بود- که البته اشتباه بود- و بازگشت هم می توانست به انعطاف پذیر بودن آنان تعبیر شود به هرحال از این که عرصه‌ی سیاسی و فرهنگی این مرز و بوم میدان جنگ باشد، هیچ کس نفع نمی برد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.