پیش به سوی انسان مجازی


       
پیشتر- در بررسی اینکه چرا ما هری پاتر نداریم- نوشتم که خیال چه نقشی در طرّاحی آینده‌ی بشر دارد. از ژول ورن و دیگر نویسنده‌های داستانهای علمی تخیّلی گفتم و اینکه به هر دلیل ما توان و جرأت ِخیالبازی را از دست داده‌ایم و به روزمرّگی و واقعیّت محدود پیرامون به گونه‌ای معتاد شده‌ایم که توان جلو زدن یا جداشدن از آنرا نداریم.  


خبر احتمال ازدواج انسان با روباتها برای من کمی بیش از سرگرمی بود. حقیقتش احساس خطر می‌کنم. توجّه داشته باشید که اگر تلاش یک مرد برای کامجویی از دوچرخه عجیب به نظر برسد، ولی تمتّع جنسی به وسیله‌ی ماشین مدّتهاست در عالم پورن زنان برای خودش ژانر [!] مستقلّی شده است. در فیلم هوش مصنوعی هم دوست و همراه قهرمان فیلم یک ژیگولوست؛ ماشینی که خدمات جنسی به زنان ارائه می‌کند. امّا عشق؟! 


                            دو نمونه از روباتهای زن نما


نمونه‌ی چنین عشقی را در داستان عروسک پشت‌پرده‌ی صادق هدایت می‌بینیم. مردی منفعل و گوشه‌گیر عاشق مانکنی می‌شود و هرشب مست و خراب با او خلوت می‌کند به گونه‌ای که حسادت همسر خود را بر می‌انگیزد. هدایت اینجا هم مثل بسیاری از داستانهای خود گوشه‌های نهفته‌ی روح بشر را می‌کاود و نشان ما می‌دهد. این میل نابهنجار- مثل سایر امیال منحرف ما- تغییر یافته‌ی یک میل طبیعی است. او در توصیف مجسمه می‌گوید:«... نه خوراک می‌خواست و نه پوشاک. نه بهانه می‌گرفت و نه مریض می‌شد و نه خرجی داشت. همیشه راضی، همیشه خندان. از همه مهمتر اظهار عقیده نمی‌کرد  تا اخلاقشان با هم جور در نیاید. صورتش هیچوقت چین نمی‌خورد و شکمش بالا نمی‌آمد...». او در حقیقت زنی می‌خواست با این مشخّصات، یکی از زنان پرده‌نشین اجداد پدرسالار خود؛ امّا از آنجا که قدرت و سطوت آنها را نداشت و تازه زمانه هم آن زمانه نبود و زنان رام و اهلی کمتر یافت می‌شدند، این عروسک پشت‌پرده را جایگزین او کرد.


روباتهایی که می‌بینید بسیار زیباتر از عروسک پشت پرده‌اند و راه می‌روند و حرف هم می‌زنند. در آینده با برنامه‌ریزی، تنی گرم و استعداد همخوابگی نیز خواهند داشت  والبتّه بانوان نیز نگران نباشند نمونه‌های مذکّر آن تولید خواهد شد. همین مضمون را این اواخر فیلم کدبانوان استپفورد  با بازی نیکول کیدمن مطرح کرد که بحث‌های زیادی برانگیخت. کسانی که به این فیلم پرداختند به دیدگاه مردسالارانه و اینکه مردان زنان را روباتهایی مطیع و دست‌آموز می‌خواهند اشاره می‌کردند. امّا بحث من فراتر از مسأله‌ی زن و مردی است.


                                 


در جهان مجازی پیرامون ما هر روز پدیده‌ای جدید انسانیّت ِما را تهدید می‌کند؛ انسانیّت به معنای قدرت انتخاب و آزادی. جهان مجازی رسانه‌ها و محصولات جعلی هنری و ادبی و علمی آرام آرام مذاق ما را تغییر داده و می‌دهد؛ تا جایی که زشت را زیبا و زیبا را زشت ببینیم و از کسی که مخالف ما بیندیشد حیرت کنیم و او را به جمود فکری و ارتجاع متّهم کنیم. مقاله‌ی یادشده نوشته‌ای تفنّنی نیست و جناب دیوید لوی رساله‌ی دکترای خود را درباره‌ی مزایای ازدواج انسان و روبات نوشته و پیش‌بینی کرده که اوّلین ایالتی که آنرا قانونی اعلام کند ماساچوست خواهد بود! سال ۲۰۵۰؟ به نظرم کمی دیر است، شاید زودتر از آن شاهد رسمی شدن این امر باشیم.


انسان به هر چیز انس بگیرد شبیه آن می‌شود. در داستان پینوکیو نیز پسران تنبلی که به شهربازی می‌روند تا ول بگردند و عاطل و باطل باشند- یعنی چیزی شبیه حیوان با زندگی بی‌هدف- تبدیل به خر می‌شوند. امّا اگر روزی داستانهای ما روایت جذّاب تلاش عروسکی برای انسان شدن بود که بیانگر تمنّا و تلاش انسان به رهاشدن از چرخه‌ی تکرار و روزمرّگی و رسیدن به مقام والای انسانیّت است، حالا پژوهشگران ما از مزایای ازدواج با روبات و تبدیل شدن به چیزی شبیه آن می‌گویند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.