شیعه و اتّهام شرک



۱. دوست بی‌نامی در بخش نظرات یادداشت دیروز به اشاره از شرک گفت و کسانی که ما - به نادرستی- آنها را بزرگ می‌کنیم. ایشان با گفتن اینکه اضافه کردن سیصد سال تاریخ ائمّه به قرآن درست نیست، نشان داد که منظورش کافی بودن قرآن و عدم نیاز به امامان می‌باشد. با توجّه به اینکه نسبت دادن شرک به شیعه پیشینه‌ی زیادی دارد و هم‌اکنون نیز برخی فرقه‌های اسلامی ما را با این عنوان می‌شناسند، موضوع شایسته‌ی بسط است. از آنجا که دوست عزیزمان به قرآن اشاره کرده و گفته‌اند که مبین است پس بهتر است که ایمای امروزم را از همین قرآن شروع کنم. در سوره‌ی یوسف می‌خوانیم که او در کودکی خواب می‌بیند که یازده ستاره و ماه و خورشید به او سجده می‌کنند. سالها بعد این خواب تعبیر می‌شود و پدر و مادر و برادرانش به او که حالا عزیز مصر شده سجده می‌کنند(یوسف-۱۰۰). به برادران و مادرش کاری ندارم امّا یعقوب پیامبر خدا بوده و پیامبران از گناه معصوم هستند چه رسد به شرک؛ او چرا باید به آدمی مثل خود- گیرم پیامبر باشد- سجده کند، آیا این شرک نیست؟ از آنجا که او معصوم است و قرآن هم بدون اعتراض به کار او داستان را ادامه می‌دهد پس کارش درست بوده، من می‌پرسم چرا؟ 


۲. می‌دانیم و می‌دانید که ما رو به سوی کعبه نماز می‌خوانیم. کعبه مشتی سنگ بیش نیست چرا باید به سوی آن نماز بخوانیم؟ زیرا انسان در جهان مادّی محاط است و بالأخره به سمت و سویی باید توجّه کند. پس ما به سنگ سجده نمی‌کنیم بلکه به کسی که ما را به آن طرف توجّه داده و به نیّت او سجده می‌کنیم. سنگ آیه است، نشانه است،‌ نمود است از چیزی که ما آن را می‌پرستیم. همین الآن اگر کسی با نظر استقلالی به خود کعبه نماز بخواند و به حج رود نماز و حجّش باطل و مبتلا به شرک شده است.


۳. اگر سنگی - که پست ترین رتبه‌ی موجودات میان جماد و گیاه و حیوان و انسان است- بتواند آیه‌ی خداوند باشد، چرا انسانی که خود خداوند به پیروی او فرمان داده نتواند آیه‌ی او باشد. ما امامان را بزرگ می‌داریم و گفتار و کارشان را حجّت می‌دانیم چون همان خدایی که او را می‌پرستیم گفته و گرنه حداکثر انسانهایی محترم و دارای فضایل اخلاقی بودند. اگر کسی در و دیوار خانه‌ی آنها را ببوسد به‌خاطر همان خدایی است که اینها نماینده و خلیفه‌ی او هستند نه به خاطر خودشان. یعقوب نبی هم به سوی خدا سجده کرد امّا قبله‌اش را بزرگترین آیه‌ی خدا در آن زمان یعنی یوسف قرار داد. البتّه ما به امامان سجده نمی‌کنیم ولی قرآن - با آیه‌هایی مانند این- دارای ایماهایی است برای کسانی که اهل اشارت باشند و بخواهند که راهی به رهایی بیابند.


۴. شیعه حد اعتدال بین دو تفکّر است یکی وهّابیّت و دیگری شیخیّیت . وهّابیّه می‌پندارند که ما امامان را می‌پرستیم و ما را تکفیر می‌کنند ولی خودشان از درک باطن اسلام عاجزند و شیخیّه با بزرگ کردن و افراط در حقّ امامان و قدیم پنداشتن آنها به شرک و غلوّ دچار شده‌اند. حالا من از شما می‌پرسم، اگر خدا در قرآن علی را نفس و خود ِپیامبر به شمار آورد*(آل‌عمران-۶۱) بعد من و شما بگوییم که خدا را قبول داریم ولی علی را خیلی بزرگ نکنیم، در حقیقت به کدام خدا ایمان داریم؟ 





* این آیه، آیه‌ی مباهله است که پیامبر اسلام در نوعی تحدّی و مبارزه‌جویی با عالمان مسیحی گفت که من و فرزندانم و زنان و خودم در روز و ساعتی خاص علیه شما دعا می‌کنیم و شما نیز همین کار را انجام دهید تا خدا هرکس را که حق است نگه دارد و آنکه باطل است نابود کند. در این جریان عالمان مسیحی ابتدا پذیرفتند ولی بعد کوتاه آمدند. روز مباهله پیامبر با علی و فاطمه و حسن و حسین آمد. در آیه ابنائنا که حسنین هستند. نسائنا هم فاطمه- ونه دیگر زنان پیامبر!- و نامی از علی نیست. تنها گزینه این است که انفسنا را همان علی بدانیم یعنی علی نفس ِپیامبر است. البتّه احادیث و روایات زیادی هم مانند روایت معروفی که پیامبر می‌گوید نسبت تو به من، مانند نسبت هارون به موسی است با این فرق که پیامبر نیستی هم هست که خودتان حتماً بهتر می‌دانید.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.