دو برداشت از رضا میرکریمی



برداشت اوّل: فیلم زیر نورماه به جشنواره‌ی کن می‌رود. جشنواره‌ی کن مهمترین جشنواره‌ی فیلم جهان است که حضور در آن و به خصوص بخش مسابقه‌اش آرزوی هر سینماگری است. میرکریمی هم علیرغم آنچه از بی‌رغبتی‌اش به جایزه‌ها می‌گوید از این امر مستثنا نیست. شاهدش حضور او در آن جشنواره پیش از آن سال و به عنوان توریست است. مدیران هر جشنواره‌ای می‌توانند برای حضور دیگر فیلمها در جشنواره‌شان شرط یا شرطهایی قایل شوند که نمونه‌اش را در فیلم اپیزودیک کیش دیدیم. آن سال فیلمسازان ایرانی هیاهوی نابجایی به پاکردند. اگر ما بیضایی را می‌پسندیم دلیلی ندارد که آنها هم بپسندند و آنها نیز از شش قسمت فیلم به گمانم تنها سه قسمتش را پسندیدند که فیلم ایرانی بی‌جهت انصراف داد.


مسؤولان کن هم به میرکریمی گفتند که پایان فیلمش را عوض کند و فیلم جایی تمام شود که طلبه‌ی فیلم دستش به میله‌ی متروست نه آن جایی که با لباس روحانیّت دیده می‌شود. اگر پایان‌بندی فیلمش راعوض می‌کرد، می‌توانست به بخش مسابقه برود و اگر نمی‌کرد تنها به یکی از بخشهای جنبی. میرکریمی به آنان« نه» گفت و به بخش دوربین طلایی رفت و جایزه‌اش را هم برد. بگذریم که به نفع او شد، چون بردن جایزه در بخش دوربین طلایی از شرکت بدون جایزه بردن در بخش مسابقه چه بسا بهتر باشد و همین جایزه بود که نام او را سر زبانها انداخت.


از جایزه و نام‌آوری مهمتر، تصمیم درست میرکریمی بود که اجازه نداد دیگری در فیلمش دست ببرد. او اگر فیلم را با آگاهی و اندیشه‌اش ساخته، معنا ندارد که به ساز چند فرنگی یا منتقد برقصد. منتقدان ایرانی هم از آنجا که آن زمان پایان باز مد بود، ترجیح می‌دادند فیلم، طلبه‌ را در حالت تردید رها کند تا اینکه تصمیم‌گیری به پوشیدن لباس او را ببینند. به هر حال میرکریمی از این آزمون سربلند بیرون آمد.


زیر نور ماه  به همین سادگی


برداشت دوّم: پایبندی به پیمان یکی از نشانه‌های مؤمنان است و حکایات غریبی را در جهت تعهّد یک فرد به قولی که به دیگری داده خوانده و شنیده‌ایم. برگزارکنندگان جشنواره‌ی فجر امسال علیرغم اینکه فیلمها را در مرحله‌ی تصویب فیلمنامه مورد بازبینی قرار دادند، خود فیلم را هم در صورت صلاحدید جرح و تعدیل می‌کردند. دو نمونه‌اش فیلمهای« دایره زنگی» و« خاک آشنا» بودند که از جشنواره بیرون رفتند و برخی فیلمها هم از اوّل کنار گذاشته شدند. « خاک آشنا» فیلم یکی از معدود فیلمسازان« زنده»ی این سامان است که هر سه فیلم قبلش با تحسین عام و خاص روبه رو شده بود. این فیلم در مرحله‌ی خواندن فیلمنامه با تغییر یک نام مواجه شد ولی این اواخر دستور به حذف یک سکانس کامل را دریافت کرد و البتّه فرمان‌آرا به درستی تمکین نکرد و از جشنواره خارج شد. دو سؤال از میرکریمی:


سؤال اوّل: جشنواره به هر حال یک رقابت است، توی کارگردان چطور می‌توانی در رقابتی شرکت کنی که رقبایت را به نادرستی و با خلف وعده از میدان به در می‌کنند؟ واکنش یا اعتراض را برای چه زمانی گذاشته‌اند؟ جایزه که می‌گویی برایت اهمیّت ندارد، فیلمت را هم که همه دیدند، بهتر نبود که تو نیز از جشنواره انصراف می‌دادی؟ مگر نه این است که اگر احتمال تأثیری هم باشد در اعتراض امثال مجیدی و میرکریمی است نه دیگران؟


سؤال دوّم: فیلم خود تو در مرحله‌ی بازبینی با یک مورد تعدیل روبه رو شد که گویا مربوط به یک نصب‌کننده‌ی دیش ماهواره بود، این مگر در فیلمنامه نبود و مگر آقایان آنرا نخوانده و تصویب نکرده بودند؟ چرا تن به آن تعدیل دادی و حذفش کردی؟ آن سیّد رضا میرکریمی که اجازه نداد مدیران کن فیلمش را دستکاری کنند حالا چرا کوتاه آمد؟ میرکریمی باید بداند اگر میرکریمی شد به خاطر پایبندی او به اصول خود بود و بدون این التزام و با تسلیم مقابل خواست دیگران به زودی یکی مثل بقیّه خواهد شد.

تمام اینها را بدون پرداختن به حقّ مسؤولان دولتی در سانسور فیلمها یا بررسی چگونگی برون رفت از دایره‌ی بسته‌ی ممیّزی نوشتم که آن حکایت دیگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.