قدرت و نقد قدرت



در نظام تفکّر قدیم ملهم از فلسفه‌ی یونان به اینکه چه کسی باید بر مردم حکومت کند، می‌اندیشیدند  و در دوران جدید به اینکه چگونه قدرت که برخی آنرا شرّ مطلق نامیده‌اند، کنترل شود و مردم بتوانند بر آن نظارت و در صورت لزوم حکمران موقّت خود را بدون توسّل به خشونت عوض کنند.


ایران با ادّعای ساخت دنیایی جدید، ردای جمهوری اسلامی را به تن کرد ولی افتاد مشکل‌ها. تئوری ولایت عملاً نسخه‌ی دیگری از حاکم عادل نظام قدیم است و انتخاب‌ها فقط برای تعویض کارگزاران جزء است، گیرم نامشان رئیس جمهور یا نماینده باشد که آن‌هم با نظارت استصوابی لوث شد.


در این وبگاه بارها از تفاوت نهادن بین گفته و گوینده سخن گفته‌ام و این معیار را- که دستوری دینی است- اگر به عرصه‌ی سیاست ببریم، بیشتر اثبات کننده‌ی نمونه‌های جدید دموکراسی است تا ولایت مطلق. باز هم پیشتر گفتم که بین نظریّه و عمل رابطه‌ی تنگاتنگی هست و اگر بهترین نظریّه در عمل بارها و بارها نتیجه نداد، از دید من زیرسؤال می‌رود و به عکس اگر آنچه پشتوانه‌ی نظری درست ندارد، بتواند جایگزینی خوب برای تئوری‌های ناکام باشد، لااقل امتیاز مثبتی به آن تعلّق می‌گیرد. چه وقت زمان آن می‌رسد که اعتراف کنیم:« ما نتوانستیم ثابت کنیم که قدرت شرّ مطلق نیست چون بسیاری از حکمرانان ما رفتاری مشابه کسانی که آنان را تقبیح می‌کردند از خود بروز دادند؟»


گفتار تلخ قالیباف را خواندم و متأثّر شدم که چگونه سردار یکی از لشکرهای جنگ را متّهم می‌کنند که حتّی یک شب در پایگاه بسیج نخوابیده است! اگر اعتراف امثال سعید امامی را به صدور فتوای قتل های زنجیره‌ای به خصوص قتل سیّد احمد خمینی باور نکردیم ولی بعد که نیازی نیمی از آن – یعنی قتل یادگار رهبر فقید- را پذیرفت، نیمه‌ی دیگر از حدّ احتمال ضعیف خارج شد.


امّا اینکه دبیر کمیته‌ی تحقیق و تفحّص قوّه‌ی قضائیّه این مطالب را بگوید به راستی رسوایی بزرگی است. تازه پیشنهاد دهند که افشاگری‌هایی در زمینه‌های نفت و گاز و قاچاق اشیای باستانی و مواد مخدر[!] نیز لازم است. به یاد بیاورید اصرار محسن رضایی در زمان نامزدی برای ریاست جمهوری که قاچاق مواد مخدّر، ریشه در فساد درونی برخی کارگزاران حکومتی ایران دارد.


آنچه باعث شده که دموکراسی‌های غربی دوام بیاورند، علیرغم آنچه هر روز از فساد و اختلاس و سایر لغزش‌ها- که انگار جزو ماهیّت بشری و ارتکاب آن امری طبیعی است- می‌شنویم، نقد و لاپوشانی نکردن و رسیدگی به آن است. این نقد مدام چونان شست‌وشویی اجتماعی است که آلودگی‌ها را از بدنه‌ی جامعه دور می‌کند. اکنون که کار قوّه‌ی قضائیّه به افشاگری رسیده است؛ می توان این را نشانه‌ای خوب برای اینکه ما نیز قدم در راه نقد و جرّاحی خود گذاشته‌ایم، تلقّی کرد با این شرط که همراه با رسیدگی علنی و محاکمه باشد و گرنه فسادی بر فساد سابق خواهد افزود و نشان خواهد داد که تاکتیکی سیاسی از جانب جناحی از قدرتهای درگیر در ایران برای حذف جناح دیگر است. گرچه خیلی خوش بین نیستم- چون خود قوّه‌ی قضائیّه به نوبه‌ی خود، به شدّت زیر سؤال است-  ولی به انتظار پایان این درگیری می‌مانم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.