ضریح نو، بینش نو


                             
دیروز شاهد ویژه‌‌برنامه‌ی زنده‌ی شبکه‌ی سه درباره‌ی ساخت ضریح جدید امام حسین در ایران بودیم. اینکه ایرانیان در ساخت آن از اسماعیلیان هند پیشی گرفتند قابل ستایش است و نباید جز این می‌شد. پیرامون زیارت قبر امامان یا حتّی تقدّسی که شیئی خاص مانند ضریح یا در ِحرم آنها پیدا می‌کند پیشتر نوشته بودم. تکّه‌ای از لباس یا قلم یا هر یادگاری از عزیزی از دست رفته برای ما خاطره‌انگیز است و نباید حسّاسیّت شیعیان را در اموری از این دست عجیب دانست.
در حکایتی معروف که مولوی نیز روایت خود را از آن آورده است، دو دلداده که مدّتها برای هم نامه می‌نوشتند به هم رسیدند. یکی از آنان خواست دوات و قلم بردارد و دوباره نامه بنویسد که با عتاب محبوب روبه‌رو شد که وقتی من در برابر تو هستم، نامه نوشتن چه معنایی دارد؟ آنچه که واسطه است بین من و دیگری، آیا با وجود او معنا دارد؟ حکایت آب است و وضو و تیمّم. ابراهیم خلیل نیز در سیر توحیدی خود از ستاره به ماه و از ماه به خورشید رسید و به آن نیز اکتفا نکرد. ضریح و اصلاً خود زیارت، مقدّمه‌ی معرفت است نه اینکه هدف باشد.
از حسین بن علی بالاتر خداوند و از کربلا مهم‌تر مکّه و از ضریح حسین ارزشمندتر کعبه است. امام سجّاد روبه‌روی کعبه ایستاد و گفت که ای کعبه تو گرانقدری ولی آبروی مؤمن از تو باارزش‌تر است. آیا همان‌قدر که برای ساخت ضریح اهمیّت قائل می‌شویم، برای کرامت و عزّت نفس مردم کشور خود ارزش می‌گذاریم؟ آنان که قربان صدقه‌ی ما می‌روند و به دنبال اتوموبیل ما می‌دوند نه؛ آنان که با ما مخالفت می‌کنند، آنان که به زندان می‌افتند، آنان که به دلیل انتقادی از ما توسّط جانفدایان ما تمشیت می‌شوند، آنان که... . زمانی می‌توانیم ادّعای محبّت علی بن حسین و پدرش و سلاله‌ی آنان را داشته باشیم که از اندیشه‌ی آنان پیروی کنیم و گرنه ساخت اسکلتی فلزی، کار چندان شاقّی نیست. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.