ما و فلسطین -2- بازخوانی کشتار مسجد گوهرشاد


-->
1. همه کم یا بیش با واقعه‌ی مسجد گوهرشاد آشنا هستند؛ عالمان مشهد برای گفت‌وگو با رضاخان - درباره‌ی فرمان اجباري شدن كلاه شاپو و اتحاد لباس مردان كه از ديد آنان مقدّمه‌ي كشف حجاب بود- آیت‌الله حسین قمی را انتخاب کردند و به تهران فرستادند ولی ایشان آنجا بازداشت و ممنوع‌الملاقات شد. مردم در اعتراض به این کار در مسجد گوهرشاد جمع شدند، در حالیکه معلوم بود که سربازان آماده‌ی حمله هستند و ابایی از کشتار ندارند. کسانی میان مردم به منبر رفتند ولی در آن میان مردی موسوم به شیخ محمّدتقی بهلول با سخنان آتشین خود مردم را دعوت به قیام کرد و باعث ایجاد هیجان و شورش در مردم شد. آنان به اخطار سربازان تحت تأثیر سخنان او اعتنایی نکردند و آن تجمّع به کشتار فجیعی در حرم رضوی انجامید که پیامدهایش مانند برخورد، تبعید و سوءقصد به علمای مشهد، ضربه‌ی سختی را به حوزه‌ی این شهر زد.
حاکمیّت ایران همیشه این اتّفاق را با آب و تاب- و البتّه ناگفته گذاشتن بسیاری از گوشه‌های آن- هرسال بازتاب می‌دهد و از آن استفاده‌ی تبلیغاتی می‌کند. ایماخوانان می‌دانند که من به مناسبت، به گفتار عارفانی که قرآن و عرفان و برهان را هم جدا نمی‌دانند، در این وبگاه بسیار استشهاد کرده‌ام. این بار نیز نقل قولی را که شاید برای بسیاری غیرمنتظره است از سیّدهاشم حدّاد، هم‌دوره‌ی علّامه طباطبایی و جناب بهجت در محضر عرفانی سیّد قاضی می‌آورم. برای ایشان که جزئیّات واقعه‌ی گوهرشاد را شرح دادند، اندکی تآمّل کرد و گفت که در اینکه اقدام رضاخان برای کشف حجاب باطل بود و کشتار مردم توسّط او و مأموران او نیز اقدامی غیر انسانی و نفرت‌آور است، شکّی نیست ولی وقتی دیده شد که مأموران آماده‌ی شلیک هستند و فرجامی جز خون‌ریزی در پی نخواهد بود، تحریک مردم توسّط آن شیخ کار نادرستی بوده است و خون کشته‌شدگان به گردن او نیز هست. او فقط اختیار جان خود را داشت؛ اگر می‌خواست، باید جایی به تنهایی اعتراض می‌کرد نه اینکه جمعی را به کشتن بدهد و خود بگریزد. (اسرار ملکوت،‌ سیّدمحمّدمحسن حسینی طهرانی، ج۲،‌ ص ۴۰۳) با خواندن این جملات به ریزبینی و تیزهوشی این عارف ِهمچنان گمنام، آفرین گفتم. ناگفته نماند که بعضی از بزرگان مانند شیخ ابوالحسن شیرازی- امام جمعه‌ی سابق مشهد- و سیّد عبدالله شیرازی- مرجع فقید معاصر- نیز از او به نیکی یاد نکرده‌اند ولی رسانه‌های حاکمیّت معمولاً از بازتاب دادن سخنان آنان امتناع ورزیده‌اند. بعضی حتّی تا آلت دست دانستن او واشاره به  نقش مشکوکش برای در هم کوبیدن حوزه‌ی مشهد پیش رفته‌اند( اینجا)


2. پریروز به جنایت فجیع صهیونیست‌ها پرداختم و شادمانی و بی‌خیالی برخی از هموطنان را زشت و ناپسند دانستم و گفتم که نمی‌توان از هر رویدادی با ربط دادنش به جمهوری اسلامی استفاده کرد و به بد و بیراه گفتن به فلسطینیان پرداخت. قتل، قتل است و نفرت‌آور و هیچ‌کس نمی‌تواند از ریختن خون افراد بیگناه خوشحال شود و جوک و لطیفه تعریف کند. امّا این اتّفاق شباهت تام و تمامی به جریان مسجد گوهرشاد دارد. در زشتی کار اسرائیلیان و قتل عام مردم و محاصره‌ی آنان شکّی نیست ولی از پیش معلوم بود که زدن چند راکت بی‌تأثیر به چنین قتل‌عامی خواهد انجامید، پس کسانی که دست به آن کار یازیدند نیز همراه با جانیان صهیونیست در خون مردم بیگناه شریک هستند. این کار تا به حال چندبار تکرار شده است؛ اگر حاکمان ایران توان دارند باید جلو تکرار این کار را بگیرند و گرنه در صورت بی‌تفاوتی و نهی نکردن حماس یا احیاناً تشویق آنان، اینان نیز شریک جرم خواهند بود.


3. بارها و بارها مخالف خود با نگرش سیاه و سفید به قضایا را اعلام کرده‌ام ولی نمی‌دانم چه جای شگفتی دارد که با بخشی از سخنان یک فرد یا قسمتی از آثار او یا بعضی اعمال یک گروه، موافق باشی و با بقیّه‌ی آن مخالف. همین تجربه را در ماجرای گلشیفته فراهانی داشتم که پس از نگاشتن سه ایمای موافق با او و تقبیح احضار او و سایر هنرمندان به ارشاد و قوّ‌ه‌ی قضائیّه، از اقدام شتابزده‌ی او در انتخاب نوع پوشش انتقاد کردم که باران ناسزاها شروع شد؛ حالا انگار خودش هم متوجّه شده که می‌توانست عاقلانه‌تر رفتار کند.
هنوز نوشته‌های مربوط به فلسطین ادامه دارد و از دید من مهم‌ترین کار تحلیل‌گران، جداکردن درست از نادرست ِاعمال و افکار است و گرنه محکوم کردن یک طرف و جانبداری از طرف دیگر، فقط و فقط به تشدید وضعیّت فعلی می‌انجامد که دودش تنها به چشم مردم بیگناه، آواره و مظلوم فلسطین خواهد رفت.

۲ نظر:

  1. سلام
    لطفا منبع نقل قول جناب قاضی را هم بفرمایید که قابل استناد باشد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      نقل قول از مرحوم حدّاد است که انگار در «روح مجرّد» خواندم. جای دقیقش را پیدا کردم، می‌نویسم.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.