بازگشت خاتمی-۸- باز هم بازگشت خاتمی


                                
پس از ورود نامنتظره‌ی موسوی، خاتمی هم کنار کشید؛ ذکر چند نکته در پایان این سلسله نوشته‌ها را لازم می‌دانم.
1. در حوزه‌ی محدود مطالعه‌ی دنیای مجازی، من اوّلین کسی بودم که دو سال پیش از لزوم تفکّر درباره‌ی یافتن بهترین راه برای رهایی از وضع موجود گفتم. شخصی آرام و بی‌هیاهو و نزدیک به یکی از مراکز قدرت را- چون حسن روحانی- توصیه کردم ولی نوشتم از آنجا که جز خاتمی کسی برنده‌ی صددرصد در مقابل احمدی‌نژاد نیست، بهتر است به فکر او باشیم گرچه از هیاهوی اطرافیان او بیمناکم. پس خاتمی انتخاب اوّل من نبود ولی گزینه‌ی بد یا متوسّطی هم نبود امّا اصل بهبود وضع کشور است، با هر کس.
2. تلاش برای بهبود وضع کشور ( یعنی افزایش سطح رفاه، کاهش فقر، ارتباط بهتر با جهان، گسترش عدالت، امکان دادخواهی مظلومان و انواع آزادی‌های بیانی) فرایندی طولانی و مستمر است؛ پس سؤال «خاتمی مگر چه کرد؟» یا «قرار است چه کار کند؟»، ناشی از شتاب‌زدگی ماست. در ایران ظاهراً باید مدام دو قدم به جلو و یک قدم به عقب برداشت و این راه از پیشرفت قدم به قدم- که آنرا بیشتر می‌پسندم- کاراتر است. افزایش ناگهان روزنامه‌ها و بستن بیشتر آنها، به وضع موجود انجامید که با پیش از خرداد 76 قیاس‌پذیر نیست. هفته‌نامه‌ای به نام شهروند با الگوی تایمز به میدان می‌آید و پس از مدّتی کلّه‌پا می‌شود ولی نمونه‌های مشابه و کم‌رنگتری از خود به جا می‌گذارد (ایران‌دخت، مردم و جامعه، مشق آفتاب) که بیشتر هم خواهند شد. برگزاری کنسرت‌های پاپ و سنّتی در صورت نبود دوّم خرداد، در دوران صفّار هرندی ممتنع بود و آن فشار باعث شد که این را داشته باشیم. ساخت «زندان زنان» باعث شد که حالا « سه زن» امکان ساخت بیابد و بدون آن، این ساخته نمی‌شد؛ در سایر زمینه‌‌های اقتصادی و سیاسی هم مثال و میراث به جا مانده از آن دوران بسیار است. با این اوصاف تنها کسی که می‌توانست باز دو قدم به جلو بردارد را من خاتمی می‌دیدم نه کرّوبی و نه موسوی.
3. نسل جوان و اهل قلم به هیچ کس تعهّدی ندارند، و اقبال آنها به خاتمی به معنای پیروی از او نبود، پس حمایت خاتمی از فلان کس، امتیازی به نفع او نخواهد بود. کارنامه‌ی هرکس با گفته‌های آینده‌ی او آشکار خواهد شد. یکی از بسیار مطالبی که قصد نوشتنش را داشتم الگوبرداری از شیوه‌ی مبارزه‌ی انتخاباتی آمریکا بود که بسیار عاقلانه و گام به گام است و متأسّفانه اینجا با بی‌انضباطی عدّه‌ای از میان رفت، گرچه خاتمی می‌کوشد که با کنارکشیدن خود و ایجاد وفاق بین دو نفر دیگر، تا حدودی تک‌نفره این روند را پی بگیرد. دیگر مطالب را تلاش می‌کنم با وضع جدید، هماهنگ کنم و بازنویسم.
4. بالاتر از سیاهی رنگی نیست؛ نباید به خاطر خشم از موسوی و کار بی‌موقعش، یأس، کناره‌گیری یا عدم تمرکز کاری کند که رئیس فعلی باز رأی اوّل را بیاورد. هر کدام از دیگر نامزدها از موسوی گرفته تا کرّوبی یا پورمحمّدی بهتر از او می‌توانند کشور را اداره کنند؛ پس دوباره باید فکرها را جمع کرد.
5. احمدی‌نژاد در میان ناباوری همگان به ریاست رسید، حالا که خاتمی نیست، اجباری به انتخاب از میان افراد موجود نیست و عقلای قوم می‌توانند کس دیگری را به میدان بفرستند، کرّوبی رأی زیادی ندارد و موسوی هم تا جلب اطمینان هواداران خاتمی راه زیادی دارد، چرا نتوان به گزینه‌ی جوان و قوی دیگری اندیشید؟
6. بازگشت خاتمی هنوز محتمل است. هیچ چیز مانند عدم اقبال مردم نمی‌تواند افراد را از خواب و خیال خود به در آورد. اگر موسوی به دلیل عدم استقبال از او در سخنرانی‌ها، جلسات و نظرسنجی‌ها به این نتیجه برسد که موفّقیّتی نخواهد داشت، - شاید- کنار بکشد؛ اگر کسی بداند که به هر دلیل شکست می‌خورد، عاقلانه‌ترین راه کنارکشیدن است، یعنی کاری که محسن رضایی در دور پیش و با آگاه شدن از مسائل پشت پرده انجام داد؛ آن وقت، بازگشت خاتمی ممکن خواهد بود. هنوز تا انتخابات خیلی مانده و ایران هر روز و هفته‌اش آبستن حوادث جدید است.
7. خاتمی به دلیل همین کارهایش خاتمی است؛ رفتن او را اصلاً نمی‌پسندم. او الزامی به رفتن نداشت و حرفی که زده بود را موسوی هم به بیان دیگر گفته بود و همانطور که او به حرف خود وفادار نماند، خاتمی نیز می‌توانست چنین کند و از آن گذشته وقتی پای خیر و صلاح کشور هست، قول یا قرار و مدار شخصی جایی ندارد. جنگ قدرتی را که خاتمی گفته دوست ندارد، همان چیزی است که ذات انتخابات است؛ انتخابات جنگ و رقابت بر سر قدرت است و درست هم همین است، خواه با موسوی، خواه با احمدی‌نژاد و دست آخر تحلیل او را درباره‌ی اینکه« اگر من به دور دوّم بروم شکست است ولی اگر موسوی به دور دوّم برود، پیروزی» باز هم درست نمی‌دانم. خاتمی می‌توانست در دور اوّل کار را تمام کند و موسوی هم اگر به دور دوّم برود و نتواند پیروز نهایی باشد، آن پیروزی خیالی به چه دردی می‌خورد؟
حرف دراین باره بسیار است ولی خاتمی به دلیل همین تصمیم‌های خلاف جمع خود، خاتمی است و هنوز خاتمی باقی مانده است. او کاندیدایی در عرض دیگر کاندیداها نیست، نماد دوّم خرداد و پدیده‌ایست که باید هنوز مطالعه شود و به نظر من کماکان سرمایه‌ایست برای روز مبادای اصلاح‌طلبی در ایران، هرچند با بسیاری از کارها و گفته‌های او موافق نباشیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.