تحریم و آماده‌باش

                                                                                                          سه‌شنبه۳ آبان۱۳۹۰
درآمدی بر بررسی صف‌آرایی سیاسی مثلّثی نوین 
            
مقدّمه‌ی اوّل: مرور بحث تحریم
پس از پیشنهاد محتاطانه و البتّه منفعلانه‌ی برخی گروهها و احزاب اصلاح‌طلب به شرکت در انتخابات و مخالفت بدنه‌ی اصلی جنبش سبز، من نیز بیش و پیش از همه واکنش نشان دادم و یادداشت تندی نوشتم. لحن آن ایما به اقتضای شرایط ملتهب آن روزها و پیشنهاد بی‌معنای آن افراد بود ولی محتوای آن به قوّت خود باقی است. سخن خاتمی نیز بیش از آنکه به معنای چراغ سبز شرکت در انتخابات باشد، بر فقدان شروط اساسی انتخابات آزاد و قانونی در ایران و نمایشی‌شدن آن انگشت می‌گذاشت و حالا دیگر کمتر کسی از شرکت در انتخابات حرف می‌زند جز معدودی که دیگران آنها شناخته‌اند، باشد که خودشان نیز روزی به این خودشناسی برسند. بعدها من یادداشتی پیرامون «تحریم فعّال» نوشتم و گفتم که این تحریم نباید منفعلانه باشد و- تنها برای نمونه- خیابانی‌شدن جنبش در روز انتخابات را پیشنهاد کردم. این روزها تاجزاده هم چیزی قریب به این نوشته امّا شرایط در ایران گاه هر ‌روزش با دیروز فرق می‌کند، زمان روی دور تند افتاده و من نیز دیگر نه بر آن نظرم و نه با پیشنهاد تاجزاده هم‌نظر؛ به دلایلی که خواهد آمد.
مقدّمه‌ی دوّم: درگیری دولت و رهبر
جنبش سبز از نقد توأمان دولت و حاکمیّت آغاز شد، آرام آرام احمدی‌نژاد را کنار گذاشت و به قدرت مطلقه پرداخت. البتّه نقد موضع‌گیریهای اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی دولت ادامه یافت ولی تأکید اصلی نه بر رئیس دولت منتصب بلکه ناصب وی بود. امّا حالا نزاع در ایران دو جبهه ندارد بلکه مانند یک مثلّث سه‌ضلعی است و از دید من وضع جدید باید در تمام تحلیلها و آینده‌نگریها و نقد حال و گذشته لحاظ شود؛ امری که تا کنون اتّفاق نیفتاد یا کم افتاده است. گروهی زمانی همراهی با اطرافیان احمدی‌نژاد- مانند مشایی- را برای تضعیف قدرت مطلقه نادرست ندیدند، من هنوز بر این باورم که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند امّا گاهی می‌توان مقتصدانه و هدفمندانه سکوت کرد یا کنار کشید تا دو قدرت دارای مشروعیّت ضعیف، همدیگر را بفرسایند. هرگونه تضعیف داخلی قدرت مطلقه می‌تواند به آینده‌ی دموکراسی در ایران کمک کند. احمدی‌نژاد زمینی است پس هرگاه می‌گوید دولت یک ریال تخلّف ندارد یا در ایران یک گرسنه یا زندانی سیاسی وجود ندارد همه او را دست می‌اندازند امّا وقتی رهبر سخن از مخالفان نودونه درصدی نظام امریکا می‌کند یا خشونت دولتهای غربی را ده برابر دولتهای غیرغربی می‌خواند یا آمار نادرست دیگری می‌دهد، کسی متعرّض او نمی‌شود چون هنوز از دید برخی، مشروعیّتش ریشه در آسمان دارد.
پیشنهاد پارلمانی کردن نظام ایران پیشنهاد بسیار نابجا و بی‌موقعی بود. گروه مشاوران خامنه‌ای اشتباه کردند. اگر این سخن پس ازانتخابات مجلس و تصرّف آن بیان می‌شد ممکن بود تا پیش از انتخابات سال آینده‌ی ریاست جمهوری ابتدا مجلس را به دست بیاورند و پس از اصلاح قانون اساسی، ریاست جمهوری را؛ امّا حالا انتخابات مجلس اهمیّتی دوچندان برای اطرافیان احمدی‌نژاد یافته است چون اگر آنرا ببازند، باید قدرت را از دست رفته فرض کنند و این باعث جدالی نفس‌گیر بین شخص اوّل و دوّم نظام در انتخابات مجلس خواهد شد. احمدی‌نژاد با مأموریّت دادن به محصولی و تشکیل جبهه پایداری، همین الآن نیز دست پیش را گرفته است. این موضوع جای بسط فراوان دارد امّا فعلاً همین مقدار به کار ما می‌آید.
نتیجه: درستی تحریم به جای خود ولی به جای هرگونه تحرّکی که باعث آسیب دیدن نیروهای سبز شود یا فرصت، امکان و شدّت رویارویی دو قدرت اوّل نظام سیاسی کشور را کم کند، باید به انتظار آرام، هشیار و گوش‌به‌زنگ این رویارویی نشست. اشتباه مدرّس و اطرافیان او در حمایت از نظام شاهی در برابر ریاست جمهوری رضاخانی را به یاد بیاوریم. الآن شرایط دقیقاً آن گونه نیست، شاید برعکس هم باشد چون قانون اساسی می‌خواهد یک گام به عقب بردارد و دغدغه‌های قدرت مطلقه را برای یک‌دست کردن حاکمیّت برآورد، پس هرگونه تلاش را برای جلوگیری از این اتّفاق ناخوشایند باید ارزشمند دانست. جنبش سبز به هرحال از صندوقهای رأی ناامید شده است امّا قانون اساسی محتمل بعدی می‌تواند قدرت را آنچنان اصلاح‌ناپذیر کند که تغییرش هزینه‌ی بیشتری داشته باشد. اگر الآن بر اساس قانون اساسی موجود بتوان بسیاری ازاعمال حاکمیّت را نقد کرد، اصلاح برخی بندها- مثلاً در مورد نظارت استصوابی، گسترش اختیارات رهبر و نهادهای زیر نظر وی و جزآن- می‌تواند وجهه‌ای کاملاً قانونی به اعمال آنها بدهد و رأی ملّت همیشه‌درصحنه هم مهر تأییدی بر آن باشد. از سوی دیگر، مجلسی که در اختیار احمدی‌نژاد باشد، به احتمال زیاد جایگاه رهبری را به چالش خواهد کشید و این اتّفاق بدی نخواهد بود. گاهی سکوت هشیارانه و انتظار، بهترین کار است.
پ.ن: نقد وضع مثلّثی جدید، ریشه‌یابی و بررسی سود و زیان آن را برای جنبش سبز به تمام کسانی که در اندیشه‌ی آینده‌ی ایران هستند، پیشنهاد می‌کنم. وضع جدید به تحلیلها، راهبردها و راهکارهای جدید نیاز دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.