از رعب تا تانک

                                                                                                           يكشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۱
    
یکی از سرداران اخراجی سپاه به نوری‌زاد نامه‌ای نوشته است. بازخوانی آن به دلیل محتوایش به گمانم بسیار لازم است:
    
 آقا بر قانون مقدّم هستند
 حرف محوری ما این بود که می‌گفتیم سپاه نباید از چارچوب وظایف قانونی خود خارج شود. آنها سالها با «آقا اینطورخواسته «دهان ما را می بستند.
( توجّه کنید به شعار اجرای بی‌تنازل قانون اساسی؛ میرحسین بی‌جهت این شعار را انتخاب نکرد. هر تأکیدی بر قانون، محدودکردن محدوده‌ی اطلاق قدرت آقاست)     
  
اختلاف نظر رهبر دوّم با رهبر اوّل بر سر دخالت نظامیان در اقتصاد و سیاست
ورود سپاه به کار قاچاق کالا و ارز درحالی صورت گرفت که بالادستی‌های ما ضرورت جذب سرمایه را برای اهداف انقلابی سپاه بهانه می‌کردند. ریاست جمهوری یک تشکیلاتی درست کرده بود به اسم «ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز» و همزمان سرداران بالادستی سپاه از جزیره‌های قشم و هرمز و ابوموسی و حتّی از طریق پروازهای رسمی و بین‌المللی به همین کار یعنی قاچاق کالا وارز مشغول بودند. با ورود سپاه به مسایل سیاسی به صرف این که غفلت در مجلس و دولت و نبود سپاه در جاهای حسّاس کشور ممکن است همان جاها را به دست معاندان و دشمنان بیندازد کنارآمدیم.
( سیّدحسن هم بی‌جهت بر توسعه‌ی دخالت بی‌جای سپاه انگشت نگذاشت. سخن او مکمّل شعار میرحسین است)    
  
شرع را می‌توان تحریف کرد، عقل را می‌توان توجیه کرد امّا وجدان را نه
امّا سکوت در برابر خونی که بعد ازانتخابات سه سال پیش از مردم برزمین ریخته شد دیگر با» آقا اینطورخواسته» توجیه‌پذیر نبود. این شد که اعتراضهای ما بالا گرفت. اول اعتراض بود و بعدش شد تمرّد. گفتند بزنید مردم را گفتیم نمی‌زنیم. این اسمش تمرّد بود و تمرّد هم سروکارش با دادگاه نظامی است. اول حرف ازاعدام زدند. که دستجمعی اعدامتان می‌کنیم. بعدش که دیدند ما تا پای مرگ ایستاده‌ایم خودشان کوتاه آمدند و ما را به حبس‌های ده سال و هفت سال و پنج سال محکوم کردند.
(فکر کنم بعضی هم به مرگ طبیعی به رحمت خدا رفتند؛ در ضمن حضرات می‌گفتند مقتولان را سرویسهای بیگانه و جاسوسها و اینجور کسان کشته‌اند)     
  
آغاز پرده‌دری درباره‌ی برنامه اتمی
بخش وسیعی ازکارهای سایت نطنز و فردو را ازطریق دوستان بلافصل خود تعقیب می‌کردم. که قراربالا دستی‌ها ازاین «استفاده صلح‌آمیز» چه بوده وقراربوده به کجاها نیز ختم شود! نمی‌خواهم دراین خصوص پرده‌دری کنم اما ورود ما به این قمار با تأکید مستقیم همان مولایی صورت گرفت که این روزها برای خروج از بن‌بست‌های بین‌المللی میلیارد میلیارد به حساب چین و روسیه پول واریز می‌کند که هوایش را در نشستهای بین‌المللی داشته باشند و هر طورشده بشار اسد را برتخت خونینش حفظ کنند.
(بعد از نظرسنجی نیمه‌کاره صداوسیما گفتم شاید ترس برخی‌ها بریزد که نریخت. برای آنها متأسّفم؛ ما کار خودمان را می‌کنیم یعنی همان گل لگدکردن؛ هم در برابر سلطه‌ی رعب حاکم و هم تزلزل معترضان محکوم)    
  
بدون شرح
رهبراز آقای رحیم صفوی پرسید اگر مردم ریختند به خیابانها و زدند و شکستند و آتش زدند حاضری با تانک از رویشان بگذری؟ رحیم صفوی گفت بله و آقا حکمش را داد دستش.
(این اخبار از درون نظام را جدّی بگیریم. واقعاً در شرایط فعلی نمی‌توان انتظار اخبار موثّق با نام و مشخّصات داشت. تمام اخبار از باطن رهبر نظام به نحو معنی‌داری مکمّل هم هستند؛ از سیلی‌زدن به روشنفکران تا گذشتن با تانک از روی مردم. گويا نصربالرّعب خشك‌وخالی ديگر كاربرد ندارد)    
  
نظر سردار سپاه درباره فرجام درگیری ایران و امریکا
نمایندگان ابله‌تر مجلس دوفوریت بستن تنگه هرمز را تصویب کرده‌اند این نامه را نوشتم تا بعنوان یک کارشناس نظامی بگویم همه عُده و عُرضه ما درمقابل ناتو و ناوهای جنگی آمریکا زیاد زیاد دوام بیاورد نهایتا دوازده ساعت تا یک روز است. بعدش که همه زیرساختهای ما را زدند و کاری هم از موشک‌های مشکوک ما برنیامد، ملت ما را گلوله می‌کنند و می‌فرستند به چهل سال قبل. می‌رویم پشت سر افغانستان وکاسه گدایی در دست می‌گیریم.
(عجیب است که کلیّت مطالب به دو نوشته‌ی من شبیه است. امیدوارم این احتمال هیچگاه درست از کار در نیاید)
  
توضیح فتوای حرمت استفاده از سلاح اتمی
دراین قمار هسته‌ای، ابله باشند اعضای آژانس که باور کنند اینهمه تأسیسات روزمینی و زیرزمینیِ رهبر برای استفاده صلح‌آمیز از دانش هسته‌ای بوده و برای غنی‌سازی بیست‌درصدی اورانیوم. جناب رهبر گفت که ما دروغ نمی‌گوییم و غیر از استفاده صلح‌آمیز قصد وغرضی نداشته‌ایم و نداریم. این یک دروغ علنی وآشکاراست. خود او و خیلی از ماها می‌دانیم که این حرف یک دروغ استراتژیک و مصلحتی است.
(شاید برخی می‌گویند که بگذار نظام با این برنامه‌ی کودکانه اتمی، خود به پایانش نزدیک شود؛ اگر فقط موضوع این بود و مردم آسیب نمی‌دیدند می‌شد روی آن فکر کرد ولی اینگونه نخواهد بود. برای همین نیز نویسنده به احمدی‌نژاد توصیه کرده که جلو بحران را بگیرد.)

۷ نظر:

  1. ایماگر گرامی من به شما ارادت فراوان دارم فقط نمی دانم چرا گاهی خبر موافق ظن را قطعی می گیری.
    کسی آمد و در جیب نوریزاد چیزی گذاشت و چیزی گفت که موافق تحلیل خود ماست. خب این وسط طرف سومی ندارد؟
    طرف سومی ندارد که دروغ بودن فتوای اتمی و نظامی بودن برنامه اتمی ایران کمک به برنامه هایش کند؟ بعد برای این طرف سوم سخت است قسمتهای دیگری مطابق شناخت و تحلیل ما اضافه کند؟


    به نظر من این نامه دارد چیزهایی به حاکمان ایران نسبت می دهد که دودش در چشم همه ایرانیها می رود. آقای نوریزاد هم با نقل همین نامه و اشاره به مسائلی مانند سایه ایرباس ایرانی در بهترین حالت پرده دری می کند. من را یاد حرفهای احمدی نژاد می اندازد که برای برنده شدن در مناظره به وقایع سال حج 66 اشاره می کرد.

    گذاشته بودم چیزی بنویسم و به نوریزاد هم بفرستم ولی نمی فهمم نقل این چیزها و تکیه بر آنها چه دردی از ما دوا می کند که به خاطرش از خطری که برایمان ایجاد می کند بگذریم؟

    پاسخحذف
  2. همانطور كه نوشته‌ای اين خبر موافق ظن است و من هم نگفتم كه قطعی است و اصلاً چنين چيزی ( قطعيّت) در دنياي پرآشوب ما يافت نمی‌شود.
    درباره‌ی اينكه اين نامه نظام را زير سؤال مي‌برد يا به ايرانيان لطمه می‌زند با هم اختلاف نظر داريم. در ايران اتمی-۲ هم گفتم كه بايد بين اين دو فرق گذاشت. دو گزينه زير را ملاحظه كن:
    يك.اين سردار اين حرفها را نزند-نوری‌زاد منتشر نكند من هم بازتاب ندهم- و نظام عملاً به سوی ساخت بمب برود و ايران و نظام را به رويارويی با قدرتها بكشاند و بشود آنچه بشود(خودش مثال افغانستان را زده)
    دو.ايشان اين «پرده‌دريها» را بكند و بر اثر تحذير او عقلا جلو جاه‌طلبی‌هاي هسته‌ای آقايان را بگيرند و با كوتاه‌آمدن در برنامه اتمی جلو يك فاجعه را بگيرند.
    كداميك به نفع ايران است؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این سردار این حرفها را بزند یا نه عقلا از ماوقع باخبرند. اگر تحذیرشان کارگر باشد بدون اعلان عمومی این حرفها کار خودش را می کند پس فایده ای که بر شمرده اید از نظر من بی اثر است.
      اما شما سوء استفاده طرف سوم (آمریکا و غرب) را از این پرده دریها در نظر بگیرید. در مذاکرات می تواند تمایل به انجام معامله را کم کند و برعکس به نفع سناریوهای جنگ طلبانه آمریکا است. به نظرتان اگر داستان بمب ربطی به واقعیت داشته باشد تهدید نظامی آمریکا موضع عقلا را تقویت می کند یا اقتدارطلب ها را.
      راستی اگر صورت کوبنده نظام فقط در منابر است شما نگران کدام جاه طلبی هستید؟

      حذف
    2. در باب جدا کردن نظام و کشور توضیح دهید. من فکر نمی کنم در یک سناریوی نظامی چنین چیزی ممکن باشد. حتی اگر حمله سریع و تسلیم سریع مدنظر شما ممکن باشد نظام از وضعیت نادر شاهی (استبداد داخلی قدرت خارجی) به وضعیت ناصرالدین شاهی می رسد (ذلت خارجی استبداد داخلی) می رسد. پس اگر مشکل قدرت منطقه ای ایران برای آمریکا حل شود مشکل درد استبداد برای ما حل نمی شود.
      به نظر من جداکردن درست مشکلات حاکمیت از مشکلات کشور این است که بگوییم مسئله هسته ای برای ما مرگ و زندگی نیست و یک معامله معقول را تشویق کنیم. سخن پراکنی درباره بمب بر مبنای ظنون مشوق معامله نیست.
      کمک کنیم تهدید خارجی از سر کشور رفع شود تا هم رفتارهای ماجراجویانه حکومت و هم شرایط شبه امنیتی کمتر شود.

      حذف
    3. ابتدا بگويم كه من با هرگونه پرده‌پوشی -به عنوان بديل پرده‌دری- مخالفم. يادم نمی‌آيد كه جايی گفته باشم به فلان مسأله در وقتش بپردازيم نه حالا. پس سخن گفتن درباره‌ هر موضوعی را از سكوت پيرامون آن بهتر مي‌دانم حتّي اگر انتخاب بين بد و بدتر باشد.(بخشی از اين به نوشته مرتضی برمي‌گردد)
      از انجا كه شما كمابيش بدون در نظر گرفتن مفروضات دو نوشته‌ی من مطلبت را می‌نويسي، خيلي معلوم نيست بتوانيم به تفاهم برسيم ولی من تلاشم را مي‌كنم.
      عقلا اگر به تنهايی زورشان می‌رسيد تا به حال اين كار را می‌كردند. آگاهی‌سازی عمومی چه در مسأله‌ی هسته‌ای و چه هر مسأله‌ی ديگر حقّ مردم است، چه به نتيجه منجر شود چه نشود.
      درباره‌ی وضعيّت پس از تهديد هم قضاوت زود است و پيش‌بيني شما آنقدر متّكی به شواهد نيست كه بتوان بر اساس آن نتيجه گرفت. صورت كوبنده را گفتم به وضعيّت فعلی و موجود برمی‌گردد و جاه‌طلبی به وضعيّت آرمانی اقتدارگرايان؛ اگر چيزي موجود باشد آنرا نمی‌طلبند.
      دو بند پايانی نظر دوّم دقيقاً حرف من است. اين نظام است كه مسئله هسته‌ای را به موضوع مرگ‌وزندگي بدل كرده و من می‌گويم اين انرژي يا راه دست‌يافتن به سوخت آن، آنقدر حياتي نيست كه به خاطر آن كشور به اين روز بيفتد. تحريمها و محدوديّتها كشور را فلج كرده و موضوع بمب و حمله در نوشته‌هاي من در درجه‌ي چندم اهمّيّت است.
      می‌ماند اين كه شما در انتشار اخبار قائل به مصلحتی و من قائل به حقيقت.اينكه كداميك از اين دوراهی-اولاً- با عقل و منطق می‌خواند و-ثانياً- به نتيجه منجر مي‌شود، بحث ديگريست.

      حذف
  3. بين پرونده اتمي و وقايع حج و ايرباس يك فرق هست كه آنها مربوط به گذشته هستند و بررسي مجدد آنها دردي را دوا نمي كند ولي افشاگري راجع به پرونده اتمي مي تواند نفعي براي آينده داشته باشد يعني جلوي جنگ را بگيرد. البته ايماگر انگار اين تفاوت را هم نمي گذارد و گرنه تكذيب و كذابي را نمي نوشت.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. وجهه‌ی ما خرابتر از آن است كه با سخن گفتن پيرامون اين دو موضوع خرابتر شود.(لازم شد مطلب مستقلّی پيرامون آن بنويسم). تفكّری كه وقايع حج را رقم زد همين حالا هم فعّال است و حماقتهايی مانند احتمالات پيرامون ايرباس ممكن است تكرار شود. نقد گذشته جلو تكرار آنها را می‌گيرد. دردناك است امّا از تكرار شدنشان بهتر است. در حقيقت انتخاب بين بد و بدتر است. اينگونه مصلحت‌انديشی‌ها ما را به هيچ نتيجه‌ی روشنی نمی‌رساند و در آينده نيز بسته به موضوع كسي پيدا خواهد شد كه بگويد فلان حرف را نزنيد - كه در اوضاع خطير «فعلی»- به زيان ماست.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.