خنده‌بازار

                                                                                                     سه‌شنبه ۲۴ امرداد ۱۳۹۱

فکر کنم پیشتر هم گفته باشم که پس از سانحه‌ی سقوط هواپیما در اورمیه، یکی از مجریهای گلویزیون در یکی از برنامه‌ی قرعه‌کشی و جایزه‌دادن، میان هرهرکرکرهایش گفت که یک هواپیما هم سقوط کرده و بعضی هموطنان ما کشته شده‌اند؛ ما متأسّفیم ولی خُب تعداد بیشتری از این افراد، هر روز در جادّه‌های ما بر اثر تصادف از دست می‌روند! بعد هم ادامه‌ی برنامه. ابتدا از خود او خیلی بدم آمد ولی با خود گفتم که خیلی بعید است که کسی سر خود در چنین رسانه‌ای، سانحه‌ای دلخراش را اینطور کوچک بشمارد و ماستمالی کند.
   
با مرور خاطرات و گفته‌های افراد درباره‌ی جوّ تبلیغاتی پیش از انقلاب- خصوصاً دهه‌ی پنجاه- به اکراه حکومت از بازتاب هرگونه انتقاد و آنچه سیاه‌نمایی خوانده می‌شد برمی‌خوریم. تا جایی که حتّی گزارشی ساده درباره‌ی خطرات اعتیاد ممکن بود منافی با تاخت چهارنعل به سوی دروازه‌ی تمدّن جهانی تلقّی شود. بعضی از منتقدان بی‌طرف از اینکه پس از انقلاب، دستکم امکان تهیّه و پخش گزارشهای انتقادی اجتماعی فراهم آمده ابراز رضایت می‌کردند. این امکان آرام آرام از بین رفت چون در ابتدای انقلاب می‌شد تمام کاستی‌ها را به گردن رژیم پیش انداخت ولی پس از پایان جنگ و شروع سازندگی، تا ابد نمی‌توانستند آن استدلال را ارائه کنند. در سه سال اخیر تلاش برای پخش برنامه‌های شاد زورکی و انعکاس‌ندادن کاستی‌ها و تلخی‌های موجود در جامعه بسیار آشکار بوده است. اگر درباره‌ی گرانی یا سقوط هواپیما بتوان تقصیری را متوجّه حکومت دانست ولی زلزله -با ناديده‌گرفتن خراب‌شدن سؤال‌برانگيز بيمارستان تازه‌ساز هريس- اینطور نیست و این کوتاهی اخیر، نهایت ترس متولّیان را از نمایش هر اتّفاقی که ممکن است نارضایتی عمومی را در پی داشته باشد نشان می‌دهد. 
   
اینگونه رویدادها بهترین وقت برای نزدیکی است هم بین جناحهای داخل، هم کشورهای خارجی. وقتی کمیته امداد و هلال احمر برای کمکهای مردمی شماره حساب اعلام می‌کنند یعنی نیاز وجود دارد و رد کردن کمکهای بین‌المللی، علّتی جز نمایش پُز بی‌نیازی در دوران تحریم ندارد. اختلاف ارضی و مانند آن بین اکثر کشورها هست؛ برای مثال نه ایران از موضع خود درباره‌ی جزایر خلیج فارس کوتاه خواهد آمد و نه امارات امّا وقتی این کشور- یا ترکیه یا هر کشور دیگری- اعلام آمادگی برای کمک می‌کند، بهترین وقت برای کم کردن اختلافهاست. در این مواقع، عمده‌ی بار امدادرسانی به عهده‌ی کشوری است که در آن سانحه رخ داده و کمکهای دیگر کشورها بیشتر عملی نمادین و برای ابراز همدردی است.
  
قصد نوشتن در این‌باره را نداشتم امّا برگشتن رویکرد صداوسیما و پرداختن ناگهانی به این موضوع را، پس از واکنش فضای مجازی کمی بودار دیدم ولی نمی‌خواستم برچسبی به آنان بزنم تا اینکه بازیگران خنده‌بازار در برنامه‌ی نود با لباس سیاه ظاهر شدند و به مردم آذربایجان تسلیت گفتند. آنان تقصیری در پخش برنامه‌ی خود نداشتند؛ این صداوسیما بود که برنامه‌ی ضبط‌شده را پخش کرد. اگر آنان می‌خواستند جبران مافات کنند، از زبان مجریان خود یا به صورت زیرنویس، کم‌كاري، پخش برنامه‌ی نامناسب، اعلان نادرست تعداد آسیب‌دیدگان و نپرداختن به این موضوع را کوتاهی خود می‌شمردند و از مردم عذر می‌خواستند نه اینکه بی‌اعتنا به روند دو روز گذشته ناگهان تغییر رویّه دهند. در آن صورت نیازی نبود که پیامک برنامه‌ی ویژه‌ی فوتبال را به رخدادی اجتماعی اختصاص دهند یا دو روز پس از حادثه، پیام تسلیت رهبر نظام را مکرّر زیرنویس کنند. نمی‌دانم چرا فقط با ورزشکاران آذری برای تسلیت‌گویی تماس گرفته می‌شود؛ هر شادی یا ماتمی در این سرزمین متعلّق به تمام قومیّتهای ایران است. فردوسی‌پور وقتی علی دایی می‌خواست درباره‌ی شکایت مردم از نحوه‌ی رسیدگی حکومت چیزی بگوید به میان حرفش پرید و کلامش را ناتمام گذاشت. این خنده‌بازار جدید، معنایی جز ریاکاری ندارد.
    
پ.ن: متوجّه قصد خير فردوسی‌پور هستم امّا اين برنامه بيش از آنكه كمك به مردم مصيبت‌زده باشد، سرپوش‌نهادن بر دو روز كوتاهی صداوسيما بود. چيزی كه در برنامه‌ی ماه عسل هم با ارتباط زنده ولی خنثی با اهر شاهد بوديم. گاهی مستقل و مؤثّر ماندن در ساختار بيمار، ناممكن يا بسيار دشوار می‌شود و به گمانم داريم به چنين نقطه‌ای نزديك می‌شويم؛ اين خود بحث مستقلّی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.