در یا دیوار؟

                                                                                                         یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۱
    
   
فرزندان سران سبز مدّتی است از سکوت درآمده‌اند، از سکوتی که با زور و تهدید بر آنها تحمیل شد و شکستن آن حتماً برای آنها هزینه خواهد داشت که طبق آنچه شنیده‌ایم تا همین حالا هم داشته است. کارد واقعاً به استخوان رسیده که به سیم آخر زده‌اند و از آدم‌ربایی آنها می‌گویند. ظاهراً مخاطبانشان کسانی هستند که در «سران فتنه» یا «فتنه‌زده» خواندن والدینشان با هم اختلاف نظر دارند (چه اختلاف عظیمی!) به خادمان نظام نظامیان، به نماینده‌ی مکشوف خداوند بر کره‌ی زمین. امّا آنان که سه دهه است تجربه‌ی چنین حصرهایی را داشته‌اند و با هزاران هزار از این نامه‌ها و اطّلاعیّه‌ها از رو نمی‌روند. خوب دقّت کنیم، شاید مخاطب این نامه‌ها کسانی باشند که شعار دادند، یا حسین میرحسین، موسوی رهنورد تساوی زن و مرد، کرّوبی زنده‌باد موسوی پاینده‌باد، موسوی دستگیر بشه ایران قیامت میشه. برخی اطرافیان مشغول محاسبه‌ی خسارات اقتصادی دولتی هستند که اساسش مشروع نیست، بعضی در برابر چوب حراج‌زدن به تمامیّت ارضی ایران منفعل ایستاده‌اند، کسانی هنوز در پی مدارا با قدرت مطلقه‌ای هستند که چشم دیدن آنها را ندارد و عدّه‌ای نيز در حال دورخیز برای انتخابات بعد. انگار نه انگار خرداد هشتادوهشتی بوده، نه خانی آمده و نه خانی رفته. این نوشته‌ها را برای ما می‌نویسند.

۷ نظر:

  1. ایماگر عزیز احساسی نوشته اید ولی به گمانم گره گشایی از کار ما فقط با احساسات نیست.
    اگر تلاش برای مشارکت در انتخابات و مدارای با آقای خامنه ای که تاکتیک گروهی برای گره گشایی است ناصواب است، مصداق تاکتیک آن گروه دیگر که فقط از رفتن در میان مردم و جامعه مدنی می نویسد ولی برای من عامی یکی از این مردم روشن نمی کند که چه کمکی می توانم بکنم چیست؟
    اگر تجربه شرکت کروبی و دوستان در مجلس هفتم و یاران خاتمی در مجلس هشتم شکست خورده است تحصن مجلس هفتم و تحریم انتخابات و تحریم مجلس نهم و نیز دعوت های شورای هماهنگی سبز برای راهپیمایی و الله اکبر و ... هم چنین بوده است.
    چگونه برای کسی که اعتقادی به تقلب 88 ندارد و به آن اذعان کرده و حداقل قسمتی از اقدامات سال 88 را نفی می کند از خان و ... صحبت می کنید؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به فرض كه اين نوشته احساسی باشد، احساسات جزئی از انسان است، مسأله اين است كه آيا همراه با عقلانيّت هم هست يا نه. برای اينكه در ساير موارد هم چنين بوده‌ام يا نه مرور بايگانی اين وبلاگ يا دستكم سه سال گذشته كفايت می‌كند. اينكه چه مقدار از گفته‌ها و پيش‌بينی‌های من درباره‌ی ايران و وضعيّت منطقه درست در آمده و چقدر نه؛ مقداری ايمايان را با ديگران يا خود مقايسه كنيد؛ نوشته‌ی شما درباره‌ی استقبال از رو بازی كردن رهبر نظام در مورد سؤال از ا.ن هنوز كهنه نشده است. من اگر جای شما بودم و در بيشتر موارد مخالفت با كسی (پرونده‌ی هسته‌ای، مصر و ...) می‌ديدم حرف او به واقع نزديكتر شده، در استفاده از اين لحن در گفتگو با او تأمّل بيشتری می‌كردم.
      از ديگر مطالب نظر شما برمی‌آيد كه راهكارهای الف، ب، ج تا كنون شكست خورده‌اند؛ حرف من هم همين است. پس بايد به فكر راهكار د و هـ بود نه بازگشت به راهكارهای گذشته.
      درباره‌ی دو سطر پايانی هم واضح است كه مخاطب اصلی اين نوشته‌ی كوتاه - ونه تحليلی- سبزها بودند؛ كساني كه آن شعارها را دادند نه كسي كه اعتقادی به تقلّب ندارد.
      يك نكته را امروز خيلی صريح به شما مي‌گويم، بد نيست روی آن فكر كنيد. مخالفت با سكّانداران فعلی نظام ارتباط مستقيمی با اعتقاد به تقلّب ندارد. عملكرد رهبر نظام و اطرافيانش پس از انتخابات رياست جمهوری آنان را از مشروعيّت دينی و قانونی انداخته است و اين را حتّی كسی كه اعتقادی به تقلّب ندارد می‌تواند درك و اذعان كند. پس يا اين طرف يا آن طرف، كسانی كه تلاش می‌كنند ميانه‌رو باشند و بگويند نه اينها و نه آنها، تلاششان محكوم به شكست است.

      حذف
  2. سلام جناب ایماگر عزیز،
    مدتی هست که خواننده ی مطالب شما هستم اما توفیق حاصل نشده بود که برای شما پیغامی بذارم. امروز هم سوالی برای من پیش آمده که میخوام اون رو از شما بپرسم با ذکر این مقدمه ی کوتاه که دریافت من از نوشته های شما این هست که آدمی باورمند به اسلام هستید.
    یک دغدغه ی ذهنی مدتی هست که گریبان بنده رو گرفته و تلاشها برای رسیدن به پاسخی در خور تا به امروز برای من میسر نشده. بنده به عنوان کسی که وابستگی عاطفی (یا به عبارت بهتر معنوی) به اسلام دارد، نتوانسته ام وابستگی های منطقی (یا به عبارت بهتر دلایل متقن عقلی و قابل دفاع) برای مسلمان بودن پیدا کنم. وقتی به بسیاری از آیات قرآن و احکام مندرج در آن برخورد میکنم (به مانند چند زنی، سهم الارث زن و مرد، قصص قرآن و باور به اونها، حکم زنا و ...) برای توجیه (یا شاید هم یک دلیل واقعی) تنها می توانم به شرایط زمانی و مکانی و فرهنگ عرب شبه جزیره دست بیاوزیم، حال سوال اساسی اینجاست که اگر بخش اعظمی از این احکام در شرایط زمانی و مکانی خودش توجیه دارد، برای انسان 1400 سال بعد آیا چیزی برای پیروی در اسلام (اسلام برای بنده به معنای آنچه در قرآن آمده هست و احادیث و روایات آنچنان آلوده به خرافات و بعضا توهینهاست که به جز بخش بسیار کوچیکی، قابل استناد از نگاه من نیستند) وجود دارد؟ اصلا اجازه بدهید اینگونه بپرسم: چرا انسان امروزی باید مسلمان باشد؟ چه چیزی در بطن قرآن نهفته است که اطلاعت از آن را برای بشر امروز توجیه میکند؟
    شاید پاسخ به این سوال برای شخص شما در چند ده خط هم میسر نباشد، لذا خوشحال میشم حتی اگر کتاب یا کتابهایی در این زمینه به بنده معرفی کنید. ایمیل بنده برای پاسخ احتمالی: zero_point61@yahoo.com
    امیدوارم در این مسئله که شما باورمند به اسلام هستید اشتباه نکرده باشم که در غیر اینصورت پیشاپیش عذرخواهی میکنم. اگر این چنین هست، چنانچه شخص ثالثی را می شناسید که قادر به پاسخگویی به این سوال هست، به بنده معرفی نمایید.
    با تشکر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام،
      در دريافت خود از اينكه بنده باورمند به اسلام هستم اشتباه نكرده‌ايد. مذهب دارای ابعادی چندگانه مانند بعد عرفانی (تجربه‌ی دينی)، اخلاقی، كلامی و فقهی است. آنچه از احكام قرآن كه ممكن است مشمول مرور زمان شود و شما برشمرده‌ايد، مربوط به فقه است. همان احكام موقّت هم تركيبی از معيارهای دائمی و شرايط موقّت هستند. مانند فرمول يك خط كه ثابت است ولي با دادن اعداد متفاوت، نقاط متفاوتی به ما می‌دهد. پس كسی كه باور دارد دين، آموزه‌های خالق هستی و فرستاده‌ی اوست، قدر همان احكام متغيّر را هم می‌داند چون آن احكام اوّلاً به نسبت زمان خود دارای مصلحت بوده‌اند و ثانياً آن معيارهای دائمی را نيز برای عالمان و نوجويان به همراه دارند.
      گفتگوی بيشتر را با شما در نامه ادامه می‌دهم.

      حذف
  3. علی عزیز بهتون تبریک میگم بابت این شک مقدسی که اخیرا در جان شما افتاده

    باور کنید این قدم بزرگیست برای اینکه شما را از این توهم بدر آورد که اسلام در زمان حاضر مطلقا مطلقا با جهان کنونی سازگاری ندارد حتی اگر انقلابی هم در ایران نشده بود که ذات پلید مذهب را به همگان نشان دهد باز هم تفاوت چندانی نمیکرد
    باز هم بهتون تبریک میگم و پیشنهاد میکنم این دو کتاب را در حال حاضر مطالعه کنید ضرر نمیکنید
    اسلام شناسی ازنظر علمی: نوشته علی میرفطروس
    توهم خدا یا وهم خدا :نوشته دکتر ریچارد داوکینز که به فارسی ترجمه شده

    مسعود

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ممنون جناب ناشناس،
      به شخصه باور عمیقی دارم که همواره حساب کار حاکمان از یک ایدئولوژی جداست و ارزشهای یک ایدئولوژی را نباید با حاکمانش سنجید. اگرچه که با توجه به سواد قرآنی اندکی که دارم، فاصله ی بسیار عمیقی بین حکومت در ظاهر اسلامی ایران با اسلام مستتر در قرآن می بینم. از آنجا که در ایران ساکن نیستم، امکان دسترسی به نسخه ی چاپی برای بنده فراهم نیست، لذا اگر لینکی برای دانلود کتاب اول دارید در اختیار من هم بذارید. از حسن توجه شما سپاسگزارم.

      حذف
  4. سلام آقای ایماگر؛
    هرچقدر دنیال آدرس ایملتان گشتم ،نیافتم.
    یادداشتی داشتم که دوست دارم خودتان بخوانید. البته برای چندنفر از همکاران وبلاگ نویستان هم فرستاده ام . از انها خواستم که آدرس ایمیلتان را برایم بفرستند که آقای معینی(راز سر به مهر) گفت ندارد و پیشنهاد داد اینجا برایتان کامنت بگذارم و از خودتان بگیرم. این آدرس ایمیل من است لطفا اگر امکان دارد ایمیلی بزنید تا آدرستان را دریافت کنم.
    haray4@yahoo.com
    ممنون.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.