حکایت برابرتران

‌                                                                                                سه‌شنبه ۱۲ امرداد ۱۳۹۵


یک نشریّه پس از اینکه برای بار دوّم (!) لغو مجوّز شد،‌ منتشر می‌شود. با لحنی شدیدتر باز هم برای همه خطّ‌ونشان می‌کشد و می‌گوید که کار فرهنگ و سینما به «دیاثت فرهنگی» کشیده شده است. نکته‌ی اوّل اینکه یک‌بار هم گفته‌ام که نمی‌توان به آزادی بیان بی‌حدّوحصر معتقد بود و بسیاری اوقات برخی بیان‌ها نوعی خشونت‌ورزی پنهان و مقدّمه‌ی جرم و جنایت است. می‌توان از «بیان» نادرست شکایت کرد و هیئت منصفه باید تکلیف را روشن کند. در ضمن «لغو مجوّز» هم درست نیست. هر گروه فکری تا زمانی که به مرز اقدام عملی ضدّ ارکان سیاسی،‌اجتماعی و فرهنگی کشور نرسیده می‌تواند منتشر شود و آن هیئت منصفه نیز دست‌بالا باید با جریمه‌ی مالی یا منع موقّت از انتشار مجرم را به راه بیاورد. حتّی همین «یا لثارات»چی‌ها هم باید جایی برای حرف‌زدن داشته باشند و گرنه ممکن است دوباره به «دخمه‌» پناه ببرند.

دوّم. فراموش نکینم که این توهین از کجا آب خورد. عالمی حرفی را در مقامی نادرست به کار برد و بعد به جای پس‌گرفتن،‌آن را توجیه کرد. بعد منتقدنمایی آن را در مورد کارگردانی به کار برد و حالا کار به اینجا رسید. باید از ابتدا جلو آن استعمال گرفته می‌شد و حالا هم اگر مهار نشود شاهد نسبت‌دادنهای بدتر از این خواهیم بود.

سوّم. سالها پیش رهبر نظام در پی اعتراض محسن رضایی به خودسری «انصار حزب‌الله» خیلی صریح به وی گفت که آقا محسن شمشیر مرا کند نکن. طبیعی است که قوّه‌ی قضا هم توان کندکردن شمشیر آقا را ندارد. توان فکری حامیان او در همین حد است و گرنه برای پرورش افراد فرهنگی (در این مورد خاص: سینما) و تولید فیلم و محصولاتی که آنان می‌پسندیدند هشت‌سال فرصت داشتند و اتّفاقاً تا توانستند کوشیدند و حاصل ِکارهای فاخر و غیرفاخرشان را دیدیم. فیلمهای بسیار ضعیف و شعاری و مقداری رسوایی مالی و اخلاقی.

چهارم. وزارت ارشاد انتشار مجدّد را خلاف قانون خوانده است. این انتشار به مدد مجوّز موقّت قوّه‌ی قضا بوده، آیا آن مجوّز هم خلاف قانون است؟ ظاهراً تکلیف قوای حکومتی جمهوری اسلامی با خودشان روشن نیست. من برای انتشار این نشریّه اهمیّتی قائل نیستم ولی وقتی به یاد می‌آورم که چه نشریّه‌هایی در یک چشم‌به‌هم‌زدن از عرصه‌ی عمومی محو شدند و کسی هم فریادرس آنان نبود،‌ دلم به درد می‌آید و گرنه برای نشان‌دادن لحن و منطق ولاییان برابرتر از دید نظام، هیچ تبلیغی بهتر از انتشار «یا لثارات» نیست.

پ.ن: یک نمونه‌ی دیگر از برابرتران مهاجمان به سفارت عربستان‌اند که داستان محاکمه، نامه‌ی مسئولشان (و نه آمران اصلی) به روحانی و دفاع رهبرشان از آنان خود حکایت دیگری است.

۱ نظر:

  1. فرهنگ عمومی داره عوض میشه،‌ یه زمانی انتشار یه عکس یا یه فیلم برای ممنوع کردن یه فرد کافی بود ولی حالا ...؟

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.