جمله‌های سینمایی -۱۶

                                                                   ‌                              یکشنبه ۳۱ امرداد ۱۳۹۵
           
رؤیازدگان (برناردو برتولوچی)
 متیو: آره من مستم و تو زیبایی. فردا صبح مستی از سرم می‌پره ولی تو همچنان زیبا خواهی بود.
 
دوباره شروع کن (جان کارنی)
دن: به خاطر همین موسیقی رو دوست دارم.
گرتا: چی؟
دن: مبتذل‌ترین حس رو یهو دارای معنی زیادی می‌کنه. این همه ابتذال ناگهان تبدیل می‌شه به مرواریدهای غلطان و زیبا، با موسیقی.
 
انتقام کور (رائول روئیز)
منشی نویسنده‌ی کور رفتار عجیبش را آغاز کرده است.ابتدا خبر قتل مادونا را به او می‌دهد سپس:
« ...بگذار ببینم روزنامه‌ها دیگه چی میگن...او.جی. سیمسون خودکشی کرده... دونالد ترامپ مسلمون شده... پرنسس دایانا در معبدی در بوتان دیده شده... گروهی از گردشگرا اونو دیدن که تو یه معبد دستاشو به هم گره کرده،‌ زانو زده و دعا می‌کنه...»

حقیقت باورنکردنی (هال هارتلی)
زن: من می‌دونم به چی احتیاج داری؛‌ تو یه زن می‌خوای.
مرد: ببخشید؟
زن: این دختره دیوونه‌س.
مرد:‌ می‌دونم ولی ازش خوشم می‌‌اید.
زن: ولی می‌خواد از شهر بره.
مرد: اینجوری شنیدم.
زن: پس منتظر چی هستی؟ تو یه زن می‌خوای.
مرد:‌ ببخشید؟
(‌این گفتگوی دایره وار چندین‌بار ادامه پیدا می‌کند)

ناتینگ هیل (راجر میشل)
آنا: ریتا هیورث همیشه می‌گفت مردا با گیلدا به رختخواب می‌رن و با من بیدار می‌شن.
ویلیام: گیلدا کیه؟
آنا: معروفترین نقشش. مردا با رؤیا می‌خوابن و وقتی فرداش پا می‌شن و واقعیّت رو می‌بینن،‌ اصلاً خوششون نمی‌آد. تو هم الآن همین حس رو داری؟
ویلیام: امروز صبح دوست‌داشتنی‌تر از هر وقت دیگه‌ای.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.