پایان باز هاشمی/رفسنجانی

                                                                                                    ‌یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵
     

اکبر هاشمی رفسنجانی درگذشت:

۱- او یکی از یاران و شاگردان آیت‌الله خمینی،‌ از بنیانگذاران پایه‌های انقلاب، مرد همیشه دوّم در زمان دو رهبر،‌ فرمانده جنگ و پایان‌دهنده به آن، ایفاگر نقش اوّل در تعیین رهبر دوّم، دهنده‌ی چراغ سبز به کارگزاران سازندگی برای کمک در پایه‌گذاری دوّم خرداد، حامی غیررسمی جنبش سبز و نفر اوّل انتخابات خبرگان پس از ردّصلاحیّت در ریاست جمهوری. اینها از وی فرد اوّل سیاست ایران در چهاردهه‌ی گذشته را می‌سازد.

۲- هیچ وقت از منشأ تنفّر طرفداران رهبر نظام از وی سر در نیاوردم. تنفّری بسی بیش از سران اسرائیل و امریکا، اصلاح‌طلبان و جنبش سبز. به گمانم به اشتباه به دنبال «دلیل» بودم حال آنکه تنفّر همیشه علّت دارد. انقلابی بودن یعنی خشم و خروش به سبک دو رهبر ایران در حالیکه وی همیشه نوعی بی‌اعتنایی همراه با خونسردی داشت که به هنگام شکست نیز نمی‌‌گذاشت دشمنانش رضایت خاطر داشته باشند.

۳- وی گفته بود که برای تعیین رهبر بعد از خود نیازی نیست رئیس باشم پس به بقای خود پس از رهبر فعلی با یکی دو بیماری مهلک و زخمهای مزمن ناشی از انفجار خوشبین بود. این یعنی مرگ حساب و کتاب ندارد یا لااقل جوری نیست که ما بتوانیم از آن سر در بیاوریم. (مرگ وی که کتابی درباره‌ی امیر کبیر هم نوشته بود، در شب قتل امیرکبیر ۲۰ دی ۱۲۳۰ رخ داد)

۴- با اینکه سالمندان محافظه‌کار بسی بیش از سالمندان منتقند ولی در چندسال گذشته منتقدان بیشتر تلفات داده‌اند یا لااقل به نظر من اینجور می‌‌آید.

۵- برخی با اطمینان درباره‌ی آینده‌ی ایران گمانه‌زنی می‌کنند حال آنکه سیاست ایران خیلی به اشخاص وابسته است و احتمالاً در پنج‌سال آینده از نسل اوّل انقلاب کسی باقی نماند و پس از آن را فقط خدا می‌داند.

۶- منتظر بیانیّه تسلیت رهبر نظام باشید. اینطور مواقع به هنگام درگذشت یک رقیب، متنی حاوی همدردی برخاسته از حسّ رضایت با نیمچه‌اشاراتی به کاستی‌های طرف و درخواست غفران برای او می‌نویسد. برای نمونه نوشته‌های او درباره‌ی آیت‌الله خویی و آیت‌الله منتظری. اینطور مواقع نامبرده به بهترین نحوی روحیّه‌ی خود را نشان می‌دهد.

۷- همیشه کسی را با یک صحنه،‌ روز یا اتّفاق به یاد می‌‌آوریم. من ترجیح می‌دهم وی را با آخرین نمازجمعه‌اش به یاد بیاورم.

۸- کاش درباره‌ی انتشار فایل صوتی منتظری سکوت می‌کرد ولی هاشمی خطّ قرمزی پررنگ به نام «امام» داشت. در عوض در قبال سخنان صریح و بی‌‌سابقه‌ی دخترش در رابطه با «حکومت دینی» چیزی نگفت. سعی می‌کرد تعادل را حفظ کند به شیوه‌ی خودش و مرگش نیز به پایان باز فیلمها می‌ماند. جمله‌ای بدون نقطه‌ی پایان.

 ۹- برای عامّه پیش از تغییر جهت رفسنجانی بود و پس از‌آن هاشمی. گویی مردم با دو نفر متفاوت سروکار داشتند.

۱۰- تشییع جنازه‌ی وی می‌تواند مانند تشییع منتظری تاریخ‌ساز شود. احمد خاتمی پیش‌دستی کرده و گفته که تشییع‌ وی نماد وحدت ملّی خواهد بود! به یقین اشتغال فکری اصلی نیروهای امنیّتی در حال حاضر مهار مردم،‌ شعارها و تصاویر روز تشییع است آخر ۹دی جعلی همین چند روز پیش بود.

۴ نظر:

  1. پیام رهبر بد نبود با دو فقره:
    یک.پیوند بین ما "به کلّی" نگسست.
    دو. در محبت عمیق شخصی ایشان به من خللی وارد نشد ( نه برعکس!)

    پاسخحذف
  2. برای درک علت تنفر طرفداران رهبری این مساله هم مهم است که آنان خوششان نمی آید کسی بگوید فلانی رهبرشان را رهبر کرد پس هرچه دارد از او دارد.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.