فقر مادّی و فقر اخلاقی

                                                                                                 ‌یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
 
 
مناظره‌ی روز جمعه جنبه‌های زیادی داشت که یکی از آنها پایان قالیباف بود به عنوان چهره‌ای انقلابی و صادق که هرچیزی را فدای پست سیاسی نمی‌کرد. دروغگویی و عوام‌فریبی جعلی او تقلیدی از یکی از بدنام‌ترین رجال سیاسی دهه‌های اخیر ایران یعنی محمود احمدی‌نژاد بود. تعداد خلاف واقعهایی که وی در آن فرصت کوتاه گفت، شگفت‌‌آور است. امّا به نظرم مخرّب‌تر از همه‌ی اینها رویکرد اصلی او بود که پشت شعار تقلیدی «نودوشش و چهاردرصد» پنهان شده است.

انقلاب کوخ‌نشینیان در برابر کاخ‌نشینیان در همان اوّل انقلاب عدّه‌ای را بر آن داشت که «هر ثروتمندی بد است» و بنای انواع مصادره‌ها گذاشته شد که به صدور فرمان هشت مادّه‌ای آیت‌الله خمینی انجامید. این شبه‌تفکّر که وجه چپ‌گرایانه‌ی بارزی داشت از فقیر (از هر نوع) در برابر غنی (از هر گونه) دفاع می‌کرد؛ گویی هر فقری ممدوح و هر غنایی مذموم است. دعوای آن زمان بر سر احادیثی چون «الفقر الموت الاحمر» یا «کاد الفقر أن یکون کفرا» در برابر «الفقر فخری» که به معنای دیگر فقر (نیاز تام و تمام به خداوند) بود، هنوز در یادها مانده است. در انتخابات امسال باقر قالیباف به صورت غلیظ و ابراهیم رئیسی به شکل خفیف‌تر ثروتمندان را زیر ضرب سخنان خود گرفته‌اند. نگاه به طبقه‌ی محروم و متوسّط به عنوان طیف وسیع رأی‌دهندگان در این رویکرد بی‌تأثیر نیست. به جای بررسی تفصیلی این رویکرد مخرّب ترجیح می‌دهم به بخشی از سخنان مصطفی ملکیان در نقد روش دولت احمدی‌نژاد برای ایجاد پایگاه بین فقرا و سؤءاستفاده از فقر مادی آنان برای استحکام جایگاه سیاسی خود بسنده کنم. این سخنان او وصف حال امروز ماست:

«آن‌چه من بر آن تأکید می‌کنم این است که اگرچه شکاف طبقاتی به‌عنوان یک پدیده‌ی اقتصادی خطرهای هولناکی برای جامعه دارد، ولی مهم‌تر از شکاف طبقاتی بین فقرا و اغنیا، ایجاد شکاف عاطفی بین فقرا و اغنیاست. شکاف طبقاتی‌ای که در ایران وجود دارد با شکاف طبقاتی‌ای که در هند وجود دارد به لحاظ اقتصادی اصلاً قابل قیاس نیست. شکاف طبقاتی در هند به مراتب از شکاف طبقاتی در ایران کنونی بیش‌تر است.اما خطری که شکاف طبقاتی در ایران ایجاد می‌کند، از خطری که شکاف طبقاتی در هند ایجاد می‌کند ده‌ها برابر بیش‌تر است. دلیلش این است که در کشور هند شکاف طبقاتی در حد یک پدیده‌ی اقتصادی متوقف و منحصر مانده است اما در ایران این شکاف تبدیل به یک شکاف عاطفی شده است. درواقع فقط به فقیر نگفتند که درآمد تو نسبت به غنی‌ترین غنی کشور یک به یک میلیون است و باید این را افزایش داد. یک چیزی هم بر این افزودند و گفتند آن ثروتی که غنی‌ دارد فقط از راه خوردن خون تو و زن و فرزند تو به دست آمده است. گفتند آن پول فقط از راه تقلب و دزدی و اختلاس و رشوه و کم‌فروشی و رانت‌خواری به دست آمده است.

بنابراین وقتی یک فقیر به ماشین لوکس یک ثروتمند نگاه می‌کند دو حس دارد: یکی این‌که ماشین ثروتمند صدبرابر ماشین خودش می‌ارزد، اگر ماشین داشته باشد (این وضعیت شکاف طبقاتی ایجاد می‌کند)؛ نکته‌ی دوم این‌که آن ماشین به آن قیمت زیر پای ثروتمند است که زیر پای زن و فرزند فقیر نیست (این حالت شکاف عاطفی ایجاد می‌کند). خیلی‌ها که گرایش‌های مارکسیستی و سوسیالیستی افراطی داشتند بعد از انقلاب ایران با تکرار این سخن مارکس که «تاریخ، جنگ بین فقر و غناست»، گرایش خود را زیر لعاب و آب‌ورنگ دین پوشاندند و کاری کردند که فقرای ما شکاف عاطفی با ثروتمندان پیدا کنند. نه‌تنها به فقیر گفتند که با ثروتمند فاصله داری، بلکه گفتند این فاصله به قیمت این‌که حق تو خورده شده به وجود آمده است. حال آن‌که هزار عامل دیگر به جز حق خوردن هم می‌تواند میان افراد یک جامعه فاصله ایجاد کند. نه ‌فقط فقر مادی‌ فقرا علاج نشد، بلکه آن‌ها فقر معنوی و اخلاقی هم پیدا کردند. حال آن‌که اخلاق دینی و اخلاق عرفانی و فرهنگشان هرگز به فقرا نگفته بود که باید نفرت و کینه و خشم نسبت به ثروتمندان داشته باشید و همیشه به فکر انتقام‌جویی باشید. درواقع احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادها باعث شدند که فقرای ما در قیاس با فقرای هند این تفاوت را داشته باشند که فقیر ایرانی به لحاظ اخلاقی و معنوی‌ و روانی هم فقیرتر باشد. بزرگ‌ترین فساد دولت احمدی‌نژاد همین بود که مردم را در مقابل هم قرار داد.»

(از شکاف طبقاتی شکاف عاطفی ساختند، اندیشه پویا، شماره ۲۱)

پ.ن: بد نیست از احمد جنّتی بپرسیم حالا که برای نقض قانون مصوّب به بخشی مبهم از صحیفه‌ی امام استناد می‌‌کند آیا فرمان هشت‌مادّه‌ای آیت‌الله خمینی به اندازه‌ی آن برای او حجّت نیست؟ آن را دوباره بخوانیم و ببینیم که در برخی زمینه‌ها از دهه‌ی شصت هم عقب‌تریم.

۴ نظر:

  1. آقای قالیباف گفته اند که منظورشان رانت خواران هستند نه کارخانه داران

    پاسخحذف
  2. اول ثروتمندان را در برابر فقرا قرار داد بعد گفت رانتخوران را گفتم ولی معلوم نیست که چقدر از آن چهاردرصد را میگوید.

    پاسخحذف
  3. متاسفانه خود شما هم در نظر ندارید که ثروت هروتمندان در هند ریشه در سنتهای این کشور دارد نه در تقسیم غنایم انقلاب و فروش اموال به ارزش میلیاردی به پول سیاه به کاسه لیسان و چاپلوسان و تفنگداران. ثروتمندان کنونی ایران بابک زنجانی هستند و کسانی که او را به اینجا رسانده اند. پس مردم بیخود از آنها متنفر نیستند و بیخود آنها را موجب فقر و فلاکت خود نمی دانند. در هیچ جای دنیا کسی در طول ۲۰ سال ثروت محصولی را را بدست نمی آورد یا خانه های میلیاردی در تهران و شمال و خارج از کشور برای خود و خانواده اش تدارک نمی بیند. کمی ریشه ها را دریابید. این احمدی نژاد نبود که ثروتهای بی رویه از راه رشوه و رانت خواری را رو کرد، او فقط از آن شرایط استفاده کرد تا بتواند دسته ای چپاولگر را براند تا خود بر سر سفره انقلاب (بخوان کشتی انقلاب) بنشیند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اولا به خاطر تخلف عدّه‌ای نباید خشک‌وتر را با هم سوزاند. ثانیا راه مقابله با امثال زنجانی هم شعار سیاسی نیست بلکه انضباط اقتصادی و عدالت قضایی است.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.