مناظره‌ی آخر

                                                                                              ‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶


تأثیر مناظره‌ی سوّم بلافاصله روی آمار نامزدها معلوم شد، سقوط آزاد قالیباف که به ابلاغ دستور کناره‌گیری وی از بالا انجامید. در حالی جهانگیری مستقیما به او حمله کرد که روحانی هم بهتر دفاع کرد و قالیباف جز تکرار مذبوحانه‌ی شعارهایش هیچ نداشت. قالیباف و رئیسی در برابر پرسش از منبع یارانه‌های چندبرابر چیزی نگفتند و به اینکه «شعار نمی‌دهیم» و «منابع تأمین شده» بسنده کردند. میرسلیم در ادامه‌ی دور پیش از قالب پیری باتجربه درآمد و بی‌اطلاعی خود را به رخ همگان کشید ولی هاشمی‌طبا در عرصه‌ی سیاست ایران احیا شد.

قالیباف در حالی اعداد جهانگیری درباره‌ی املاک نجومی را «دروغ‌» خواند که آنها را سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرده بود نه جهانگیری. احتمالاً کاری‌ترین ضربه به وی اشاره‌ی حسن روحانی به پرونده‌ی سال۸۴ او بود که بعد رمزگشایی شد: باج‌گیری از برخی باندهای موادمخدّر. حتماً ممکن است به نظر ثقیل برسد ولی شاید اشاره‌ی محسن رضایی به همکاری برخی مقامات با این باندها را در مناظره‌های سال۸۸ به خاطر داشته باشید. اشاره به این تخلّف فیلم مستند انتخاباتی او را با سانسور مواجه کرد (اینجا را بخوانید). من به آن در «کاپشن چینی» اشاره‌ای کرده بودم. پس یکی از دلایل برگشتن نظر رهبر از وی در انتخابات۸۴ و بالاآمدن احمدی‌نژاد مشخّص شد. سؤال اینجاست که چرا چنین کسی باید در گردونه‌ی انتخابات آن سال باقی می‌ماند،‌ چرا شهردار شد که حالا بتواند دوباره چنین گندوکثافتی به فضای سیاسی ایران بزند. حتّی می‌توان از حسن روحانی پرسید که چرا مانع رسیدگی به پرونده‌ی او شد؟ این کار «مردانگی» نبود بلکه ذبح حقیقت به پای مصلحت بود؛ مانند گذشت مرحوم هاشمی از سرداران متخلّف در انتخابات ۸۴ که به تخلّف، تقلّب و رأی‌سازی ۸۸ انجامید. اگر پرونده‌ی ورود «پولهای کثیف» در این دولت به سرانجام می‌رسید، قالیباف امروز بهترین مصداق برای یک سردار سقوط‌کرده نبود.

همه می‌دانند روزنامه‌ی «قدس» متعلّق به آستان‌قدس است ولی رئیسی گفت که روزنامه ندارد! قالیباف هم مدّعی شد که املاک را به «رفتگرها» داده تا هردو هم استاندارد دروغ‌گویی را یک پلّه ارتقا دهند، هم دستمایه‌ی شوخی و طنز شبکه‌های اجتماعی شوند. رئیسی برای کمرنگ‌کردن امکان آموزش کردی در مدارس گفت که این کار را خدا کرد نه دولت تا به یاد حرف رهبر بیفتیم که گفت سایه‌ی جنگ را مردم دور کردند نه دولت. روحانی نیز «لوله» را پس از «گازانبر» به واژه‌های خودمانی ادبیات سیاسی معترض اضافه کرد تا بخت قالیباف به کمترین حد برسد.

رقیب روحانی نه این افرادند نه نهادهای قدرتمندی که مشغول محاسبه برای پایین‌کشیدن اویند. رقیب او افراد مردّدند که هنوز برای رأی‌دادن تصمیم نگرفته‌اند. در جدول آمار نظرسنجی، سقوط خط مردّدها با صعود روحانی تناظر دارد و به این معناست که آرای او به حساب روحانی ریخته می‌شود. حمایت خاتمی از روحانی،‌ کناره‌گیری قالیباف و دفاع هاشمی‌طبا از وی می‌تواند آرای او را بسیار بیشتر کند. روحانی در دوره‌ی پیش به اندازه‌ی یک رئیس جمهور ۵۱درصدی قدرت داشت؛ هرقدر این درصد بیشتر شود،‌ توان وی افزایش خواهد یافت. هرکس به قدر وسع خود باید تلاش کند که هر تعداد از افراد مردّد یا منفعل را به رأی‌دادن تشویق کند تا به دوران سیاه‌ هشت‌ساله برنگردیم.

۲ نظر:

  1. رقیب روحانی و اصلاحطلبان همان مصلحت سنجی های بی مورد اند. در این مملکت جرمی بالاتر از قاچاق مواد مخدر نیست که طبق قانون اعدام صد در صد دارد و سالیانه صد ها نفر بر سر آن جان خود را از دست می دهند. آنوقت یکنفر بده بستانی با باندهای مواد مخدر داشته و بقیه هم می دانستند و او سالهاست راست راست در سطوح اول سیاسی مملکت می چرخد و طلبکار هم هست. من نمی دانم این درس مصلحت را هاشمی و روحانی در چه کلاسی خواندند چون من مصلحتی در این چشمپوشی ها نمی بینم. حقیقت به کنار، غیر عقلانی عمل کردن و حماقت با مصلحت متفاوت است.

    پاسخحذف
  2. خوب مصلحت از دید من و شما با دیگران تفاوت دارد. هاشمی و روحانی به هرحال مدافع نظام بوده‌اند و تلاش می‌کردند آبروداری کنند. ای‌کاش کسانی که از عمل آنان گذشت شد (که کار اشتباهی بود) دست از خلاف می‌شستند ولی دیدیم که نه یک قدم بلکه دهها قدم جلوتر آمدند. امکان فشار نفر اوّل مملکت هم هست البته.
    همینکه محسن رضایی به یک کار فرعی گماشته شود و کسی که حتّی زیردست او نبوده تا شهرداری تهران بالا بیاید،‌ یعنی یک اشکالی وجود دارد.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.