ولایت فقه

                                                                                                         ‌سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶
  

اختلاف بر سر مشروعیّت الهی و مردمی به کجا انجامید؟ مثل همیشه هیچ‌‌جا. قاعده‌ی کلّی نیست ولی طرح دامنه‌دار،‌ مزمن و حل‌ناشده‌ی  یک مسأله خیلی وقتها به خاطر اشتباه در طرّاحی سؤال است. اینطور وقتها دو یا چند طرف با برداشت متفاوتی که از معنای یک کلمه یا مفهوم دارند به مجادله‌ای پایان‌ناپذیر می‌پردازند.

این مسأله در واقع ترکیبی از چندمسأله است،‌ یکی مشروعیّت مردمی یا الهی منصب سیاسی پیشوایان دین (پیامبر و امامان)، جایگاه متفاوت رأی مردم و بحث اکراه در دین نزد طرفهای دعوا، ‌شکاف بزرگ بین معصوم و غیرمعصوم و کلامی یا فقهی دیدن موضوع. انگیزه و هدف افراد از نقد یا دفاع از وضع موجود نیز در پس پرده هست که به ما ربطی ندارد.

این نامه از مرحوم آیت‌الله منتظری پاسخی است به مهدی خلجی و در آن ضمن اینکه ولایت را از معنای ولایت بر ناقصان جدا می‌کند،‌ ولایت فقیه را «ولایت فقه» می‌خواند. می‌توان بر اساس سخن ایشان گفت که همانطور که فقها و مراجع منصوب عام از طرف معصومند -اگر بحث و چون‌وچرا در نظریّه‌ی ولایت فقیه را کنار بگذاریم و آن را بپذیریم- ولایت برای فقهای دارای شرایط رهبری نیز به صورت عام ثابت است (این از منشأ الهی) ولی اینکه از میان واجدان شرایط چه شخصی دارای این منصب شود به انتخاب مردم بستگی دارد (این هم منشأ مردمی) اینگونه بین هر دو جمع شده و منافاتی با هم ندارند.

۳ نظر:

  1. سلام
    یک اختلافی که وجود داره، مهم و مورد ابتلاء امروزه و ذکر نکردی اینه که الان دو دیدگاه راجع به مقبولیت(اقبال مردمی-یاهمان مشروعیت منشا مردمی که گفتی) وجود داره که من تعبیر به دیدگاه مسلمانه و منافقانه میکنم
    گروهی هستند که مسلمانه به منشا مردمی نگاه میکنند. این گروه میگویند باید تسلیم خواست مردم بود. چون اسلام خواست اکثریت است مبنای قانون قرارگیرد. مردم تعیین کنند چه نگاهی حاکم باشد و به چه شیوه ای عمل کند،کند و در آخر مردم بر عملکرد حاکم نظارت کنند. نتیجه این دیدگاه اینست که ولی فقیه در مقابل انتخاب مردم نمی ایستد، خبرگان مردم ولی فقیه را پایش میکنند تا در مدار فقه و مردم بماند
    درمقابل گروهی هستند که به منشا مردمی، منافقانه نگاه میکنند، ابزاری و تزیینی نگاه میکنند. این گروه معترفند که همراهی مردم با ولی فقیه برای پیشبرد امور ضروری ست اما از موضع تایید و همراهی صرف! یعنی تا وقتی مضطر نشوند و قدرت ولی فقیه بچربد به خواست مردم توجهی ندارند. با انواع لطایف الحیل تبلیغات و استفاده از احساسات دینی یا بزرگ کردن دشمن خارجی سعی میکنند مردم را پشت سر ولی فقیه بسیج نگهدارند. اقبال مردم را ابزار قدرت و تزیین حاکمیت میشمارند اما از آگاهی و مشارکت مردم جلوگیری میکنند تا نظرات مخالف هرچه کمتر شنیده شود. در واقع فقط شیرینی خربزه را میخواهند ولی حاضر نیستند پای لرزش بنشینند. همراهی با دموکراسی برای اینها، از سر ناچاری و ضیق روزگار است که اگر دستشان باز باشد و نعمت بینند، لگد به دموکراسی و جامعه مدنی میزنند، نگاهی کن به حرفهای اخیر مکارم شیرازی. نتیجه این طرز تفکر اینست که رای مردم رای به نظام است، انتخابات انتخاب بین دو فرد است نه دو نگرش، ولی فقیه به خواست مردم دهن کجی میکند، و خبرگانی که قرار است خبرگان مردم باشند بجای پایش ولی فقیه، تریبون تمجید و تحسین و تمدیح وی شده اند.
    اما چرا رییس‌جمهور روحانی این زخم کهنه را دوباره باز کرد؟ او که سوابق انقلابی گرانی درکارنامه دارد هم اکنون در صف دیدگاه اول ایستاده است، اما تقریبا تنهاست، مهندس موسوی در حصرست، خاتمی ممنوع التاثیر و هاشمی دیگر نیست
    اما درمقابل از مصباح یزدی تا مکارم تا ولی فقیه و منصوبان وی و رژیم رسانه ای او همگی مشغول استیلای نگرش دوم هستند، روحانی در بهترین زمان دست روی این زخم گذاشت تا هژمونی این دیدگاه را برهم زند
    سعیش مشکور و خدایش عزیز و سعید گرداند

    پاسخحذف
  2. انگیزه و هدف افراد از نقد یا دفاع از وضع موجود نیز در پس پرده هست که به ما ربطی ندارد

    -دقیقا همینجا مهمترین بخش بحثه دوست عزیز :)

    پاسخحذف
  3. واجدان شرایط نداریم. یکی اعلم است بالاخره با ارزیابی نهایی در انور سیاست و جهاد و غیره. از همه نظر برابر باشند اشکالی ندارد مردم انتخاب کنند کما اینکه سکه هم میشود انداخت. معنایس نقش مردم نیست این هرچه باشد

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.