تجاوز و پرده‌پوشی

                                                                                                   شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۷
 

یکی از دوستان به مناسبتی از یکی از تلخ‌ترین خاطراتش در دوران مسئولیّت می‌گفت. ماجرا به اوایل دهه‌ی هفتاد در مشهد برمی‌گردد که پلیس متوجّه سلسله قتلهایی شد که به نظر می‌آمد با هم مرتبط باشند. تجاوز به زن یا زنان بخش ثابت آن بود که گاه مرد و کودکی هم جزو مقتولان بودند. مدّتها جستجوی پلیس ادامه یافت ولی مجرمان باهوش بودند و سرنخی نمی‌دادند. آن زمان هم گستره‌ی دوربینها و سایر تجهیزاتی که الآن هست وجود نداشت. مجرمان زمانی به تله افتادند که اوّلین و آخرین اشتباهشان را انجام دادند و دختری را که گویا خیلی نظرشان را جلب کرده بود زنده گذاشتند با این تهدید که فردا می‌آیی فلان جا تا تو را سوار کنیم و گرنه پدر و مادرت را می‌کشیم. دختر تا صبح بیدار ماند و مردّد بود تا آخرش ماجرا را به والدینش گفت و آنها هم بلافاصله به پلیس اطّلاع دادند. پلیس به او گفت که سر ساعت همانجا که گفتند می‌روی و بقیّه‌ی کار را به ما بسپار. ماشین آنها که نزدیک شد با اخطار پلیس مواجه شد و فرار کرد و پس از یک تعقیب و گریز در میدان ده دی مشهد، راننده با اصابت گلوله کشته شد و همراهش گیر افتاد. همین تیراندازی موضوع را رسانه‌ای کرد.

فرد دستگیرشده دست‌کم به انجام ۳۵ فقره جنایت اعتراف کرد. متجاوزان گروهی از جوانان مرفّه بودند که صرفاً به خاطر هیجان دست به جنایت می‌زدند. هر فقره شامل یک یا چند دختر و زن یا خانواده بود که ربوده می‌شدند و در ناحیه‌ای در جادّه‌ی مشهد به توس که اطراف جادّه دارای پستی و بلندی‌هایی بود که می‌شد ماشین‌ها را در آن مخفی کرد، به زنان تجاوز می‌کردند، سپس همه را می‌کشتند و در گوشه‌ای از شهر رها می‌کردند. این خبر بازتابی محدود در رسانه‌های محلّی داشت و مانند ماجرای خفّاش شب همه‌گیر نشد در حالیکه بسیار از آن وحشتناک‌تر بود.

متأسّفانه از این دست اخبار در نقاط مختلف کشور کم نیست که فقط بخشی از آن به رسانه‌ها کشیده می‌شود. در ماجرای دختران ایرانشهر نیز اوّلاً اگر سخنان امام‌جمعه‌ی این شهر نبود کسی باخبر نمی‌شد، ثانیاً پرده‌پوشی خود خانواده‌ها که فقط سه نفر از حدّاقل ۴۱ مورد شکایت کردند در تداوم آن مؤثّر بوده است. از این سه نفر هم فقط یکی حاضر به معاینه‌ی پزشکی شده است.

در موارد این چنینی اگر صداوسیمایی به واقع ملّی داشتیم، می‌شد به نفع آسیب‌دیدگان فرهنگ‌سازی کرد به این معنا که قبح تجاوز را فقط متوجّه به متجاوز دانست نه کسی که به او تجاوز شده. چنین فردی کاملاً پاک، بیگناه و دارای حق است که ستمی را که بر او رفته فریاد بزند و داد بطلبد و بستاند. اگر در ماجرای ایرانشهر اوّلین خانواده بلافاصله به پلیس مراجعه می‌کردند، کار زودتر فیصله می‌یافت. به بیان دیگر سکوت خانواده‌ی قربانی به معنای دادن مجوّز به متجاوز برای ادامه‌ی کار خودش است و متأسّفانه آنها نیز در تداوم آن شریکند. در حادثه‌ی مشهد از آنجا که قربانیان کشته می‌شدند بالاخره سرنخی از فاجعه در کار بود ولی از تجاوزی که پنهان بماند کسی باخبر نمی‌شود، در نتیجه تحقیق و تفحّصی در کار نخواهد بود.

مثال مشهد را برای این آوردم که بگویم موضوع منحصر به ایرانی و افغانستانی یا این شهر و آن شهر یا حتّی زن و مرد نیست؛ جرم در هر جایی رخ می‌دهد و اطّلاع‌رسانی سریع تنها راه جلوگیری از ادامه‌ یا تکرار آن است. موضع نماینده‌ی خمینی‌شهر در نفی یا کم‌رنگ‌کردن و مسکوت‌گذاشتن آن دقیقاً خلاف مصالح مردم آن شهر و کشور است. شاید رسانه‌های منتقد گاهی بزرگنمایی کنند ولی این در برابر بزرگی فاجعه هیچ است. مجرمان فقط در سکوت و بی‌خبری با خیال راحت می‌توانند جنایت کنند.

یک وجه دیگر ماجرا تضاد اینگونه اخبار با وجه مذهبی اغراق‌شده‌ای است که نظام حاکم تلاش می‌کند از ایران یا به اصطلاح امّ‌القرای جهان اسلام ارائه کند. اینگونه اخبار نشان می‌دهد که ایران نیز مانند هر جای دیگر است و رسانه‌های رسمی تنها چهره‌ی روتوش‌شده‌ی آن را نمایش می‌دهند. مشهد مذهبی‌ترین شهر ایران است ولی آمار بعضی ناهنجاری‌ها در آن از سطح متوسّط کشور بیشتر است. واقع‌بین باشیم و کمی و کاستی خود را در آینه‌ی رسانه‌های بیطرف ببینیم و آینه‌شکنی نکنیم که دودش در چشم خودمان خواهد رفت.

۱ نظر:

  1. سلام.
    سالها پیش در یک مجموعه قرآنی فعالیت می کردم.کسی که تجاوزش به چندین نوجوان علنی شده بود و.همه اهل محل و مسجد و.منطقه هم فهمیدند با حمایت رفقای بسیجی و هیئتی خودش توانست خودش را تبرئه کند و متاسفانه همچنان به کار پلیدش ادامه می دهد.
    گویا مسولین عقل و شرع و انسانیت و مسولیت را به کلی فراموش کرده اند و تنها هدفشان حفظ و دفاع از جمهوری پر از خباثت و زشتی به اصطلاح اسلامی است و در این راستا هر چه آنور آبی ها بگویند با تمام قوا انکار می کنند .غافل از اینکه حفظ نظام و.مهمتر از آن حفظ اسلام و انقلاب با صیانت از اصول و ارکان نظام محقق می شود نه دفاع از پوسته و.چهره نظام.
    از طرفی به زعم من مهمترین دلیل در مسکوت گذاشتن یا انکار و بی اعتنایی مسولین ارشد نظام به مسائلی این چنینی این است که خود مسولان از همه آلوده ترند .
    علی فلاحیان ، حسین شریعتمداری ، خسرو حسینیان ، علی خامنه ای و... ابنه ای هستند و شخصا بصورت مستقیم یا غیر مستقیم توسط دوستان امنیتی مطلع هستم که بسیاری از سرداران روحانیون و حوزویان اهل معاذالله لواط یا زنای محصنه و غیر محصنه هستند و فساد جنسی مسولین و مدیران بقدری شایع است که از گفتن بعضی از مواردش حقیقتا خجالت می کشم.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.