سین ششم - سوگلی

                                                                                                دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸
                   
موضوع «سوگلی» رقابت دو زن برای دستیابی به جایگاهی بالاتر در دربار ملکه آن آخرین عضو خاندان استیوارت در دربار انگلیس است. بررسی احوالات خود ملکه و اوضاع کشور در گیرودار جنگ با فرانسه در حاشیه‌ی این رقابت قرار می‌گیرد. به بیان روشنتر  بررسی قدرت مطلقه و راه‌های نزدیک‌ترشدن به آن کانون مرکزی فیلم است. زنی بیمار دمدمی‌مزاج و پریشان‌احوال می‌تواند با یک امرو نهی، جنگ را به صلح و صلح را به جنگ تبدیل کند، یک نفر را بالا بکشد یا نفر دیگر را خائن بنامد و از سریر قدرت دور کند.

دروازه‌ی ورود به جهان فیلم گفتگوی ابتدای فیلم است که وقتی سارا مارلبورو (چرچیل) -که فیلم بر اساس یادداشتهای او نوشته شده و لاجرم جهت‌دار است- در برابر خواست ملکه مقاومت می‌کند. ملکه به او می‌گوید که مگر دوستم نداری و سارا می‌گوید که چرا ولی عشق مرز دارد و ملکه جواب می‌دهد: «نباید داشته باشد». ابیگیل که از خویشان ساراست می‌کوشد دقیقاً همین نظر ملکه را تأمین کند. شاید اگر ملکه جوانتر یا سالم‌تر بود،‌ می‌فهمید که دختری که از زیبایی او تعریف می‌کند، دارد به او دروغ می‌گوید ولی حالا یا نمی‌فهمد یا نمی‌خواهد بفهمد و این چاپلوسی را به پای عشق بیشتر او می‌گذارد.
  
فهرست کارهای ابیگیل برای رسیدن به ندیمگی ملکه و ازدواج با یکی از نجیب‌زادگان درس خوب و مناسبی است برای کسانی که می‌خواهند در یک نظام خودکامه پیشرفت کنند. چاپلوسی، مظلوم‌نمایی، دروغ‌پردازی درباره‌ی رقیب، سردرآوردن از رازهای بالاترین مقام و برآوردن تمام نیازهای او،‌ دادن خبرهای دروغ در راستای منافع خود و تمایل شخص خودکامه به او، معامله با دیگر افراد دارای نفع مشترک و... از همه مهمتر قائل‌نشدن هیچ «مرز»ی برای خواست خودکامگی.

لانتیموس اینجا هم مانند فیلمهای قبلش نمادپردازی گل‌درشتی دارد،‌ از افتادن دختر در گل‌ولای تا پاشیدن اغراق‌آمیز خون در صحنه‌ی شکار به صورت سارا و البتّه صحنه‌ی پایانی فیلم. چنین رقابتی موضوع فیلمهای سترگی مانند «همه‌چیز درباره‌ی ایو» و «بری لیندون» بوده و لانتیموس طبعاً در قیاس با آنان حرفی برای گفتن ندارد. ترجیح می‌دادم صحنه‌ی پایانی فیلم به جای سوپرایمپوز تصویر خرگوش‌ها و ملکه و ابیگیل (که زیادی واضح است)، صحنه‌ی ورود یک دختر جوان و تازه به دربار باشد و نگاه خیره‌ی ابیگیل که احساس خطر کند که این‌بار رقیب دیگری ممکن است او را تهدید کند.

۱ نظر:

  1. صحنه آخر اتفاقا در نوع رفتار تحقیرآمیز ملکه با ابیگل،رفتاری که با سارا نداشت ، حاوی نکتست

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.