جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
یک انسان تا چه حد امکان تغییر در زندگی دارد؟ تا کجا امکان اوجگرفتن، نزول یا جابجایی موضع فکری یا شغلی دارد؟ دیگران تا چه حد این تغییر او را به رسمیّت میشناسند؟ جواب به این پرسشها ساده نیست به ویژه اینکه وجه قضایی هم بیابد. انسانی را که جرمی مرتکب شده ولی بعدها تغییر کرده چطور میتوان بر اساس جرم ِسالها پیش مجازات کرد؟ در جدالهای سیاسی مطبوعاتی یا فضای مجازی یادآوری حرف یا موضع سالها گذشته خیلی رواج دارد، یک شخص چطور میتواند گذشتهاش را پاک یا جبران کند؟
حالا که بحث «بازی تاجوتخت» داغ است، میان
تغییر موضعهای افراد در این سریال -که بیشتر بر اساس منافع است- جیمی لنستر یکی از
کسانی است که ادّعا میکند تغییرش شخصیّتی است و او آن آدم سابق نیست؛ جوان
بلهوسی که از شاهکشی تا زنای با محارم و انواع خلافها را در کارنامهاش دارد و حالا
پس از ازدستدادن دستش -صرفاً برای پایبندی به قولش- به جبههی مخالف خواهرش
پیوسته است. بر اساس محاسبات عادی او نباید به کسانی میپیوست که در آستانهی مرگی زودهنگام به نظر میرسند بلکه باید منتظر میشد تا مخالفان همدیگر را قلعوقمع
کنند و او به انتظار می نشست؛ حتّی امکان شاهشدنش نیز وجود داشت. در سریال «هوملند» هم شخصیّت کلیدی فصهای ابتدایی سربازی بود که تبدیل به مسلمانی تندرو میشود ولی بعد -با حفظ دینش- باز به ساختار حاکم بر امریکا برمیگردد و اگر فیلمنامهنویسان سریال با آن وضع مضحک او را اعدام نمیکردند، باز هم جای کار داشت.
در جهان
واقعی نیز از این جابجاییها در فیلمها و سریالها کم نداریم. در این مجموعه از زنان شاغل در
صنعت پورنوگرافی هم در جایجای این سریال استفاده شده که مشهورترینشان البتّه مدتّهاست به سینما نقل مکان کرده؛ سیبل
ککیلی بازیگر ترکتبار آلمانی در نقش «شی» یکی از فاحشههای در خدمت تیریون
لنستر است که پس از پاسخ ردشنیدن از او در دادگاه به وی خیانت میکند و به دستش کشته میشود.
ککیلی پس از ترک خانه و تجربهی کارهایی مانند گارسونی و تنفروشی به صنعت پورن
آلمان راه یافت با نام مستعار «دلآرا» چندین فیلم بازی کرد امّا با بازی در فیلم «شاخ به شاخ» فاتح آکین که خرس طلایی
برلین را برد، وارد هنر سینما شد. حالا و در «بازی تاجوتخت» همان
نقشی را بازی میکند که زمانی واقعاً به آن مشغول بود. تصوّر
اینکه این بازیگر همان شخص باشد خیلی سخت است ولی واقعیّت دارد.
لااقل حالا و در زمان ما این
تغییر نقشها بیشتر پذیرفته شده است. پیش از این هم گاهی چنین جابجاییها را داشتیم
ولی نه تا این حد. ساشا گری بازیگر نوجوان پورن در همان اوج کارش با حضور در یک برنامهی
تلویزیونی خیلی بیپروا به سؤالهای مجری پاسخ داد و مقدّمهی حضورش در فیلمهای
سینمایی را فراهم کرد که شاید مهمترین فیلمش «تجربهی دوستدخترداشتن» به کارگردانی استیون سودربرگ باشد. در سریال فرندز/دوستان، هم جوی سابقهی بازی در فیلمهای آنچنانی را داشت هم اورسولا خواهر دوقلوی فیبی در مقطعی به آن کار پرداخت ولی در جهان واقعی بازیگرانی که
با تجربهی حضور در صنعت سکس به سینما آمدند سیاههای طولانی را تشکیل میدهند
که البتّه آن فیلمها در دسترس نیستند و حالا قابل باور نیست که بازیگرانی مانند کامرون دیاز، سیلوستر استالونه، چنینگ تیتوم یا آرنولد شواردزنگر ناخنکی به آن کار زده باشند.
وقتی
رونالد ریگان بتواند با حضور در فیلمهای درجه دو هالیوود به ریاست جمهوری برسد و
آرنولد با بازی در فیلمهایی معتبرتر به فرمانداری کالیفرنیا چرا نتوان شاهد جابجاییهای
بیشتر بود یا چرا باید از ریاستجمهوری یک کمدین در اوکراین تعجّب کرد؟ دستکم در سرزمین ما تغییرهای افراد در زندگی بسته به مصادیق آنها ارزیابی میشود. مثلاً اگر کسی از جناح مقابل فکری یا سیاسی به طرف ما بیاید آن را تآیید میکنیم ولی اگر از این طرف به آن طرف برود، آن را نمیپذیریم یا احیاناً به دنبال انگیزههای -عمدتاً مالی- آن میگردیم. اگر به حافظه مراجعه کنیم بیشترین واکنشهای مثبت و منفی اجتماعی به افراد جاهایی است که کسی مسیر زندگی خود را عوض میکند به جبر یا اختیار و کارش با نامهایی مانند خیانت و ارتداد یا استبصار و هدایت برچسب میخورد و این داستان ادامه خواهد داشت.
خیلی موضوع رو بسط ندادید ولی باز همین هم غنیمته :)
پاسخحذفجرج آر مارتین گفته بود که چند بازیگر فراتر از انتظارش بودن، یکیش همین خانم شی!
پاسخحذفعیار عزیز ما را یاد ایمایان قدیم انداخت
پاسخحذفبا کشتهشدن پادشاه شب بقیه داستان سریال خیلی بیمزه نشد؟
پاسخحذفچرا؛ پادشاه شب خیلی از سرسی ترسناکتر بود و جای کار داشت. اصلاً شعار سریال که زمستان در راه است، به آخر رسید.
حذف