آیات موزون قرآن

                                                                                               سه‌شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۸
                 

تا از ماه رمضان دور نشده‌ایم، یکی از مطالبی را که در نظر داشتم به آن اشاره‌ای کنم بنویسم. قرآن با اینکه -فقط در وجه ادبی آن و محدود به صدر اسلام- با ادّعای تحدّی با ادبیات آن روز جاهلیّت -که منحصر در شعر جاهلی بود- به میدان آمد، امّا از بیخ‌وبن متفاوت با آن بود و شباهتی به شعر موزون و مقفّی نداشت. صرفاً از لحاظ ظاهری شباهتش مانند شعر سپید بود به شعر منظوم؛ بی‌وزن، دارای جناس و پایان‌بندی شبیه به قافیه، به ویژه در آیات مکّی. در عین حال بخشهایی از قرآن منطبق با وزن عروضی است که موضوع تحقیق و تتبّع ادیبان بوده است،‌ البتّه بیشتر در ادبیات عرب و نه ادبیات فارسی. بعضی آیات معروف که در ادبیات فارسی به کار رفته‌اند،‌ از این قرارند:

«بسم‌الله الرّحمن الرّحیم» - هست کلید در گنج حکیم (نظامی)
قدر همّت باشد آن جهد و دعا - «لیس للانسان الّا ما سعی» (مولوی)
قد شابه بالوری حمار - «عجلاً جسداً له خوارُ» (سعدی)

و این البتّه جایی است که یک مصرع تماماً و بی‌کم‌وکاست یک آیه یا بخشی از یک آیه باشد (یعنی موضوع این نوشته) ولی بخشهای برگرفته از قرآن یا مخلوطی از چند تعبیر قرآنی بسیار زیاد است،‌ مانند:

عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بلهوسی ... فلعلّی لک آتٍ بشهابٍ قبسی (حافظ)

معروفترین نوشته‌ی متأخّر در این باب،‌ مقاله‌ی مهدی اخوان ثالث است در یادنامه‌ی علّامه امینی که بخشهایی از آن را می‌توانید «اینجا» بخوانید. همانطور که اخوان گفته برعکس ادبیات عربی که به تفصیل آن را بررسی کرده‌اند، در زبان فارسی تحقیق جامعی در این باره وجود ندارد. در واقع دو گروه به این موضوع بیشتر پرداخته‌اند یکی ادیبان عرب از لحاظ وجه ادبی قرآن و دیگر فقیهان عرب‌زبان از لحاظ سروکار داشتن با خود قرآن و فروع علمی مرتبط با آن. همین وجه تمایز فقیهان عرب و ایرانی است که نوع برخوردشان با مقوله‌ی زبان عربی کاملاً متفاوت است به گونه‌ای که بعید است در دروس یا تقریرات فقیهی ایرانی ببینید به این موضوع پرداخته است. صرفاً برای نمونه به برخی از این آیات اشاره می‌کنم:

بحر طویل: فعولن مفاعیلن فعولن مفاعلن - «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر» (کهف - ۲۲)
بحر مدید: فاعلاتن فاعلن فاعلاتن - «تلک آیات الکتاب الحکیم» (لقمان -۲)
بحر بسیط: مستفعلن فاعلن مستفعلن فعلن - «فأصبحوا لا یری الّا مساکنهم» (احقاف - ۲۵)
بحر هزج: مفاعیلن مفاعیلن - «و قالوا حسبنا اللهُ» ( آل عمران - ۱۷۳)   
بحر رجز: مستفعلن مستفعلن مستفعلن - «اذهب الی فرعون انّه طغی» ( طه - ۲۴)
بحر رمل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن - «و لقد راودته عن نفسه» (یوسف - ۳۲)
بحر سریع: مستفعلن مستفعلن فاعلن - «یا ایّها النآس اتّقوا ربّکم» ( یوسف - ۳۲)
  
علی معلّم دامغانی گفته آیات موزون قرآن را نمی‌توان در قالب شعر آورد یا خود قرآن را به شعر ترجمه کرد؛ هر دو کار را کرده‌اند بی‌آنکه ادّعا کنند حاصل کارشان در خور قیاس با خود قرآن است. ترجمه‌ی منظوم که خود نوعی ترجمه است و اصل متن نیست و تضمین شعرا هم قرآن را شعر نمی‌کند بلکه شعر را قرآنی می‌کند. برعکس بعضی از محقّقان که اصرار دارند نباید مقوله‌ی آیات موزون را خیلی جدِّی گرفت،‌ بررسی فراوانی این آیات و عبارات می‌تواند وجهی از وجوه ادبی و معنایی قرآن را به ما نشان دهد. در همین رابطه خواندن مقاله‌ی «اعجاز موسیقایی قرآن در آینه‌ی عبارتهای موزون عروضی» (بابک شریف،‌ فاطمه بهرامی) را به علاقمندان توصیه می‌کنم که می‌تواند مقدّمه‌ای بر پژوهشی جامعتر و کاملتر نیز باشد. این هم به قول حافظ -که برگرفته از قران است- شهاب قبسی از قرآن.

۲ نظر:

  1. عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازد/ که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا. سنایی.

    پاسخحذف
  2. سپاس از یادآوری های نیکویی که در این یادداشت داشتید. ظاهرا توییتر را هم کنار گذاشته اید. حیف.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.