شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۰
حیدر مصلحی در سخنانش گفت که برای مصالح نظام خیلی از «گنده گندهها» هم کنار گذاشته شدند. یکی از مهمترین این گندهها مرحوم آیتالله سیّدمحمّدکاظم شریعتمداری بود که با داستانپردازی عجیبی متّهم به همکاری با صادق قطبزاده و توطئه علیه رهبر وقت شدند. با یک تیر چند نشان زده شد، قطبزاده و بسیاری دیگر تصفیه شدند و شریعتمداری به حصر رفت و بدون امکان دریافت درمان مناسب پس از مدّتی بیماری فوت کرد. من این مطلب را با یک واسطه از یکی از مراجع قم نقل میکنم:
«پیش از فوت مرحوم آیتالله شریعتمداری موفّق شدم از ایشان عیادت کنم. در میان سخنانی که ردّ و بدل شد از ایشان پرسیدم که این جریان قطبزاده و گفتگوی بین شما چقدرش صحّت دارد؟ ممکن است مثلاً انتقادی از شما بیان شده باشد و اینها با بزرگنمایی از آن چنین مطلبی را ساخته باشند؟ مرحوم شریعتمداری در جواب سه بار قسم جلاله خورد که والله و بالله و تالله که من قطبزاده را از نزدیک یکبار هم ندیدهام. حتّی وقتی وزیر امور خارجه بود و برای دیدار مراجع به قم آمد تا نزدیکی خانهی ما آمد ولی به من سر نزد و این داستان سر سوزنی ریشه در واقعیّت ندارد»
تو خود حکایت مفصّل بخوان از این مجمل.
توجّه: سرویس ارسال ایمیل فیدبرنر از ۳۱ خرداد به پایان میرسد. من در حاشیهی وبلاگ سرویس دیگری را جایگزین کردهام. دوستانی که پیش از این مطالب وبلاگ را با نامه دریافت میکردند، نامهای از این سایت دریافت خواهند کرد که نیاز به تأیید دارد تا مانند سابق ایماها را با ایمیل دریافت کنند.
آیت الله طالقانی؛ یکی از بزرگان.
پاسخحذفخدا بیامرز روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ درست زمانی که همه درسالن فرودگاه* دور و بر خمینی پرسه می زدند،صف اش را از صف مشرکین جدا کرد و رفت در گوشه سالن فرودگاه به تماشا نشست.
از فردای همانروز هم از گوشه مجلس یک تنه قدعلم کرد و با قلم،با قدم،با کلام پنجه در پنجه قدرت استبداد دینی انداخت و تا روز ١٩ شهریور ٥٨ که او را کشتند از پا ننشست.
خدا بیامرز را بخاطر آزادگی و صراحتش کشتند و صدا از در و دیوار شهر بلند شد «بهشتی بهشتی طالقانی را تو کُشتی» و از گنده ها صدایی برنخاست.
طالقانی در نماز جمعه روز ١٦ شهریور:«صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی ترین مسائل اسلامی است حتی به پیغمبرش با آن عظمت می گوید، با این مردم مشورت کن، به این ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه اینکه نکردند، می دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می کنند در این اصل اساسی قرآن که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا اینکه می توانند. نه، این یک اصل اسلامی است. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان.
یعنی گروه ها و افراد دست اندرکار این طور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد دیگه ما چه کاره هستیم؟! شما هیچ!! بروید دنبال کارتان، بگذارید این مردم مسئولیت پیدا کنند، این مردمند که کشته دادند، این هایی که اینجا خوابیده اند از همین توده های جنوب شهر بوده اند، منطق این ها بود. می گویند در کارخانه ها اخلال می شود، خوب یک مرتبه اخلال بشود، آن اصل مهم تر از این است که در یک کارخانه اخلال بشود. در کارخانه اخلال شد شورا را تعطیل کنید، چرا؟
شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می کنید؟ بیائید در مجلس خبرگان!! می گویم بین موکلین شما مطرح می کنم، این ها هستند که ما را وکیل کردند. می دانم برای چه وکیل کردند. ما موظف و نسبت به اینها مسئولیت داریم. باید دردها، اندیشه ها، بدبختی ها، ناراحتی ها، عقب ماندگی های این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجات بخش و حیات بخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد فرد مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه خواهی، فرصت طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته زیر پرده دین را کنار بگذاریم و بیائیم با مردم با دردمندها با رنج کشیده ها با محروم ها هم صدا بشویم. خداوند همه ما را بیامرزد.»
* آیت الله طالقانی: ما برای پایان دادن به دستبوسی انقلاب کردیم.
سلام
پاسخحذفعید شما مبارک!
متاسفانه این ایمیل کار نکرد :(
×
That reference has either expired, already been confirmed, or is invalid.
کمک یا راهنمایی شما مزید بر یادم نیست چی، خواهد بود!
سلام و تبریک متقابل،
حذفساعت خواب! به قول آن مرحوم همیشه دیر رسیدی.
ایمیلت را در بخش "ایماخوانی با ایمیل" وارد کن تا مجدداً برایت ایمیل تایید ارسال شود.