سهشنبه ۱۹ امرداد ۱۴۰۰
طالبان در حال تصرّف افغانستاناند. بازگشت فرماندهان مجاهدین توانسته پیشروی آنان را به تعویق بیندازد ولی متوقّف نکرده است. صغیر و کبیر، مرد و زن با یادآوری گذشتهی نهچندان دور دست به دست هم دادهاند که دستپروردههای مدارس دینی پاکستان که با کمک مالی و نظامی این کشور افغانستان را به چهارده قرن گذشته پرتاب کردند، باز به قدرت نرسند. در ایران اگر طالبهای اصولگرا -که نشان دادهاند به اصلی جز حفظ و گسترش قدرت پایبند نیستند- به طالبهای همسایه خوشامد بگویند جای تعجّب ندارد ولی اگر همین سخن از دهان یک مدّعی اصلاحطلبی بیرون بیاید جای تعجّب بل تأسّف دارد.
سعید لیلاز در آستانهی شورش دوبارهی طالبان گفته است که :«من طالبان را به عنوان امر واقع در نظر گرفتم، آنان بر شصت هفتاد درصد خاک افغانستان تسلّط دارند که بیش از مساحت نصف کشورهای عضو سازمان ملل است. وحشیگری آنان را اصلاً قبول ندارم و اینها تابعی از منافع است در همین ایالات متّحدهی امریکا وحشیتر از ترامپ و پمپئو در سیصدسال گذشته در نیمکرهی غربی نداشتیم و در اروپا نیز خونریزترین ملّت روی زمین آلمان بوده است. اگر طالبان به قدرت برسند، رابطه با افغانستان پیچیدهتر از رابطه با پاکستان نیست که میدانیم تندروها برقرار هستند. طرح مسألهی زنان هم برای من خندهدار است که ما از شمال تهران به جای خودشان و پدرانشان و برادرانشان و فرزندانشان تصمیم بگیریم؛ این همان چیزی است که ما از ایالات متحده امریکا هم نمیپذیریم. حکومت اشرف غنی فاسدترین حکومت دنیاست که مثل عراقیها شریک جرم امریکا در غارت ملّت ملّت بیچارهی افغانستاناند. ما با سرمایهگذاری در بندر چاهبهار باید کاری کنیم که برای کسی صرف نکند که روابط صلحآمیز را تبدیل به روابط خشونتآمیز کنند چون اگر صرف کند چیزی جلودار اینها نخواهد شد.»
نقد و بررسی به جای خود حتّی اشاره به این سخنان هم دردآور است ولی بهاختصار به آن میپردازم:
یک. ابتدا بپردازیم به «امر واقع» و مقدار مساحت تحت سلطهی آنان. اگر این ملاک برای توجیه یک گروه شورشی ضدّ دولت کافی بود، باید برای توجیه امر واقعی به نام داعش هم به کار میآمد. آنان نیز بخش اعظم سوریه را تصرّف کردند و واقعاً کسی فکر نمیکرد که شرّ آنان کم شود که هنوز هم نشده است. لیلاز را تحلیلگر اقتصادی معرّفی میکنند پس مانند فلان مهندس پلیمر نیست که صرفاً بر اساس سابقهی حضور در نشریّات دربارهی هر رطب و یابسی سخن براند. ادّعای داشتن توان تحلیل اقتصادی یعنی تسلّط بر یک علم مدرن که فهم نظم حاکم بر جهان نوین و احترام به حقوق بشر از لوازم آن است. در مجموع سخنان او اثری از توجّه به معیاری به نام حقوق بشر به چشم نمیخورد. اینکه تاریخچهی تاریک چیرگی طالبان بر افغانستان را به منافع آنان تقلیل دهیم چیزی بیش از یک اشتباه در تحلیل است.
دو. ایشان میگوید وحشیتر از ترامپ و پمپئو در سیصدسال اخیر در نیمکرهی غربی نداشتهایم که شاید مزاح باشد. در امریکای لاتین دیکتاتورهایی بودهاند که رفتار حکومتهایشان با مردم، قابل مقایسه با دوران ماقبل مدرن است؛ دیکتاتورهایی هم با گرایش چپ و هم راست. به ترامپ در مقایسه با برخی حکومتهای سابق امریکا که حامی بسیاری حکومتهای مستبد جهان بودند و با کودتا بسیاری از آنان را سر کار آوردند، باید جایزهی صلح داد. حرف لیلاز دربارهی آلمان هم به این معناست که اگر آلمان در جنگ جهانی فلان مقدار وحشیگری کرد، وحشیگری کمتر از آن قابل قبول است! اینطور میشود هر امر خلافی را در هر جای جهان توجیه کرد که فلان جا بیشتر از آن وجود داشت یا دارد. در پاکستان هم تندروها برقرار نیستند. قدرت در پاکستان در دست معجون پیچیدهای از نظامیان، احزاب، خانوادهها ذینفوذ و البتّه بخشی از تندروهاست. برای نمونه، بالیوود هند -بر خلاف میل حاکمانشان- کلّ پاکستان را قبضه کرده ولی نفس وجود سینما در افغانستان طالبان جرم بود.
سه. بالاتر به مسألهی حقوق بشر اشاره کردم که پیمانی جهانی است. بله البتّه غربیها در نوشتن آن دخالت داشتند که طبیعی است چون رنسانس، دوران مدرن و نگرش تازه به انسان هم از غرب شروع شد نه از خاورمیانه. ما از شمال تهران برای زنان افغانستان تصمیم نمیگیریم. خود زنان افغانستان که در دهههای گذشته توانسته بودند به درجات اندکی از آزادی و برابری جنسیّتی دست پیدا کنند، با تسلّط پشتونهای طالبانی و برداشتشان از روابط قومی بدوی نیمهوحشی خود با زنانشان مواجه شدند و جهان را به کمک فراخواندند. برای همدردی با آنان نیازی نیست که ساکن شمال تهران باشیم، از جنوب سیستان و بلوچستان هم زن ایرانی میتواند صدای زن افغانستانی باشد. از کلام لیلاز برمیآید که برای زن افغانستانی -در کنار سهمی که برای «خودشان» قائل شده- پدر و برادر و شوهر و فرزند باید تصمیم بگیرند که گویی این حرف از دهان احمد علمالهدی درآمده است. خیر، اینکه کسی -زن یا مرد- نیازی به قیّم و ولی ندارد و خودش باید برای شیوهی زندگی خود تصمیم بگیرد، ربطی به این فرهنگ و آن فرهنگ ندارد. اگر در فرهنگی در هر جای جهان چنین چیزی نهادینه شده نیز باید تغییر کند.
چهار. خبرآنلاین از لیلاز با عنوان آشنا با مسائل تاریخی و کارشناس اقتصادی یاد کرده است. آشنایی لیلاز با تاریخ را که فیالجمله ملاحظه کردیم؛ تنها جایی که در سخنان ایشان به اقتصاد و نقش آن در سیاست پرداخته میشود، پایان جملات نقلشده از اوست. با توجّه به نقش پاکستان در برکشیدن طالبان و وابستگی آنان به نظامیان پاکستان و حضور گستردهی طالبان در مناطق مرزی با پاکستان، بندر چابهار با مشارکت هند و برای کاهش نقش محوری پاکستان در برقراری ارتباط افغانستان با جهان خارج در نظر گرفته شد تا با احیای این بندر و توانمندسازی آن، پاکستان دور زده شود و حکومت مرکزی افغانستان برای ارتباط با جهان خارج محتاج حکومت حامی رقیب خود نباشد. طبیعی است که هند نیز در این راه منافع مشترکی با ایران داشته باشد. یکی از وظایفی که پاکستان برای طالبان پیشبینی کرده جلوگیری از کاستن نقش ژئوپولتیکی و منافع اقتصادی و ترانزیتی این کشور با جایگزینی ایران به جای پاکستان است. حالا لیلاز میگوید که با سرمایهگذاری در چابهار باید آنان را مجبور به همکاری کنیم در حالی که آنان برای حذف چابهار از معادلات منطقهای خیز برداشتهاند!
همینطور که میبینید آشنایی با مسائل اقتصادی هم مانند مسائل سیاسی از وجنات این اقتصاددان اصلاحطلب میبارد. اینکه در حساسترین بزنگاههای سیاسی ناگهان برخی اصلاحطلبان سخنانی تندروانهتر از پایداریچیها بر زبان برانند جای تأمّل دارد. فلسفهی بخش نظری اصلاحطلبی حضور دوسال یکبار در انتخابات نیست، تفسیر دیدگاه و برداشت خود از هر گونه اصلاح طیّ روزها و هفتهها و ماهها در رابطه با امور مختلف است و همین رأیدهندگان را مجاب میکند که به کسانی رأی بدهند یا ندهند. راز شکست را فقط در شورای نگهبان نجوییم. خادمان «امر واقع» در پی هرچه باشد، در پی هیچگونه «اصلاح»ی نیستند.
پ.ن: ایشان تیرماه پارسال گفته بود که اگر تا شهریور مقاومت کنیم، دیگر اتّفاقی نمیافتد؛ با مذاکره مخالفت کرده بود و احتمال ناآرامی در عربستان را بیش از ایران داده بود. اقتصاد از شهریور پارسال تا کنون منهدمتر و تورّم لجامگسیختهتر شده و ناآرامی هم در ایران اتّفاق افتاد نه عربستان. مخالفت با مذاکره هم از عضو گروهی سیاسی که خود را اهل دادوستد با جهان میدانند امری بدیع است.
پ.ن ۲: امیرمؤمنان طالبان نیامده -در کنار سربریدنها و اعدامها- قانون وضع کرد. با قوانین گذشتهی طالبان مقایسه کنید، تقریباً مو نمیزند. قابل توجّه کسانی که میگویند طالبان تغییر کردهاند. دربارهی جهاد نکاح هم طبعاً از شمال تهران نباید حرفی بزنیم.
تنها فرق لیلازها با اصولگرایان این است که آنها حرف از اقتصاد مقاومتی میزنند و از رهبر نقل قول میکنند ولی لیلازها حرفشان را در لفافه منافع ملی و چند نقل قول از دانشمندان خارجی میزنند. هر دو در دفاع از منافع نظام (نه ایران) مشترکند.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفبر سعید لیلاز و قوچانی و امثالهم حرجی نیست و نباید خرده ای به آنها گرفت.خدا برای کسی نخواهد .شاید من و شما هم جای آنها بودیم همین گفتار و رفتار را داشتیم.
کسانی که با جرمهای سیاسی _ امنیتی زندانی می شوند خصوصا اگر قبل از زندان مواضع تند و رادیکال نسبت به حاکمیت و رهبر و سپاه داشته باشند در ایام زندان بلایی بر سرشان می آورند که نگو و نپرس.
بسیاری شان برای ادامه زندگی و دوری از فشارهای بی حد و حصر مجیورند تعهد بدهند و دقیقا طبق خواست نیروهای اطلاعات سپاه صحبت کنند و تحلیل کنند.
حجت الاسلام مهدی دانشمند خطیب معروف چند سالی بود که روی منبر به مسولین انتقادات تندی می کرد و حتی گاهی توهین هم می کرد.صدایش کردند و به او با لحن و کلمات مخصوص خودشان فهماندند که اگر ادامه دهی جلوی خودت به همسرت تجاوز می کنیم.پس خفه شو و دهانت را ببند.ایشان هم فیتیله را کشید پایین.
سعید لیلاز تا قبل از زندان، خیلی منطقی و مستدل نقد می کرد و خصوصا در مباحث اقتصادی نقدهای خوب و به جا به حاکمیت و مسولین داشت.ولی بعد از زندان تعهد داده که در خدمت حاکمیت و اطلاعات سپاه باشد و الان از تندروهای اصولگرا هم تندروتر شده .فلذا نباید حرفهای او و امثال او را جدی گرفت.
خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند.
عیّار گرامی،
پاسخحذفچرا از اصلاحطلبان و بقایای آنها ناامید نمیشوید؟
با تشکر
آشنای گرامی،
حذفاصل یادداشت دربارهی تحولات منطقه و بازگشت طالبان است نه اصلاحطلبان. جوّ غالب بر فضای مجازی تبدیل هر بحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دوگانهی موافق و مخالف نظام یا اصلاحطلب و برانداز است. من ترجیح میدهم خارج از این دستهبندی سطحی و سادهانگارانه بایستم.
سعید لیلاز ( با نام کامل سعید لیلاز مهر آبادی ) اصلا اقتصاد دان نیست و مدرک تاریخ دارد و به عنوان استاد مدعو (و نه عضو هیات علمی ) در دانشگاه بهشتی تدریس میکند و اصلاح طلبان به عنوان اقتصاد دان و تحلیل گر اقتصادی بادش میکنند . در دو لینک زیر از نسیم آنلاین و خبر گزاری دانشجو به مدرک تحصیلی او هم اشاره شده :
پاسخحذفhttps://www.nasim.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%AC%D9%87-102/2062607-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%84%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF
https://snn.ir/fa/news/577667/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7-%D8%B2%D8%AF
مهندس پلیمر = عباس عبدی
پاسخحذفرطب و یابس صحیح است.
پاسخحذف