دو سر باخت

                                                                                                          شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۰            

فیلم «دو سر برد،‌ دو سر باخت» فیلمی مستند به کارگردانی آزاده مسیح‌زاده است که به حکایت یک زندانی می‌پردازد که کیف پولی را پیدا می‌کند. او که نقاش زندان و «رأی باز» است )یعنی می‌تواند از زندان برای کاری خارج شود( کیفی حاوی سی و چند میلیون پیدا می‌کند که آن زمان می‌شد با آن دو پژو پارس خرید. محمدرضا شکری با پرداخت این پول می‌توانست به طور موقّت برای فراهم‌کردن باقی مهریّه‌ای که به خاطر آن به زندان افتاده بیرون بیاید. او مبلغ اصلی را به کسی نمی‌گوید و برای پیداکردن صاحب مال اعلامیّه‌ می‌نویسد و زنی به نام زهرا یعقوبی با دادن مشخّصات دقیق پول داخل کیف پول را دریافت می‌کند. این عمل او در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد و خیّرین نیز به او کمک می‌کنند تا آزاد شود. مشکل از جایی آغاز می‌شود که زهرا یعقوبی و شوهر او راضی به حضور مجدّد برای تأیید ماجرا نمی‌شوند و شک‌ها آغاز می‌شود. یکی می‌گوید کلّ داستان تخیّلی و برای جلب کمک بوده، دیگری می‌گوید نام دریافت‌کننده واقعی نیست،‌ دیگری می‌گوید که پای اشیای عتیقه در میان است و ...الخ. در این گیرودار، مسئولان زندان فیلم مستند را با رپرتاژ آگهی برای زندان -که به قول امام باید دانشگاه باشد!- اشتباه گرفته‌اند و می‌گویند که چطور یک «متخلّف» را توانسته‌اند با برگزاری کلاسهای فرهنگی عوض کنند. شکری می‌گوید که از او خواسته‌اند حرفهای مسئولان را در مصاحبه‌ها تکرار کند که قبول نکرده و آنان به زور در نظر گرفتن «خدا و ائمّه‌ی اطهار» را در متن مصاحبه‌اش با روزنامه گنجانده‌اند. فیلم روایت ساده ولی تأثیرگذاری است که در حدّ خود بخشی از نابسامانی‌های جامعه‌ی ما را بازمی‌نمایاند. زنی را تصوّر کنید که با پوششی کاملاً مذهبی می‌گوید که اگر او پول را پیدا می‌کرد امکان نداشت آن را تحویل بدهد و برای خودش برمی‌داشت. این از فیلم که می‌توانید آن را در یوتیوب،‌ نماشا یا آپارات ببینید.

 

خوب نیازی نیست که بگویم که داستان فیلم همان داستان فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی است با این تفاوت که پنج سال پیش از آن ساخته شده است. کارگردان فیلم در کلاس فرهادی در تهران شرکت کرده و موضوع کلاس «پیداکردن اشیای گم‌شده» بوده؛ باقی راه را مسیح‌زاده خودش رفته است. فرهادی فیلم را دیده و از او امضا گرفته که این فیلم را بر اساس طرحی از او ساخته تا نتواند ادّعایی درباره‌ی فیلم «قهرمان» داشته باشد و حالا مسیح‌زاده معترض است که حقّ و حقوقش نادیده گرفته شده است.

 

بدون در نظر گرفتن دو روایت مسیح‌زاده و وکیل فرهادی، در اینکه «قهرمان» بر اساس فیلم مستند کارگردان جوان ساخته شده، ‌شکّی نیست و دیدن فیلم مستند و تاریخ ساخت آن برای تصدیق این امر کافی است. کاغذی که مسیح‌زاده امضا کرده (کاری به چگونگی امضاگرفتن از او هم نداریم) ابداً کمکی به فرهادی نمی‌کند چون فیلم «دو سر برد...» فیلم داستانی نیست تا بگوییم دو فیلم فرهادی و مسیح‌زاده بر اساس یک طرح اوّلیّه ساخته شده‌اند که متعلّق به فرهادی است. فیلم داستانی ممکن است که بر اساس رخدادی واقعی باشد ولی امکان ندارد که رخدادی واقعی دقیقاً بر اساس یک طرح داستانی به وقوع بپیوندد. حتّی اگر درج خبر چندسطری در روزنامه را نیز در نظر بگیریم، جزئیّات فیلم مسیح‌زاده مانند شک در هویّت گیرنده،‌ تناقض سخنان مسئولان و شکری و تفاوت روایتهاست که آن را بدل به موضوعی سینمایی کرده، نه صرف پیداکردن کیف پول. اگر موضوع کلاسهای فرهادی را یک بذر تصوّر کنیم، ‌مسیح‌زاده آن را به نهالی تناور تبدیل کرده و فرهادی با اضافه کردن دوست‌دختر زندانی و فضای مجازی آن را دراماتیزه و بدل به درختی بارور کرده است. چنانکه نگار اسکندرفر هم نوشته آن موضوع اوّلیّه ابداً نمی‌تواند مجال ادّعای مالکیّت بر فیلم را به فرهادی بدهد. سؤال اصلی این است که اگر فیلم مسیح‌زاده نبود، آیا فیلم «قهرمان» -بر اساس طرح ادّعایی فرهادی- ساخته می‌شد؟ جواب قطعاً منفی است. جزئیّات مشترک بین دو فیلم آن قدر زیادند که امکان ندارد بیننده را به نتیجه‌ی دیگری برساند.

 

بعضی وقتها به نظر می‌رسد برخی شخصیّتهای فیلمهای فرهادی گره را به جای دست، با دندان باز می‌کنند یعنی راه سخت‌تر را برمی‌گزینند. گرفتن رضایت از مسیح‌زاده برای ساخت فیلم بر اساس مستند وی و آوردن نامش در تیتراژ «قهرمان» کاری سهل و ساده بود و سر سوزنی از قدر و قیمت فیلم فرهادی کم نمی‌کرد. راستش حالا متوجّه می‌شوم که چرا همانطور که در نقد «قهرمان» نوشتم، روایت این فیلم این‌قدر کم‌غلط است؛ چون در واقعیّت ریشه دارد و فیلم بر اساس سیر روایی واقعی همیشه سالم‌تر و کم اشتباه‌تر از روایت تخیّلی است.

  

متأسّفانه درباره‌ی دیگر کارگردانان بزرگ سینمای ایران نیز چنین داستانهای وجود دارد،‌ مثل ادّعای نیکی کریمی که نویسنده‌ی فیلمنامه‌ی «خانه‌ی دوست کجاست؟» کامبوزیا پرتوی بود نه عبّاس کیارستمی ولی اثری از نام پرتوی در تیتراژ نیست و کیومرث پوراحمد هم با تأیید این ادّعا خودش چیزهایی به آن می‌افزاید. آن موضوع پس از گذشتن سالها رو شد ولی داستان فیلم «قهرمان» هنوز داغ است و در دسترس‌بودن فیلم مستند نیز باعث می‌شود که بدون روایتهای قابل خدشه‌ای مانند عمّه‌‌ی حمید نعمت‌الله،‌ بیننده مستقیماً خود به قضاوت بنشیند. خیلی پیشتر درباره‌ی نوع رفتار فرهادی با عواملش چیزهایی نوشته بودم و پیرامون خیلی مسائل دیگر هم نیازی ندیدم مطلبی بنویسم چون متأسّفانه در سینمای ایران زیاد است. اگر شکایت از فرهادی در یکی از کشورهایی که قوانین مشخّصی درباره‌ی حقوق مؤلّف هست انجام می‌شد، بی‌گمان باید تاوان سنگینی می‌پرداخت. همین اْلآن هم اگر سروصدای این دعوا به آن‌ور آبها برسد بر سرنوشت فیلم در اسکار اثر خواهد گذاشت.

 

می‌ماند مصاحبه‌ی مسیح‌زاده با «تجربه» که در این نوشتار خیلی به آن نپرداختم چون یک‌طرفه به قاضی رفتن بود. مطالب فوق را صرفاً با در نظر گرفتن دو فیلم نوشتم. در این مصاحبه یک نقل قول از فرهادی هست که از ته دل امیدوارم دقیق نباشد. خانم کارگردان می‌گوید که وقتی با اصرار فرهادی با این شرط که بعداً باید با هم حرف بزنند کاغذ را امضا کرده، پس از مدّتی موفّق می‌شود که او را ملاقات کند. فرهادی که ناراحتی و چشمان گودافتاده‌ی او را می‌بیند به او می‌گوید: «یک توصیه بهت می‌کنم، از من تشکّر می‌کنی و می‌روی؛ ‌از این به بعد اگر کاغذی را جلویت گذاشتند، بدون نشان‌دادن به وکیلت امضایش نکن!» یعنی باور کنیم آقای فرهادی؟

۱۵ نظر:

  1. کلا ذهنیت ما از فرهادی به هم ریخت و رفت.

    پاسخحذف
  2. داستان ساخته‌شدن این دو فیلم و ربطشون به هم خودش می‌تونه موضوع یه فیلم باشه (ترجیحا واقع‌گرا-داستانی مثل "کلوزآپ" کیارستمی).

    پاسخحذف
  3. به نظرم نگاه منطقی نداشتی ایماجان
    یه اتفاق واقعی افتاده
    و یکی از روی اون فیلم مستند ساخته
    و دیگری از روی اون فیلم داستانی
    بله! فیلم خانم مسیح‌زاده اول ساخته شده و قطعا هم مذاکراتش با فرهادی در حین ساخت و هم نتیجۀ نهایی کارش جزوی از تجربه فرهادی در طراحی و تولید فیلم داستانیش بوده و درش شکی نیست اما از باب کپی‌رایت خللی بر کار فرهادی ایجاد نمی‌کنه چون کماکان منبع فرهادی مستقلا همون اتفاق واقعی هست.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اگر یک سوژه بوده با دو منظر، فرهادی چرا باید امضا می گرفت از آن خانم؟

      حذف
    2. فرهادی یه آدم حرفه‌ایه و طبیعیه که خودش یا وکلاش با اقدامات حقوقی از مشکلات احتمالی بعدی جلوگیر بشن. اتفاقا این مورد ثابت کرد که کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کنه.

      حذف
  4. سلام.
    بپذیریم که نوعا آدمها دو شخصیت دارند. یکی شخصیت ظاهری که عموما جذاب و اخلاقی و مبادی آداب و قانونمدار و اهل منطق و محبت و صلح و صفا و دوستی و خیرخواهی است.
    دوم شخصیت واقعی ( باطنی ) که علاوه بر دارا بودن صفات مثبت به میزان مشخصی وابستگی و دلبستگی به مظاهر مادی زندگی همچون ثروت ، شهوت ،شهرت ،محبوبیت و قدرت دارد و همین شخصیت واقعی ما آدمهاست که در تصمیمها و انتخابهای مهم ما نقش اصلی را ایفا می کند.
    صد البته که رفتار فرهادی قابل توجیه و‌دفاع نیست.اما اگر از این زاویه نگاه کنیم که او هم مثل من و شما واقعا یک انسان است با همه آن خواسته ها و خواهشهای نفسانی که همه ما داریم رفتار او خیلی هم عجیب نیست.
    اصولا سوال اساسی این است که چرا ما انتظار داریم که فرهادی و امثال او به گونه دیگری عمل کنند ؟کسی که خودسازی نکرده ، کسی که پای درس اخلاق هیچ استاد اخلاقی ننشسته ،کسی که با معنویت و عالم غیب بیگانه است و همه چیز را با معیار و متر مادیگری و دو دو تا چهارتای به اصطلاح عقلگرایانه می سنجد چرا باید رعایت اخلاق انسانی الهی را بنماید ؟که چه بشود ؟ چه فایده و منفعتی در رعایت انصاف و‌اخلاق برای او متصور می توانیم شد ؟
    در دنیای مادیگراها سه گانه منفعت ،مصلحت و صمیمیت است که تعیین تکلیف می کند نه چیز دیگر.
    بنابراین چرا باید توقع رفتار قدسی و‌پاک و نجیبانه از او و امثال او داشته باشیم.
    کما اینکه از چهره ها و برگزیده های سایر رشته های هنر و غیره هم رفتاری اینچنینی را شاهد بوده ایم.
    در میان هنرمندان و مشهوران چهره های برجسته ای می شناسیم که در عین حال که جانماز آب نمی کشند و حتی حفظ ظاهر هم‌نمی کنند اما به یک دلیل مشخص رعایت اخلاق انسانی را می نمایند .
    آن دلیل مشخص گاهی اوقات عشق و علاقه به پدر یا مادر یا عزیزی است که با او عهد و پیمان بسته اند که انسان باشند و انسانی زندگی کنند ،یا شعور و فهم انسانی بالایی است که بخاطر تربیت خانواده یا معاشرت با دوستانی که از انسانیت و اخلاق بهره برده اند بدست آورده اند و دلایل دیگر.
    گویا فرهادی از همه این مواهب بی بهره بوده است .پس رفتار او چندان هم عجیب نیست.
    کلام الامیر( صلوات الله علیه) امیر الکلام .
    لو تکاشفتم لما تدافنتم.
    اگر چهره باطنی و حقیقی شما برای یکدیگر معلوم شود آن قدر از یکدیگر بیزار و‌متنفر می شوید که حتی حاضر نیستید جنازه یکدیگر را دفن کنید.
    حکمت حق تعالی اقتضا کرده که چهره حقیقی و شخصیت واقعی ما مخفی بماند تا بتوانیم کنار یکدیگر زندگی کنیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حدیث "لو تکاشفتم..." مربوط به حوزه شخصی و خصوصی است. بحث حق مولف به حیطه عمومی تعلق دارد.

      حذف
    2. حالا فرهادی هرچی هست گور باباش.
      اینهمه دگرخوارشماریِ شما از کجا اومده.

      حذف
    3. سلام. کار اخلاقی اگر به خاطر انسان دوستی باشه خیلی ارزشمندتر از کار اخلاقی هست که به خاطر ناظر قرار دادن خدا هستش. مثال اینکه کسی کیف پولی را در خیابان پیدا می کند ولی به خاطر دوربینی که در خیابان نصب شده و داره ازش فیلم میگیره اون رو تحویل میده... ولی شخص دیگری همون اتفاق براش می افته ولی دوربین و ناظری وجود نداره ولی به خاطر اخلاق و انسان دوستی اون کیف رو تحویل میده... کدومشون پشت عمل اخلاقیش باور عمیق تری به اخلاق وجود داره و انسان دوستیه بیشتری داره؟ مطمئنا دومی. اینا رو گفتم که بگم، عمل اخلاقی ایی که یه مادی گرا داره، خیلی ارزشمندتر از عمل اخلاق کسی هست که خدا رو ناظر قرار میده و از ترس خدا اون کار رو انجام میده.

      حذف
    4. ۱_اگر اخلاق را به دو دسته انسانی و الهی تقسیم کنیم لزوما همه آنهایی که اخلاق الهی را رعایت می کنند بخاطر ترس از خدا نیست.بلکه شاید بخاطر معرفت و‌نوع شناخت و بینشی است که نسبت به حق تعالی دارند .و اگر ترس را کنار بگذاریم و از دید دور اندیشی و آینده نگری برای کسب منفعت عقلایی به آن نگاه کنیم آن وقت شاید اخلاق الهی در سنجه ارزش گذاری ما کفه سنگین تری داشته باشد.چرا که رعایت اخلاق انسانی حداکثر دنیای بهتری برای ما خواهد ساخت ولی با رعایت اخلاق الهی خوشبختی آخرت هم تضمین می شود.
      ۲_«ارزشمندتر » از دید چه کسی ؟شخص من و شما ,جامعه ، یا حق تعالی ؟
      اگر کسی خدا را از محاسبات زندگی حذف کند بله.ممکن است حق با شما باشد.اما اگر به قیامت و‌روز حسابرسی باور داشته باشیم و معتقد باشیم که خوشبختی آخرتی ما منطبق با رعایت اخلاق الهی و‌نه فقط اخلاق انسانی است آن وقت نوع ارزش گذاری ما متفاوت می شود.
      از طرفی اخلاق انسانی و اخلاق الهی در اکثر موارد با یکدیگر تنافر و تناقض ندارد و یکدیگر را تایید می کنند.
      باقی می ماند نقاط افتراق و تفاوتی که بین انسانیت و‌ دین وجود دارد .
      که اینجا هم برای کسانی که قایل به دین و خدا و قیامت هستند یا نیستند تکلیف مشخص است.

      حذف
    5. این جمله از حضرت علی هست که؛ "گروهی خدا را به خاطر میل به بهشت عبادت میکنند که این عبادت تاجران است، گروهی به خاطر ترس از جهنم، که این عبادت بردگان است و گروهی خدا را به خاطر خودش عبادت میکنند که این عبادت آزادگان است"
      یعنی کسانی که به خاطر خدا، اخلاق رو رعایت می کنند از کسانی که به خاطر میل به بهشت یا ترس از جهنم خدا رو عبادت میکنند شریف تر هستند.
      من حرفم این هست که؛ کسانی هم هستند، اخلاق رو نه به خاطر بهشت و جهنم و نه به خاطر وجود خدا، رعایت میکنند، بلکه فقط به خاطر عشق به هم نوع و برابر دونستن خودشون با دیگران است که اخلاقی زندگی میکنند که به نظر من، این انسانها باور عمیق تری به اخلاق دارند.
      1) انسان دوستی و عشق به انسانها در درون بشر نهادینه شده. چرا که، قبل از تعریف خدا و بهشت و جهنم توسط انسانها، این میل در انسانها وجود داشته.
      به فرض، اگر شخصی تا 15 سالگی هیچ از دستورات خدا و وجود بهشت و جهنم و انسان دوستی نشنیده باشه و ندونه، بعد که شما میخوای براش تشریح کنی، دستورات خدا و قیامت و بهشت و جهنم رو راحت تر می فهمه و می پذیره یا انسان دوستی رو؟
      مشخصه که انسان دوستی رو میگه نگفته من میفهمیدم.
      2) چطور میشه یقین پیدا که تفسیر از دستورات خدا دقیقا با منظور خدا یکسان و برابره؟ یا اینکه کلام خدا تحریف نشده باشه، یا اینکه اینها کلام خداست نه کلام محمد. یا خود محمد کم و زیاد نکرده باشه و سوالات دیگر... اینکه این کتاب از جانب حق(خداست) پس هر چی گفته درسته یا اینکه چون تمام این کتاب درست و حق است پس از جانب خداست، دو گزاره متفاوت هست که هر کدام روش های متفاوتی برای اثبات خودش داره. پیشنهاد میدم فایل صوتی "شرایط لازم برای حضور فرهنگی قرآن در عصر مدرن" از مصطفی ملکیان را گوش کنید که به سختیه مسیر اثبات اون دو گزاره آشنا بشین.
      ولی تشریح انسان دوستی و اخلاق نه این سختی های اول دیندار شدن و بعد پذیرفتن اخلاق رو داره و نه اینکه اینهمه اختلافی که علمای دین سر تفسیر گزاره های دین دارند رو داره.
      تو قرآن هم گفته شده که انسان فراموش کاره، یعنی به لحظه ای خدا و قیامت رو فراموش میکنه... ولی انسان نمیتونه به همین راحتی که خدا رو فراموش میکنه، وجدانش رو زیر پا بگذاره و به راحتی شاهد درد و رنج طرف مقابلش به خاطر ظلمی که کرده بهش باشه.

      حذف
    6. متوجه منظور شما شدم.من هم با شما موافقم .
      تنها یکه نکته اختلاف هست .من می گویم خالق ،مالک ،صاحب و فرمانروای این دنیا حق تعالی است.او برای دنیای خودش قوانینی دارد و با همین قوانین ذنیایش را اداره می کند و به انسانها ثواب و عقاب می دهد.
      اگر رعایت حقوق مردم را عمل صالح بنامیم
      از جمله قوانین الهی این است که برای پذیرش عمل صالحی که مستحق پاداش الهی است نیت صالح هم مهم است که در دین به آن قصد قربت یا جلب رضایت حق تعالی می گویند.
      خلاصه حرف من این است که رعایت اخلاق انسانی و نوع دوستی و احترام و رعایت حقوق انسانهای دیگر زندگی دنیایی ما را بهتر خواهد کرد.
      اما اگر طالب خوشبختی در آخرت هم هستیم همین عمل صالح و‌رعایت حقوق و احترام انسانهای دیگر را با انگیزه الهی و به قصد جلب رضایت او و فرمانبرداری از او انجام می دهیم .

      «چطور میشه یقین پیدا که تفسیر از دستورات خدا دقیقا با منظور خدا یکسان و برابره؟ یا اینکه کلام خدا تحریف نشده باشه، یا اینکه اینها کلام خداست نه کلام محمد. یا خود محمد کم و زیاد نکرده باشه»
      چهارسوال رو‌مطرح کردید.
      ۱_فقط کسانی که صاحب مقام عصمت هستند می توانند چنین ادعایی بکنند .دلایلش بسیار مفصل هست که اگر تمایل داشتید در موردش صحبت می کنیم.
      عقلا اینگونه عمل می کنند که اگر تحقق امری مهم در حد کمال میسر نباشد آن امر را رها نمی کنند.بلکه تلاش می کنند در مراتب و درجات پایینتر با آن پدیده ارتباط بگیرند.
      اگر دسترسی به تفسیر صددرصد درست و کامل آیات قرآن برای ما میسر نیست می توانیم به نزدیکترین تفسیر که مطابقت زیادی با تفسیر حقیقی قرآن دارد رجوع کنیم که این امر مستلزم شناخت و ارتباط با علمای ربانی که نایب و جانشین امام معصوم و واجد صفات و شرایط خاصی هستند می باشد.
      ۲_تمام کتب آسمانی به نوعی تحریف شده اند.بعضی از بزرگان شیعه همانند محدث فیض ،محدث نوری ،علامه مجلسی و...اعلی الله مقامهم قایل به تحریف قرآن هستند.تفاوت در این است که مصحف شریف تحریف به نقیصه شده است.یعنی آیاتی از آن کم شده است.ولی هیچ آیه ای به آن اضافه نشده است.بنابراین همین قرآنی که ما در محضر او هستیم اعتبار و اصالت و حجیت دارد.و نیز تایید امام معصوم که ثقل اصغر هست با قرآن هست.از امام معصوم سوال کردند که آیا این قرآن تحریف شده است؟طبق نقل فرمودند همین قرآن شما را ( برای هدایت و‌راهنمایی و خوشبختی دو دنیا ) کفایت می کند.
      امیرالمومنین صلوات الله علیه وقتی کتابت قرآن را تمام کردند به مسلمین اعلام کردند که جمع شوید تا قرآن را بر شما عرضه کنم تا از گمراهی و‌اختلاف در امان باشید.
      سلاطین ظلم و جور اجازه ندادند.بهمین خاطر نسخه کامل قرآن به دست ما نرسیده است.
      قرآنی که‌امیرالمومنین کتابت کرده اند سی و سه جزء است و مشتمل است بر آیات طلسمات و آیاتی که صراحت و شفافیت نسبت به ولایت و‌حقانیت امیرالمومنین و‌ اولاد طاهرین ایشان دارد .
      پاسخ دو سوال آخر را با کمی تحقیق در وب یا مطالعه کتب مرتبط خواهید یافت.
      اجمالا اینکه وقتی آیات نور بر مردم عرضه می شد کفار و‌مشرکین و عموم مسلمین هم باور داشتند که این آیات کلام پیامبر و‌اصولا کلام بشری نیست.چرا که اولا وجود مقدس پیامبر صلوات الله علیه و آله به شهادت همه مورخان امی و بیسواد بوده اند و از طرفی فصاحت و بلاغت و استحکام و زیبایی کلام الهی بقدری واضح و روشن بود که صدور چنین کلامی از عهده بشر بیرون بود و هیچکس در آن زمان احتمال هم نمی داد که این کلام ساخته و‌پرداخته خود پیامبر باشد .
      تهمت دیگری که به پیامبر می زدند این است که جناب سلمان رضی الله عنه یا افراد دیگری که در علوم مختلف حاذق و صاحبنظر بوده اند این کلمات را به پیامبر یاد داده اند .این اتهام را خود قرآن پاسخ داده است .

      وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ۗ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ.

      و ما کاملا آگاهیم که کافران (معاند) می‌گویند: آن کس که مطالب این قرآن را به رسول می‌آموزد بشری است، (مقصودشان بلعام ترسا یا عایش یا یعیش یا غلام رومی یا سلمان فارسی بود) در صورتی که زبان آن کس که این قرآن را به او نسبت می‌دهند اعجمی (غیر فصیح) است و این قرآن به زبان عربی فصیح و روشن است.

      آیه ۱۰۳ سوره نحل ،ترجمه مرحوم الهی قمشه ای.
      پاسخهای مفصل دیگری هم به این تهمت داده شده است که می توانید با کمی تحقیق آنها را بیابید.

      حذف
  5. من ترجمه معروف و مقبول از حدیث مولا علی را نقل کردم.گمان نمی کنم که وقتی قرار باشد باطن کسی کشف شود و کارهای ناشایست او بر همه معلوم شود تفاوتی بین گناه شخصی و گناه اجتماعی باشد.به هر حال سطح سواد و‌دانش من در حدی نیست که در مورد ترجمه و تعبیر و تفسیر وتاویل حدیث بتوانم نظر دهم.
    اما دگرخوارشماری .خدا نکند .غرض این بود که فرهادی یا هر کس دیگری را نسبت به سطح آگاهی ، شعور ،سطح مطالعه ،درجه خودسازی و میزان تعهد و التزامی که نسبت به اخلاق انسانی و الهی دارد قضاوت کنیم و توقع بیش از حد ظرفیت و شخصیت او از او نداشته باشیم .
    و طبیعی است که اگر کسی در یک مقوله ای مثل اخلاق کمتر وقت گذاشته و نسبت به سایر مسایل،اخلاق برای او در اولویت پایینتری است قهرا این اولویت بندی در رفتار و‌گفتار او کاملا مشهود خواهد بود.
    همه آنچه که در مورد فرهادی گفتم از رفتار و‌گفتار دو‌دهه اخیرش برداشت کردم.ممکن است من اشتباه کرده باشم ولی یقینا کمترین انگیزه ای برای آنچه که شما گفتید نداشتم .

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.