تلاقی‌گاه خدا و شیطان

                                                                                               چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰            

آخرش خدا در جزئیّات است یا شیطان؟ انگار اختلاف‌نظری بین علما وجود دارد ولی هرچه هست، جزئیّات آنقدر مهم‌اند که هر دو می‌توانند در آن پنهان شوند. بی‌آنکه وارد مباحث پیچیده‌ی جنسیّتی بشویم ولی گویا اجماعی هست که بین اکثر زنان و مردان تفاوتی کلّی در نگاه به پدیده‌ها هست،‌ مردان کل‌نگرترند و خود یک فرایند برایشان اهمیّت دارد بی‌آنکه به ریزه‌کاریها اهمیّت چندانی بدهند ولی زنان ریزنگرترند و جزئیّات اگر مهم‌تر از اصل مسئله برایشان نباشد، به همان اندازه مهم است؛ ‌یک‌جور تقسیم وظایف طبیعی که البتّه ریشه‌ی بسیاری از اختلاف نظرهای بین دو جنس در همینجا خوابیده است.

 

اسکار با زنان خیلی مهربان نبوده همانطور که با اقلیّتهای نژادی که این موضوع هم ریشه در مناسبات تولید دارد و هم خود داوری‌ها. خبر خوش: هر دو در حال تغییرند. چندی پیش استیون کینگ اظهارنظری کرد در شبکه‌های اجتماعی که «من‌ برای داوری فقط به کیفیّت نگاه می‌کنم نه جنسیّت» که بازخورد بدی داشت از سوی کسانی که شاید فکر می‌کردند کمی رانت مثبت برای زنان و اقلیّتها جهت رسیدن به تعادل لازم است. فکر کنم با دیدن فیلمهای امسال نیازی نباشد که به دنبال دادن امتیاز ویژه به زنان باشیم چون خودشان دارند کم‌کم گلیمشان را از آب بیرون می‌کشند.

 

زنان موفّق عرصه‌ی سینما عمدتاً روی پرورش شخصیّتهای زن متمرکز شده‌اند که دو نوع افراطی و متعادل دارد. نوع افراطی آن -که البتّه خیلی از نوع وطنی ستیزه‌گر ما سالم‌تر است- زن را بهانه‌ای برای جلب توجّه و البتّه جایزه می‌کند که خیلی در امریکا موفّق نبوده گرچه اروپاییان از اینجور فیلمها بیشتر خوششان می‌آید. اجازه بدهید مثالی برای این نوع کارگردانان ذکر نکنم. دیگر کارگردانان زنانی‌اند که فیلمهای مردانه می‌سازند،‌ طبعاً میان شخصیّتهای فیلمشان زن هم یافت می‌شود ولی خود فیلم چیزی است که مثلاً یک کارگردان مرد هم می‌توانست بسازد؛ شاید نوعی هماوردطلبی در برابر سینمای مردسالار. کاترین بیگلو بارزترین نمونه‌ی آنهاست که طرفداران خودش را دارد. نمونه‌ی خوب نوع متعادل سینمای زنانه را پارسال شاهد بودیم که به جایزه‌گرفتن «سرزمین خانه بدوشان» انجامید. امسال فیلمهای خوبی از کارگردانان و نویسندگان زن در فهرست اسکار هست به علاوه‌ی شخصیّتهای زنی که در فیلمهای مردانه نقش محوری دارند. به اختصار تا پیش از عید چند سطری درباره‌شان می‌نویسم.

 

فیلم «دختر گمشده» بر اساس رمانی به همین نام از النا فرّانته نویسنده‌ی (ظاهراً) ناشناس ایتالیایی است که سالهاست آگاهانه با انتخاب نام مستعار و به صورت ناشناس رمانهایش را منتشر می‌کند. ایشان معتقد است که خواننده بدون در نظر گرفتن نام و هویّت نویسنده بهتر است با خود داستان روبه‌رو شود. تم اصلی «دختر گمشده» (به فارسی ترجمه شده) در دیگر رمانهای او هم هست: تقابل زنانگی و مادرانگی، کمابیش به نفع زنانگی. ایشان شرط کرده بود که به شرطی اجازه‌ی فیلم‌شدن داستانش را می‌دهد که یک زن آن را کارگردانی کند. مگی جیلنهال بازیگری از خانواده‌ای کاملاً سینمایی است؛ پدر و مادر نویسنده و کارگردان و برادر بازیگر. اوّلین اثر او کاری در خور اعتنا و گام اوّل و محکمی برای اوست. وقتی مهمترین تنش فیلم فقط گم‌شدن یک عروسک باشد، اهمیّت آن جزئیّاتی که در ابتدا عرض کردم آشکار می‌شود چون همینها قرار است داستان را جلو ببرند. فیلمبرداری خانم الن لووار فیلمبردار فرانسوی -به‌ویژه در کلوزآپها- چشمگیر است و این جمع زنانه را تکمیل می‌کند.

 

جیلنهال برای حسّ‌وحال دادن بیشتر صحنه‌ی ابتدایی را هم در فیلم می‌گنجاند که به نظر می‌‌آید زنی تیرخورده به طرف ساحل می‌رود و بیننده کنجکاو دانستن اصل ماجرا می‌شود. کش‌رفتن عروسک، آزار و اذیّت خانواده‌ی مرموز و نوجوانان در سینما، هم‌ذات‌پنداری با دیدن دختر جوان و فرزندش، حتّی پوست‌کندن پرتغال، کلیشه‌شکنی از تصویر فرزند با یادآوری آزارهای یکی از دخترانش، خیانت خود در گذشته،‌ خیانت نینا در زمان حال و... . لیدا در یونان در حال ترجمه‌ی ویلیام باتلر ییتس است که خود شعری معروف به نام «لیدا و قو» دارد بر اساس افسانه‌ای یونانی. از بازی اولیویا کلمن خیلی تعریف کرده‌اند امّا ستاره‌ی فیلم به نظرم جسی باکلی است که لیدا را در سنّی نشان می‌دهد که خودش و غرایزش را در تقابل با زندگی خانوادگی می‌بیند. او انتخاب من برای بهترین بازیگر نقش مکمّل است (بهترین بازیگر مکمّل مرد هم جرد لتو در «خاندان گوچی» با اینکه نامزد هم نشده!)

 

مگی جیلنهال راهش را چطور ادامه خواهد داد؟ واقعاً معلوم نیست. پارسال که کلویی ژائو «سرزمین خانه بدوشان» را ساخت چه کسی فکر می‌کرد که فیلم بعدی او از فیلمهای ابرقهرمانی با بودجه‌ی دویست‌میلیون‌دلاری باشد؟ هالیوود به همین راحتی افراد را از راه به‌در می‌کند. بیایید آرزو کنیم مگی جیلنهال در آینده انتخابهای بهتری داشته باشد.

  

پیشین: اسکار ۲۰۲۲

۴ نظر:

  1. خانم فرانته خیلی هم ناشناس نیست!

    پاسخحذف
  2. این عقیده خانم فرانته که باید با خود متن بدون توجه به هویت واقعی نویسنده روبرو شد آدم رو یاد یه وبلاگنویسی می‌اندازه... اسمش سر زبونمه... :)

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.