دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱
نظام جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در فرافکنی یک موضوع با توسّل به یک موضوع دیگر دارد. در چهلسال گذشته این امر تا حدودی جواب داده ولی با گسترش دسترسی به ماهوارهها، اینترنت و بهویژه شبکههای اجتماعی این کار روز به روز دشوارتر شده است. در اعتراضات اخیر چندبار به شیوههای مختلف ترفندهای قدیم را تکرار کردند که به نتیجه نرسیدهاند امّا بیگمان ادامه خواهد یافت.
اوّلین فرافکنی حمله به اقلیم کردستان بود در حالیکه گروههای کرد اخیراً کاری نکرده بودند تا واکنشبرانگیز باشد. کردبودن مهسا امینی و شایعهی مضحک ارتباط با بستگان آنور مرز نیز به اتّخاذ این تصمیم یاری رساند تا به عموم معترضان پیامی داده شود که در صورت نیاز شمشیرها را برای ساکنان درون مرز نیز از نیام بیرون خواهیم کشید.
بار دوّم قتل عام زاهدان بود. سیستان و بلوچستان برای خروش علیه ظلم دلیل دیگری داشت. نمازگزاران جمعه ارتباط چندانی با جنبشی که با اعتراض به اجبار حجاب آغاز شد و به نفی غالب ارزشها و رویکردهای نظام حاکم انجامید نداشت. بلوچستان متأسّفانه هنوز از چنبرهی قومیّتگرایی بیرون نیامده و اگر تجاوز به دختر بلوچ در استان دیگری و به کسی با قومیّت دیگری بود، چنین واکنشی را در زاهدان شاهد نبودیم. پس گوشمالی به بلوچها میتوانست درس عبرتی برای سایرین هم باشد. این رویکرد در بلوچستان سالهای سال است که دنبال میشود. پس از تخریب مسجد فیض مشهد در شهرهای بلوچستان حالتی شبیه به حکومت نظامی بود و حضور گستردهی نظامیان کمترین اعتراضی را در نطفه خفه میکرد. دوستانی که در آن زمان دورهی سربازی خود را در شهرهای جنوب خراسان میگذراندند، میگفتند که مولویهای اهل سنّت را از ریششان گرفته و کشانکشان پای دیوار بردند تا بین نوشتن اعلامیه و اعلام حمایت از حکومت یا اعدام یکی را انتخاب کنند. در سایر مواقع نیز اعدام پیاپی زندانیان برای دادن اخطار به مردم به کار میرفت و میرود. حالا هم وضع همان است و در جمعهی گذشته به رغم تعویض مسئولان نظامی آن استان باز تک تیراندازها -در مقیاسی کوچکتر- کارشان را کردند تا بگویند در بر همان پاشنه میچرخد.
بار سوّم طرّاحی سناریوی اوین بود. ایجاد اغتشاش مصنوعی و احیاناً فرار زندانیان که منجر به شلیک به آنها و کشتنشان شود میتوانست پیامی مناسب به معترضان باشد. وقتی نیروهای نظامی از دو روز پیش به آنجا بروند و مانور اقتدار بدهند یعنی طرحی حکومتی در کار است. هدف زندانیانی بودند که به دلایلی غیرسیاسی در حبس به سر میبردند و کس و کاری نداشتند تا قتل آنها را تبدیل به خوراک رسانهای مناسب کند ولی گویا آنان نیز در برابر آتشسوزی و ضرب و شتم زندانبانان، آن واکنشی را که طرّاحان ماجرا در نظر داشتند نشان ندادند تا کشتن آنها را توجیه کند. اطّلاعرسانی شهروندان و به تبع آنها رسانههای خارج از این موضوع و جبههگیری کشورهای دیگر این سناریو را نیز سوزاند.
بار چهارم حمله به شاهچراغ بود. پس از شکها و تردیدهایی که در رابطه با پشتپردهی این واقعه پیش آمد و نوشتند و نوشتیم که ممکن است کسانی از داخل به داعش پیام داده باشند که برای حمایت از آنها چنان خواهند کرد، فیلم و تصویر مهاجم در حال بیعت منتشر شد. تصویر بیعتکننده هیچ شباهتی به تصویری که دوربین مداربسته از مهاجم شاهچراغ نشان داد نداشت. در فیلم نیز لحن هیچکدام از دو نفر عربی نبود و طرّاحی پرچم پشت سرشان با پرچم داعش تفاوت داشت. در حالیکه شاهدان عینی از دیدن فردی با چهرهی پوشیده به هنگام حمله خبر داده بودند امّا دوربین مداربسته چهرهی بدون ماسک آن فرد را نشان میداد و در پایان نیز هیچ تصویری از مهاجم مضروب پیش یا پس از مرگ منتشر نشد تا امکان درستیسنجی ادّعای حکومت فراهم باشد. تمام تلاشها برای اثبات داعشیبودن مهاجم نه تنها به جایی نرسید که فرضیّهی مخالف را تقویت کرد.
به اینها مانور آذربایجان و تهدید الحاق نخجوان به ایران را هم بیفزایید تا متوجّه شوید که نظام چطور احساس میکند که گوشهی رینگ افتاده و دارد به هر دری میزند تا خلاصی یابد آن هم در حالیکه آغاز ماجراست. زمانی فقط با پارهکردن عکس آیتالله خمینی در استودیوی صداوسیما و تدوین آن با اعتراضها در سال ۸۸ میشد ادّعای «توهین سبزها به امام» را طرّاحی کرد و برای آن راهپیمایی حکومتی راه انداخت، حالا که کار به آتشزدن و تخریب عکس و مجسّمهی رهبران نظام و نظامیان وابسته رسیده یعنی کار از حد گذشته و روشهای قدیم جواب نمیدهد. ادامهیافتن این سیاستهای کودکانه کاملاً محتمل است؛ آگاهی کامل معترضان و آمادگی پیشینی برای هر گونه فرافکنی میتواند جلو اثرگذاری آنها را بگیرد یا به کمترین حدّ ممکن برساند.
پ.ن: اعدامدرمانی نظام با صدور حکم اعدام محمّد قبادلو آغاز شده است و احتمالاً با صدور چند حکم دیگر ادامه خواهد یافت. دادگاههای نمایشی بدون حضور خانوادها و وکلای متّهمان برگزار میشوند که میزان اعتبار احکام صادره را به بهترین وجه نشان میدهند. این زهرچشمگرفتنها نه تنها باعث ترساندن معترضان نمیشود که برعکس مانند قتل نوید افکاری آتش خیزش را تندتر خواهد کرد.
نگرانی من از این است که کاربرد بیحساب و کتاب خشونت به عکسالعمل معترضان بینجامد و کاروان اعتراضها به بیراهه برود.
پاسخحذفسرکوب حکومت خشم بیشتری را تولید می کند و خونریزی هم کار را خرابتر می کند اینها درک نکرده اند که این نسل جوانی که امروز در میدان است ثمره 43 نفرت مردم از این دستار به سرهاست و تا این نسل خون تک تک این جانی ها را نریزد به شما قول می دهم کوتاه نخواهد آمد
حذفعمر این حکومت به سر آمد حتی اگر با شدیدترین نوع سرکوب کنند جنبش های بعدی تند تر و خونین تر سر برخواهد آورد انتقام و کشتار حکومتیان را شدید تر خواهد کرد
کار بجایی خواهد رسید که خون فرزندان آنها را هم خواهند ریخت
مرتضی اگه نگرانیت به خاطر تیرای چراغ برقه، من حاضرم واسطه بشم با تو و محمدامین کاری نداشته باشن😉
حذفشرمنده میکنی. یک دنیا ممنون.
حذف