یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دشمنهراسی رهبرنظام
تا توانی در خصم به مهر خوش در نگر، چو به مهر در کسی در روی او را خوش آید اگر چه دشمن باشد؛ زیرا که او را توقّع کینه و خشم باشد از تو، چو مهر بیند خوشش آید.
مقدّسات را خرج حکومت کردن
کسی پادشاهی را بیابد، گوید: بایست. از تواضع عنان بکشد و گوید: چه میخواهی؟ گوید: یک دو پیاز که در دیگ کنیم! من میگویم که دو عالم بیش ارزی و عزیزی و مکرّمی. او میگوید، نه من دو پول ارزم، بهای من دو پول است.
حسابرسی از سران نظام
کشتیبانان چون کشتی گران شود، بنگرند زفتتر کیست، کتف زنند در دریا اندازند. بانگ برآید که این لمس چیست؟ گویند: هیچ، به باد لتی در دریا افتاد.
اتّهام ویرانیطلبی به مخالفان نظام
این زمین را یکی میشکافد. یکی آمده است که این زمین سلامت را چرا خراب میکنی؟ او خود عمارت از خراب نمیداند. اگر خراب نکردی، زمین خراب شدی. نه در آن خرابی عمارتهاست؟
عدم رضایت رهبرنظام به برخورد با منتقد
میگوید که من نخواهم که پشهای از من کوفته شود و بیازارد؛ و خدا و بندهی خدا را میآزارد و هیچ پای نمیدارد.
اصلاح نظام یا تغییر؟
یکی مزیّنی را گفت که تارهای موی سپید از محاسنم برچین. مزیّن نظر کرد موی سپید بسیار دید. ریشش ببرید به یکبار به مقراض و به دست او داد. گفت: تو بگزین که من کار دارم.
حکایت قوّهی قضا
«عنایت» قاضی به از دو گواه عدل.
نوشتن قانون اساسی آینده
تمنّای هر چیز مژدگانی است از حق به حصول آن چیز.
برخورد نظام با منتقدان
هر که را سعادت باشد، نصیحت او را صیقل باشد بر روی آینه. و هر که را سعادت نباشد، سخن نصیحت او را تاریک کند و آینهی او را زنگ افزاید.
آخرین نصیحت
تا جان داری بکوش پیش از آن که منادی اجل برآید. این منادی میشنوی چه میگوید بر سر مناره؟ میگوید: یکی را از شهر بیرون میکنند، بیایید تا زودتر بیرون برند که اگر بیرون نبرند، همه خانه رها کنند از گند او بگریزند.
مقالات شمس تبریزی، تصحیح و تنقیح: محمّدعلی موحّد
ختامه مسک
پاسخحذففلیتنافس المتنافسون :))
حذفدرباره پوراحمد چیزی نمینویسین؟
پاسخحذفسخت است واقعاً. این روزها نیاز به امید داریم؛ چطور دربارهی کاری که پیامی عکس آن میدهد میتوان نوشت؟
حذف