پرانتز بسته

                                                                                                                    شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲

بهمن فرمان‌آرا درباره‌ی مهرجویی گفت که کار ما شرکت در مراسم خاکسپاری و ترحیم شده است. حالا حکایت ماست که نوشتن پیرامون جان‌باختن، به‌قتل‌رسیدن و مرگهای خودخواسته یا دیگرخواسته کاروبار ما شده است. نه اینکه موضوع دیگری نباشد؛ هست ولی رمقی برای پرداختن به آنها نیست. بازگشت آرمیتا از همان دوسه روز ابتدای بستری‌شدن نزدیک به محال بود. آنها که او را به آن روز انداختند منتظر فرصت مناسب بودند که اعلام مرگش کمترین هزینه را برایشان داشته باشد و بتوانند موضوع را مدیریّت کنند. چه تضمینی هست که نوجوان دیگری به سرنوشت او دچار نشود؟ هیچ.

   

نظام کودن ولایی فجایع تکراری را با دروغهای تکراری مدیریّت می‌کند به گونه‌ای که طرفداران کم‌هوشش نیز بلافاصله پس از شنیدن روایتهای دستوری و فیلمهای تقطیع‌شده می‌فهمند که قضیّه از چه قرار است.  پرانتز سال «زن،‌ زندگی، آزادی» که با قتل مهسا امینی آغاز شده بود، با قتل آرمیتا گراوند پایان پذیرفت. متأسّفانه سخن گفتن از تغییر در آینده‌ی نزدیک خیلی دشوار است. مگر به معصومیّت نویسنده‌ی این جملات امید ببندیم که «حتی تاریک‌ترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید…»

۲ نظر:

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.