جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲
فیلم «عمّامهی صورتی» شمقدریها از نظر محتوا حرف تازهای ندارد ولی نگاه آسیبشناسانه به آن نکاتی را آشکار میکند. فیلم سه ارجاع معنادار به خارج از چارچوب فیلم دارد. اوّلی یادکردی از بنیصدر است به عنوان یک غیرروحانی که با ناکارآمدی باعث شد که روحانیان بناچار در مناصب اجرایی قرار بگیرند؛ بنیصدر و نه احمدینژاد مثلاً. دوّمی اشاره به سخنان حسن روحانی دربارهی حجاب است. روحانی تلویحاً «نفوذی» خوانده میشود چون اولویّتها را تغییر داد ولی حرفی از دستور آیتالله خمینی دربارهی حجاب یا سخنان خامنهای هنگام خیزش ژینا پیرامون حجاب به میان نمیآید. فیلم نمیگوید که از کجای سخنان روحانی برداشت میشود که اولویّت او بحث حجاب بوده است. نفر سوّم هم علمالهدی است که حمله به او در نوع خود جالب توجّه است. تخطئهی نمایندهی ولیّ فقیه بدون نظرداشت خطای ولیّ فقیه که لغزش نمایندهاش را به او گوشزد نمیکند.
فیلم ناخواسته ادامهی نرم خیزش ژینا را به تصویر میکشد آنجا که زنان و دختران واهمهای از قرارگرفتن در برابر دوربین حامیان نظام ندارند، در صورتی که چهرهی مأمور نیروی انتظامی محو میشود. آنان هر جملهی روحانی فیلم را -که ظاهراً هنری جز شنارفتن روی انگشت شصتش ندارد- با دو جمله جواب میدهند، منبع درآمد طلّاب را به چالش میکشند و میگویند که سبک زندگی خود را با حرف امثال او تغییر نخواهند داد. گفتن اینکه «نه خودش را میخواهیم و نه پسرش را» ظاهراً بر برخی ارزشیها گران آمده و میگویند که فیلم علیه مقاصد سازندگانش کار میکند و درست میگویند. حسین صفری البتّه آدم بامزّهای است که سابقهی بازی در سریال پایتخت را دارد و با ظاهری نهچندان متعارف به کنسرت هم میرود. همین که حاضر شده با مکشّفهها همنشین شود و حرفهایشان را بشنود غنیمت است ولی میدانید که با این نمایشها کار درنمیآید.
انفجار کرمان بحث امنیّت را باز داغ کرده است و منتقدان میگویند نظامی که اولویّتش بشود مسألهی حجاب، بدیهی است که از دیگر عرصهها غافل بماند. در فیلم نقطهی عطفی معنادار هست که پلیس به یکی از عوامل فیلم با دلخوری آشکاری میگوید که افسر دایرهی سرقت است ولی او را فرستادهاند دنبال دخترها. چند نفر لباس شخصی و پلیس برای تعقیب یک زن و توقیف ماشینش خلاصه یا استعارهای بینظیر از وضعیّت امروز نظام ایران است. نظامی که اسیر صورت شده و محتوا را فراموش کرده است.
صورتیتر از عمامه ایزدنشان نداریم. هر حرفی بزند خلافش ثابت میشود بعد میگوید که خدا از زبان من حرف میزند!
پاسخحذف