فقه متروک، فقه مظلوم


                 
چهل روز از درگذشت فقیه بزرگ آل محمّد مرحوم بهجت گذشت. گاهی که از ایشان سؤال می‌شد که چرا امام دوازدهم در بین ما نیست یا اگر می‌بود چقدر خوب بود، در جواب می‌گفت :« به فرض که بود، شما چه می‌کردید؟ آیا جز این بود که همان حرفهای پدرانش را برای ما می‌گفت؟ مگر نه اینکه آن حرفها لای کتابها مانده است و کسی به آنها عمل نمی‌کند؟ خوب حرفهای او هم مانند حرف آنهاست و قرار نیست که دین جدیدی بیاورد یا حرامی را حلال یا حلالی را حرام کند. اگر کسی حرف معصومان را می‌خواهد همین الآن نیز موجود است و ما با خودشان که کاری نداریم با معارفشان کار داریم»( نقل به مضمون)


اینجا و آنجا خواندم که فقه و اخلاق بهجت به درد امروز نمی‌خورد که این حرف را می‌گذارم به مقدار شناختی که گویندگانش از فقه و اخلاق اسلامی و شخص محمّد تقی بهجت داشتند. فقه از دید من امروز مظلوم و متروک است. متروک از این جهت که مردم و عامّه‌ی طالبان دانش و دین با آن کاری ندارند و مظلوم از این جهت که کسانی به نام فقه و فقیه هر حرامی را حلال و هر حلالی را حرام کرده‌اند و از فقه مایه گذاشته‌اند؛ در حالیکه فقه برای ساختن دنیایی بهتر و رهاشدن از وضع موجود، راههای بسیار مناسبی را می‌تواند پیشنهاد دهد.


برای مثال اگر دروغ در فرهنگ امروز بسیار زشت و ناپسند است، در فقه آل محمّد یک فاجعه‌ی به تمام معناست. این گناه بی هیچ تردید کبیره است و شخص را از عدالت ساقط می‌کند و دروغگو از نظر فقهی قطعاً فاسق است. اگر بزرگترین مرجع  باشد از مرجعیّت ساقط می‌شود که هیچ، دو رکعت نماز هم نمی‌شود پشت سرش خواند. مسیح مهاجری در اعتراض به تأیید صلاحیّت محمود احمدی‌نژاد نوشت که این شورا حقّ تأیید آدم دروغگو را ندارد و این همان حرف درست و صحیح است. اینجاست که مصلحت‌سنجی اصلاً جایی ندارد. او در دوران تبلیغات دستکم دو دروغ غیرقابل انکار گفت. یکی انکار ماجرای مبتذل هاله و حصن و حصاری که یکی از همراهانش در سازمان ملل پنداشته بود او را در بر گرفته است و او به صراحت انکار کرد و دیگری اصرار بر دادن آمار نادرست درباره وضع اقتصادی کشور. چنین کسی از نظر فقهی فاسق است، نه می‌تواند عهده دار منصبی شود و نه امانتی به دستش سپرده شود.


از طرف دیگر رهبر در خطبه‌ی جمعه‌ی پیش ضمن تقبیح کسانی که احمدی‌نژاد را دروغگو می‌خوانند با استفهام انکاری گفت« آیا رئیس یک مملکت و کسی که هفده میلیون رأی دارد، دروغگو می‌شود؟» این حرف به معنای دروغگو ندانستن وی بود. از آنجا که این اعتراف مبنی بر داشتن یقین به صدق احمدی‌نژاد است و احمدی‌نژاد نیز دروغگوست، عدالت خطیب جمعه را هم از بین می‌برد. یا او از دروغ محمود باخبر است و باز او را تأیید می‌کند که واویلا...یا به گفته‌های او جهل دارد و به اشتباه فکر می‌کند که او راست می‌گوید که ضمن ایکه این جهل برای رهبر یک کشور بسیار قبیح است و تحقیق در باره‌ی این موارد بسیار ساده است، باز به اشتباه در مورد چیزی که به صحّت آن یقین ندارد حکم صادر می‌کند که باز هم عدالت وی زیر سؤال می‌رود چون یقین نمی‌تواند بی‌ملاک باشد، یقین به درستی یا نادرستی حرف او با یک تماس ساده با جوادی آملی و رئیس بانک مرکزی به دست می‌آمد. می‌بینید که فقه چقدر روشن و بدون گذاشتن جای هیچ شبهه‌ای می‌تواند تکلیف امور را معلوم کند؛ به یک شرط.


آن شرط این است که ما به تعریف فقیه از زبان معصوم دقّت کنیم. این تعریف شروطی دارد مثل« مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه» و جز آن. در تعاریف امامان بیشتر از آنکه بر کتابخواندن و استاددیدن و علم مرسوم را داراشدن تأکید شود، بر مخالفت بر هوای نفس یا تقوا و اینگونه امور تأکید شده است. اینها شروطی هستند که یا نادیده گرفته می‌شوند یا بد تعریف می‌شوند.


هوای نفس را فقط خوابیدن با دختر مردم یا بالاکشیدن یک میلیارد تومان ندانیم. هوای نفس برای هرکس فرق می‌کند. هوای نفس، هر خواسته‌ای است که در تقابل با حقیقت قرار بگیرد. دیروز سردار فضلی را دیدم که مصاحبه می‌کرد و به اخباری که پیرامون وی شایع کرده بودند، می‌خندید. خواسته‌ی او و امثال او این است که نگاهشان به جمال آقا روشن شود و رهنمود او را« فصل‌الخطاب» تردیدها و دودلی های خود بدانند. او را جانشین شیخ انصاریها و صاحب جواهرها ببینند و به نوکری نایب امام زمان افتخار کنند. حالا اگر عیّاری جلو آنان را بگیرد و حکم دروغگو و تأییدکننده‌ی دروغگو را برایشان بازگوید دو راه دارند، اصرار بر پیروی از آقا، یا پذیرفتن اینکه افراد را با حق می‌سنجند نه حق را با افراد؛ اگر کسی معصیتی کرد، در هر مقامی باشد باید او را کنار گذاشت و این از هر تلخی برای اینان تلخ‌تر است. می‌بینید که چقدر ساده، پیروی از یک عالم دینی – که کار پسندیده‌ایست- می‌تواند بدل به هوای نفس شود. آیا این افراد می‌توانند از این آزمون سربلند بیرون بیایند؟ آیا فقیهان و عالمان راستین برای توضیح و تبیین دین کوشش لازم را کرده‌اند تا این افراد در جهل مرکّب نباشند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.