نكات سبز -5


                         
۱. بازاراعترافات گرم است:
الف. اعتراف احمدی‌نژاد به حقّ حاکمیّت یهودیان مهاجر اسرائیل
او با محال دانستن ارجاع یک سرزمین به ساکنانی که پیش از ورود مهاجران بعدی ساکن آن بوده‌اند( مثل بازگرداندن امریکا به سرخپوستان) تلویحاً حقّ فلسطینی‌ها را در روز قدس برای بازپس‌گیری سرزمینشان انکار کرد.


ب. اعتراف حدّاد عادل به اولویّت حفظ حکومت بر گسترش قسط و عدل
چنانکه می‌دانیم خود دروغ ممکن است امر مهمی را پنهان نکند ولی شخص گوینده‌ی آن شرط عدالت و صلاحیّت برای تصدّی پستهای مذهبی یا اجتماعی را از دست می‌دهد مثلاً دروغ کذایی کلینتون مربوط به زندگی شخصی او بود ولی به دلیل« دروغ‌ بودن» موجی از مخالفت برانگیخت. همینطور است اگر یک  سیلی در زندان به کسی بزنند، آسمان به زمین نمی‌آید ولی اگر به تظلّم برخیزد ولی هیچ جا جوابگوی او نباشند، صلاحیّت تمام دستگاه قضایی زیر سؤال می‌رود. حالا خود قضاوت کنید در باره‌ی گفته‌ی حدّاد که مردن سه نفر در کهریزک (با کشته‌شدن اشتباه نشود) مسئله‌ی اصلی نیست. فاجعه بودن این کلام گذشته از اینکه یک مسلمان نمی‌تواند چنین بگوید- چون در کتاب آسمانیش کشتن یک نفر با کشتن تمام انسانها برابر دانسته شده- این است که حدّاد هدف ایجاد حکومت( اسلامی یا غیراسلامی) که عدالت است را فرع حفظ آن می‌داند و این همان دور فاسدی است که پیش از این گفتم.   


ج. اعتراف خبرگان به اختلاف‌نظر با رهبر
خبرگان در حالی از همراهی مردم با رهبر در به شکست کشاندن اختلافات پس از ریاست جمهوری می‌گویند که رهبر خود عبارت« هتک حرمت نظام» را راجع به اعتراضات به نتیجه‌ی انتخابات به کار برده بود. اگر مردم همراه اویند یا مخالفان عدّه‌ی کمی بودند که آبروی نظام نمی‌رفت. از طرف دیگر در حالیکه رهبر حمله به کوی دانشگاه و فجایع کهریزک را پذیرفته است ولی خبرگان جز روشنی و درخشش نظام چیزی نمی‌بینند. اگر هم مشکلی باشد، مشکل حجاب است!


۲. گدایی رابطه
نشستن یا ننشستن پای سخنان یک سخنران در عرف دیپلماتیک معنای خاصّ خودش را دارد. گذشته از سخنرانی محمود برای صندلیهای خالی که به اندازه‌ی کافی پیرامون آن گفته‌اند، یک‌بار پیشتر نوشته بودم که خاتمی به شرطی به درخواست کلینتون برای گوش کردن به سخنرانیش جواب مثبت داد که او هم چنین کند و چنین شد گرچه تدابیر رهبر منتخب خبرگان نگذاشت که ملاقاتی صورت بگیرد؛ امّا احمدی‌نژاد هم پای سخنان بوش نشست، هم پای سخنان اوباما در حالیکه هیچ‌کدام حاضر نشدند که به حرفهای او گوش فرا دهند. وقتی طرف مقابلت به سوی تو نمی‌آید، دویدن دنبال او چه معنایی دارد؟ رهبری که واضع راهبرد «حکمت، عزّت و مصلحت» در سیاست خارجی است چرا به محمود تذکّر نمی‌دهد که خودش و «نظام» را اینقدر کوچک و ذلیل نکند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.