کدام قانون اساسی؟

مهدی کروبی و میرحسین موسوی در بیانیّه‌ای اعلام کرده‌اند که راهپیمایی روز شنبه به دلیل صادرنشدن مجوّز آن برگزار نمی‌شود. ما از پشت پرده‌ی تقابل حاکمیّت و آنها بی‌خبریم، کسانی که فرزند کروبی را ربودند و کتک زدند یا خواهرزاده‌ی موسوی را کشتند، بلدند که به آنها چگونه فشار بیاورند. از سوی دیگر آنان آخرین تلاشهای خود را برای مسالمت‌آمیز نگه داشتن اعتراضات می‌کنند و خود را مسئول جان و مال افرادی می‌دانند که با اعلام آنان به خیابانها بروند.
کروبی و موسوی نمی‌توانند تا ابد به بیانیّه‌دادن اکتفا کنند، گرچه اشتباهات حاکمیّت مثل همیشه بهترین کمک‌کار جنبش سبز است، امّا باید به راهپیماییهای با مجوّز مانند اعتراض به توهین به سیّدحسن خمینی و مانند آن اندیشید تا شعارها و قطعنامه‌ها هم معلوم باشد چون هدف نمایش تعداد نیروهای سبز است، حالا به هر بهانه‌ای که شد. بازگشت هاشمی رفسنجانی به خطبه‌ها هرچند برای یک هفته، حتّی بدون اشاره به وقایع اخیر در خطبه‌ها صرفاً برای نمایش تعداد طرفداران جنبش سبز از دید من گزینه‌ی دیگریست و دوستان با همفکری می‌توانند گزینه‌های دیگری نیز پیشنهاد دهند.
از طرف دیگر باید گفت که مگر تمام راهپیماییهای سال قبل با مجوّز بود؟ حتّی به خاطر داریم که بعضی روزها علیرغم منع سایت کلمه، مردم به خیابان رفتند و چند تا از راهپیماییهای بزرگ سکوت، با بی‌اعتنایی مردم به اخبار سایتهای سبز انجام شد. اگر قرار به رعایت قانون باشد الآن بیشتر یا تمام کاربران اینترنت ایران- حتّی طرفداران حاکمیّت- قانون‌شکنند چون بدون استفاده از فیلترشکن تقریباً نمی‌توان جایی رفت و به خبری دست یافت. اگر قرار به رعایت قانون اساسی بود که شورای نگهبان انتخابات را سالم اعلام کرد و اصلاً اعتراضی نباید شکل می‌گرفت.
قانون اساسی یک ابزار است که بسته به اینکه در دست چه کسی باشد، می‌تواند به اشکال متفاوت اجرا شود. شورای نگهبان پیش و پس از رهبری سیّدعلی خامنه‌ای نقش نظارتی خود را متفاوت معنا می‌کرد و نظارت استصوابی در فقدان بنیادگذار جمهوری اسلامی بدل به وسیله‌ای برای حاکمیّت جناحی بر کشور شد. برای این قانون اساسی با این مجریان منتصب ارزشی باقی نمانده تا بتوان به آن استناد یا از آن دفاع کرد. 
پ.ن. ظاهراً بعضی برداشتها از این نوشته، مخالفت با بیانیّه مشترک موسوی و کروبی است که درست نیست. وقتی من از نمازجمعه به امامت هاشمی یا راهپیمایی با مجوّز می‌گویم یعنی رفتن بی‌برنامه در خیابان را نمی‌پذیرم. دو بند پایانی خطاب به سران سبز بود که تا ابد نمی‌توان در بند محدودیّتهایی ماند که به نام قانون بر جنبش سبز تحمیل می‌شود و باید فکری برای آن کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.