علوم انسانی و تکرار تاریخ

                
این جمله که «تاریخ یک بار به صورت حماسی اتْفاق می‌افتد و بار دیگر به صورت تراژیک» نه حقیقتی مسلّم است و نه اصلی عام؛ فقط یک اظهار نظر ساده است که البتّه گاهی و با شرایطی درست از کار درمی‌آید. وقتی جماعتی با نیّت و هدفی صادقانه تلاش کنند و به موفّقیّتی دست یابند، این کار حاصل آن ظرف زمان، مردمان، نیّتها و اهداف خاص است. اگر به توفیقی دست یافتند، این پیروزی حاصل تمام آن شرایط است ولی اگر عدّه‌ای فقط ظاهر قضیّه را دیدند و برای چیدن میوه‌ی فتح الفتوح، مقلّدانه برخی از ظواهر کار آنان را تکرار کردند، آن وقت است که تکرار تراژیک- بلکه مضحک- تاریخ اتّفاق می‌افتد.
برای مثال تأسیس حکومت دینی در صدر اسلام بیش و پیش از همه حاصل شور ایمان و معنویّتی بود که پیامبر در دل یارانش ایجاد کرد، خلق و خو و روش برخورد ایشان با دوست و دشمن، علّت روشن ماندن چراغ آن حکومت کوتاه مدّت بود و احکام اجتماعی، نگهبان آن حکومت معنوی بود؛ ولی عدّه‌ای از ابتدا بنا را بر ظواهر می‌گذارند و با این استدلال که از آنجا که احکام اجتماعی در اسلام هست و با نبود حکومت در دست مسلمانان این احکام معطّل می‌ماند، لزوم تأسیس حکومت دینی را نتیجه می‌گیرند. اینجاست که برای مثال «حجاب» اینقدر مهم و سیاسی می‌شود چون علّت و فلسفه‌ی تشکیل حکومت همین ظواهر است و گرنه علم و تقوی و تقیّد را در دیار نامسلمانان هم می‌توان داشت چه رسد به دیار مسلمانان بدون حکومت دینی. و به این دلیل است که می‌بینیم علی (ع) از اجرای سنگسار طفره می‌رود ولی اینجا زنی را برای شهادت اینکه در خفا چه کرده به میلیونها نفر نشان می‌دهند چون همین احکام است که اساس استدلال حکومت دینی شده است (در این بار اگر مجالی بود بیشتر می‌نویسم). در هنر و دانش و زندگی شخصی نیز همین تقلید اتّفاق می‌افتد. این گفته را که «اوّل کس که لب یار را به غنچه تشبیه کرد شاعر بود و دیگران همه مقلّدانی بی‌مایه» همه شنیده‌ایم یا دیگر رونویسیهای عالم بشری از روی دست هم. پند اقبال لاهوری در اشعار خود به کسانی که می‌پنداشتند با تقلید ظواهر تمدّن غربی می‌توانند چون آنان شوند نیز بی‌نیاز از اشاره است.
دکتر سروش در «راز و ناز علوم انسانی» به سوءظنّ حاکمان ایران درباره‌ی علوم انسانی پرداخته است. صرف نظر از دیگر پاره‌های این نوشتار، وی دلیل اصلی آن را سکولاربودن این علوم دانسته است. آیت‌الله خمینی، اراده‌ی الهی را در پس تمام رویدادها می‌دید و پیروانش نیز خواهان استخراج علوم از دل متون دینی بودند؛ تا اینجا درست امّا ایشان درباره‌ی رهبر فعلی می‌گوید که از آنجا که دیده علم سکولار، سیاست را نیز سکولار می‌کند و جایگاه وی را در خطر می‌افکند، خواهان علوم انسانی اسلامی شده است. اینجا محلّ تأمّل و درنگ است.
سیّدعلی خامنه‌ای اگر تعبیر بازرگان پیرامون ولایت فقیه را می‌پذیرفت که قبایی فقط به قامت خمینی است، همواره او را به عنوان مصداق کامل این نظریّه نگه می‌داشت و در رفتار و گفتار تلاش نمی‌کرد او را تکرار کند امّا پیروانش از بسط بساط مرجعیّت تا به کار بردن تعابیر عجیبی که در زمان بنیادگذار انقلاب نیز سابقه نداشت، در پی بازسازی رهبر فقید برآمدند. ظهور خمینی مانند سنگی بود که در آب برکه‌ی سرزمین ایران افکنده شد و نه تنها اسلامی کردن علوم و دانشگاه بلکه صدور انقلاب، جنگ و بسیاری چیزهای دیگر امواج این ظهور بودند. رهبری آیت‌الله خمینی آنچنان مقبولیّتی داشت که نیازی به تأیید علوم- با هر پسوند و صفتی- نداشت ولی رهبر فعلی به دنبال تحکیم جایگاه خویش است و علوم انسانی اسلامی بهانه‌ای بیش نیست.
از وقتی اوین را «همایش نخبگان دانشجویی» نامیدند، این ایده در ذهن برخی شکل گرفت که شاید علوم سکولار آنها را به این راه کشانده‌ است امّا منتقدان مسلمان حکومت فعلی از روشنفکران دینی گرفته تا روحانیان نواندیش مگر دغدغه‌ی دین نداشتند و به معارف دینی نمی‌پرداختند؟ منتظری و دستغیب و دیگران که با علوم سکولار کاری نداشتند و ندارند. از طرفی برخی مؤیّدان حکومت فعلی تابعان «فلسفه‌ی پریروز و پس‌فردا» بودند و هستند که میزان پایبندی سرسلسله‌شان به دین از کتابهایی که از سخنان او چاپ کرده‌اند معلوم است و هایدگر نیز- که فردید وی را با فروتنی «هم‌سخن» خود می‌خواند! – کاری با دین نداشت.
غائله‌ی علوم انسانی اسلامی که پس از انتخابات علم شد، تقلید و تکرار اسلامی کردن علوم اوایل انقلاب است و به همان اندازه مضحک؛ وقتی نمونه‌ی اصلی توفیقی نیابد، کاریکاتور آن چه سرنوشتی خواهد داشت؟ سخنان عبدالکریم سروش بجا و درست است امّا درباره‌ی آن تلاش اوّل نه این ادّعای متأخّر. حالا تنها هدف، حفظ و تأیید حکومت است؛ اگر متفکّر یا علم سکولاری در زمینه‌ی سیاست یا اجتماع بتواند عدل و انصاف و حقّانیّت حاکم را نشان دهد، قدر می‌بیند و بر صدر می‌نشیند و اگر با رجوع به دین از او انتقاد شود، گوینده‌اش روحانی‌نما، بی‌بصیرت یا چیزی در این مایه‌هاست. صادق دیدن حاکمان فعلی در داشتن دغدغه‌ی علم دینی از دید من حسن ظنّ بیهوده‌ای به آنان است. هدف حفظ نظام است (که به فرموده‌ی امام «اوجب واجبات» است) با هر وسیله‌ای، دینی یا غیر دینی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.