مدال طلای امید

                                                                                              چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
                          
امید کیمیایی است که هر ناممکنی را ممکن می‌کند. مایه‌ی این امید می‌تواند هرچیز باشد: عشق، زیبایی،‌ همبستگی،‌ پیروزی،‌ پیام یا اثر هنری یا علمی و مانند آن. خوشا به حال کسانی که امید را درون خود جستند ولی بیشتر ما نیاز به عاملی بیرونی داریم. در روزگاری که نه ستاره‌های کاغذی جولان می‌دادند و نه روزنامه‌های کاغذی، فضای مجازی در کار نبود و فضای حقیقی نیز دهه‌‌ی شصت کذایی بود، خوشحالی نامنتظر ِپیروزی سلیمانی و آن سکّوی نمادین بر فراز ابرقدرتهای جنگ سرد،‌ همه را شوکه کرد:‌ «انگار ما هم می‌توانیم»

۲ نظر:

  1. اسمش علیرضا بود. توی خارج صداش میکردند علی. بعد یکی از این روزنامه‌های خارجی عکس اون لحظه‌ای رو که سلیمانی حریف امریکایی رو توی فینال خاک کرده و دستش رو برده بالا چاپ کرده بود و تیتر زده علی!
    چه جوی درست شده بود که شیعه‌ی علی ببین چه کرده اینها.
    روزگاری داشتیم عیّار جان. سی سال پیش!
    پ.ن. چشمتان به جمال مهندس خان نبوی هم روشن و مبارک!

    پاسخحذف
  2. بیست‌وپنج سال پیش البتّه. بعد هم ما که از دیگران شنیدیم و گرنه سنّمان به این چیزها قد نمی‌دهد که :)
    إن‌شاءالله شاهد آزادی همه‌ی دربندان باشیم.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.