نفر بعدی؟

                                                                                                         جمعه ۱۷ امرداد ۱۳۹۳


جوکر در فیلم شوالیه‌ی شب جایی می‌گوید که اگر کارها طبق نقشه‌ پیش برود،‌ هرقدر هم که آن نقشه وحشتناک باشد،‌ به هنگام اجرای آن کسی وحشت‌زده نخواهد بود (نقل به مضمون).امّا این جمله هم مانند اکثر احکامی که می‌شناسیم یا قاعده نیست یا استثنا دارد. اگر کسی به خودش یا به ساختاری که به آن خدمت می‌کند اطمینان نداشته باشد، ‌همیشه وحشت‌زده خواهد بود؛ ‌چه با نقشه،‌ چه بی نقشه یا حتّی در حال انجام کاری روتین و عادی.
  
بازداشت و بازجویی از دو خبرنگار ِشناخته و شناسنامه‌دار حتّی با احضار تلفنی هم ممکن است. نیازی به هجوم مأموران و شدّت عمل نبود. به فرض هم اگر مأموری مراجعه کند،‌ به سادگی می‌تواند افراد را جلب کند مگر آنکه در ذهنش از دو متّهم، تصوّر ‌دو جاسوس فیلمهای هالیوودی را داشته باشد و گرنه نه نمایش تعقیب و گریز خیابانی در کار است و نه فرار از مرزها یا مانند آن. نگهبانی که مقاومت می‌کند، به سادگی آب خوردن می‌تواند قانع یا مهار شود پس نیازی به استفاده از شوکر نیست. مأموران از چه وحشت دارند؟
  
این اتّفاق مصادف شد با: 
  
یک. فوران غیرت دینی و تفکیک جنسیّتی. باز هم نظر حرام و خون خلق حلال؟ در نمازجمعه کسی از این رخداد حرف نخواهد زد چون به اندازه‌ی جداسازی مهم نیست. سردار طلایی آن را عملی اثبات نخواهد کرد. فرمانده سپاه از لزوم آن سخن نخواهد گفت. همین مختصر هم که هست از برکت رسانه‌های نوین است وگرنه چنین اعمالی سابقه داشته ولی خبرش منتشر نمی‌شده است.
  
دو. صدور حکم قاتل ستّار بهشتی. قاتل جدید و تمام قاتلهای بالقوّه می‌دانند که این حکم، سقف آن چیزی است که برایشان صادر خواهد شد: سه سال زندان به اتّهام قتل غیر عمد. تازه ستّار مادری دلاور داشت که آرام نگرفت و خودش هم معترض بود و وبلاگ می‌نوشت ولی این نگهبان بی‌نوا نه با سیاست کار داشت و نه خانواده‌اش معلوم است که دل ِدرافتادن با نهادهای امنیّتی را داشته باشند. قاتل هم –مانند قتل هاله سحابی- مشخّص نیست پس سه سال زندانی هم در کار نخواهد بود. اشتباهی لپّی به هنگام انجام وظیفه.
  
این هم مانند نمونه‌های گذشته پس از کمی سروصدا خواهد خوابید. برای بسیاری عادی شده است. مقتول، سبز یا معترض هم نیست. فقط یک سؤال باقی می‌ماند که نفر بعدی؟

۴ نظر:

  1. ماموران از چیزی وحشت ندارند (نه از خدا و قیامت و آخرت و جهنم، نه از قانون و دادگاه و زندان). حال و حوصله چانه زدن با نگهبان هم نیست. چون حکومت صاحب جان و مال و ناموس ملت است، می توانند هر طوری عشقشان کشید عمل کنند و عقده های خود را سر نگهبان بدبخت خالی کنند. مقداری هم خود جیمزباند بینند که برای استفاده از اسلحه یا شوکر در موقعیت حقیقی لحظه شماری می کنند. موردی را خود حدود بیست سال پیش شاهد بودم که با دوستان در کنار پارکی در مورد کودک گمشده ای مشغول صحبت با این آقای لباس شخصی بودیم و چون کمی با ایشان مخالفت شد، بدون هیچ پیش زمینه ای، لگدی به سینه یکی از ما زد و به روی بقیه اسلحه کشید. حرکت خییییلی آرتیستی بود.حالا ما که چهار تا بچه دانشجو بودیم، ببینید وقتی طرف مقابل مامور مخفی سی آی ای باشد چه کیفی می دهد. :(

    پاسخحذف
  2. کسی پیگیر خبرش نیست چون گمنام و ناشناسه.فکر کنید اگه سبز بود لالان چه قشقرقی به پا میشد.

    پاسخحذف
  3. اطلاعی از نام و نشان و محل وقوع حادثه دارید؟؟
    ممنون میشوم بمن خبر بدهید

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.