معامله‌ بر سر انسان

                                                                                                      چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳
 
 
بهتر است هرکس درباره‌ی آنچه بیشتر می‌داند بنویسد؛‌ من امّا فقط یک سؤال دارم. این روزها مقاومت در کوبانی نقل محافل است. یک نکته را خیلی کوتاه بپرسم: چرا کمتر می‌بینیم کسی تنها به خاطر این مردم، دغدغه‌ی آنان را داشته باشد؟
  
- فقط ترکیه به صراحت گفته است که ما هم در ائتلاف هستیم «تنها به این شرط» که اسد نباشد و ما هم مثلاً نمی‌دانیم که این کشور در عراق و سوریه چه آتشی که به پا نکرده است و تازه اگر هم کاری بکند بی‌تأثیر از تهدید اوجالان نخواهد بود. 
  
- برخی نویسندگان چپ بیانیّه‌ی می‌دهند؟ این که خیلی خوب است ولی اگر کردهای سوریه کانتون‌ تأسیس نکرده بودند هم چیزی از این افراد می‌شنیدیم؟ چون ندیدیم در برابر دیگر قتل عامها چنین حسّاسیّتی داشته باشند. 
  
- حکایت مسعود بارزانی و موضع‌گیری‌های متغیّر او هم جدا از این قاعده نیست. یک روز ادّعای عجولانه‌ی استقلال، همکاری با میت (سازمان اطّلاعات ترکیه)، سهم‌خواهی از کردهای سوریه و گاه تعیین تکلیف برای آنان. کسی که خود کرد باشد و چنین کند،‌ حکایت دیگران روشن است.
  
کشورهای رسوای عرب که فکر نمی‌کردند نوچه‌پروری آنان در منطقه روزی دامن آنان را بگیرد، حالا در ائتلافی مضحک با ترس و لرز گرد هم آمده‌اند. امریکا هم می‌گوید که جلوگیری از سقوط این شهر هدف استراتژیک ما نیست. هواداران مداخله‌ی بشردوستانه‌ی امریکا  در دفاع از آن می‌گفتند که تا جامعه‌ی جهانی به خود بیاید، ممکن است تروریستها چنان نسل‌کشی راه بیندازند که بسیار دیر شود. حالا برای این «بشردوستی» خیلی دیر نیست؟ دیرجنبیدن امریکا به هنگان حمله به ایزدیان و مسیحیان عراق -و نجنبیدن آنان به هنگام قتل عام شیعیان- پیشکش؛‌ الآن چند وقت است که کوبانی کمک می‌خواهد؟ به گفته‌ی خودشان تکفیریان عراق و سوریه بیش از ده پانزده هزار نفر نیستند. پس مشکل کجاست؟ چرا کسی فقط به خاطر خود انسان از او دفاع نمی‌کند؟ چرا همه سهم می‌خواهند؟
   

پ.ن: یک عدّه از قلم افتادند؛ ‌کسانی که امروز می‌گویند کوبانی و دیروز می گفتند «نه غزّه، نه لبنان..».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.