۹دی و یک‌جمله‌ی میرحسین

                                                                                                        دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳
          
    
یک. نفس برگزاری ۹دی نشان از میزان درایت کارگردانان آن دارد. تظاهرات حکومتی کم نداریم؛ ‌۹دی قرار بود پایانی بر راهپیمایی‌های اعتراضی ۸۸ باشد که نبود و ۲۵ بهمن ۸۹ آن را پاک کرد. پس این تاریخ بیشتر نشانه‌ی زوال فکر حاکم بر نظام است نه بقای آن. یادآوری یک روز نفی‌شده به خودی خودی تهی‌دستی آوازه‌گران را نشان می‌دهد و نیاز به تلاش بیشتری برای تببین آن نیست.
  
دو. راهپیمایی‌های سبز خروش مردم بر اقلیّت حاکم بود و ۹دی قراردادن بخشی از مردم در برابر بقیّه. این همان رفتاری است که رهبر نظام در طول زمان زمامداری خود پی گرفته است. او نتوانست رهبر همه باشد و خود را پلّه به پلّه از عضویّت جامعه‌ی روحانیّت مبارز تا طرفداری احمدی‌نژاد پایین آورد. 
  
سه. دموکراسی هنوز بدترین نوع حکومت است به استثنای دیگر انواع آن. هیچ چیزی جایگزین صندوق رأی نمی‌شود. در اعتراضات مصر برخی چپهای داخلی با خوشحالی از میدان تحریر می‌گفتند ولی صدای سکوت پنجاه‌درصدی که در انتخابات مصر شرکت نمی‌کردند خیلی بلندتر بود. به جان‌ هم‌ افتادن دو بیست‌وپنج درصد باقیمانده و عاقبتش را هم دیدیم. اگر کمی از آن پنجاه‌درصد به نفع احمد شفیق به میدان می‌آمدند، داستان خیلی خنده‌دار می‌شد؛‌ مثل این بود که پس از انقلاب ۵۷ و در انتخابات ریاست جمهوری، بختیار به پیروزی برسد! همین اتّفاق با کمی تفاوت امروز در تونس افتاده است. پس نباید فریب خیابان را خورد. راهپیمایی‌های ۸۸ جایی برای حجّت‌آوری بر حقّانیّت خود نبود بلکه جایی برای ارجاع به صندوق بود با شعار «رأی من کجاست؟». شعار «صدای من بلندتر است» ارزانی انقلابی‌نمایان که اتّفاقاً قرابت زیادی با تفکّر چپ دارند.
  
چهار. طبق نظریّه‌ی ولایت فقیه عرصه‌ی عمومی تحت تصرّف ولی فقیه است که شامل خیابان هم می‌شود. دو راهپیمایی سبز و حکومتی از این نظر اصلاً به هم شبیه نیستند. راهپیمایی سبز -از دید طرفداران ولایت فقیه- مانند تصرّف عدوانی در ملک دیگری است و از اینجا نادرستی این قیاس روشن می‌شود. طبعاً کسانی که در حوزه‌ی عمومی فعّال هستند به قانون اساسی و آزادی تجمّعات و مانند آن استناد می‌کنند ولی قانون نانوشته‌ی نظام چیز دیگری می‌گوید. 
  
پنج. «برانداز کسانی هستند که از جیب فقرا و پابرهنگان و مستضعفان فسادهای عظیم ایجاد کردند.» همین یک‌جمله نه فقط ۹دی که فاتحه‌ی خیلی دیگر از خیالبافی‌ها را خواند. می‌گفتند فتنه مرده است و حالا یکی از خاکستر زیر آتش گفت و دیگری از به‌هم‌ریختن کشور پس از محاکمه‌ی سران فتنه. حرف راست را هم از صادق لاریجانی شنیدیم که اگر سران فتنه محاکمه شوند در دادگاه حرفهایشان را می‌زنند. گذشته از ترس از شنیدن همین حرفها،‌ اگر مقداری مطمئن بودند که این حرفها خریداری ندارد تا به حال دادگاه برگزار شده بود. 
  
شش. شعار «فراموش نمی‌کنیم» ۹دی اتّفاقاً خیلی هم بجا بود امّا با شرط و شروطش. صادق لاریجانی شرکت در مراست ترحیم دختر فراری را فراموش نکرده است (یکی از معدود حرفهایی که برای گفتن باقی مانده) امّا تسلیت رهبر نظام به شهدای بسیجی را چطور؟ وضع آنها یکی پس از دیگری مگر روشن نشد؟ آن هم با استناد به نهادهای درون نظام؟ زمان بهترین قاضی است. پس از اعتراف عضو شورای یگهبان به بی‌طرف نبودن اعضای این شورا تردید دارم دیگر چیزی برای انکار باقی مانده باشد جز پشت‌‍پرده‌ی ماجرای رأی‌سازی.
 
پ.ن. پورنجاتی با رندی از «احتمال» ساختگی‌بودن عکس پاره‌ی آیت‌الله خمینی گفت. او از مدیران ارشد صداوسیما بوده و هنوز با افراد درون آن ارتباط دارد و احتمالش را باید خبر تلقّی کرد. اگر کمی صریحتر می‌گفت که این برنامه با دستور و نظارت عبدالرّضا بوالی و اطرافیانش ساخته شده هم راه دوری نمی‌رفت.

۲ نظر:

  1. نمیدانم ما ایمازده شده ایم یا واقعا بعضیا مطالب ایمایان را بلافاصله کپی میفرمایند و انگار نه انگار.

    پاسخحذف
  2. اینها همان هستند که اخیرا یکی از خودشان که با آنها هیچ تناسب فکری ندارد به من گفت ماجرای زشت پاره کردن عکس امام کارخود صداوسیما ودراستودیو شماره..انجام شده واین سناریوی زشت بدان جهت کلید خورد تا مدیران نالایق ودست خالی سیما مدتها ازآن خوراک خبری تهیه کنند و کردند.( وبلاگ غلامعلی رجایی)

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.