سین دوّم - سبزهای شهید

                                                                                                   دوشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۴
   
              صانع ژاله                        محمّد مختاری                               محمّد کامرانی
  
به یاد ِدیگر سبزهای شهید

۲ نظر:

  1. بسم رب الشهدا

    وقتی آقای روحانی رئیس جمهور شد, منه پر هیجان و آشوبزده ی همیشگی یهو رو کردم به دوستام با خوشی و لب خندان گفتم ایشالا رفتیم تا ٣٠ سال دیگه که اتفاق های بهتری رو ببینیم !!
    بگذریم از حرفایی که بعدش شنیدم.

    همون روزها بود که رفتم تو اینترنت و سایت حزب اعتدال رو اوردم و فرم ثبت نامش رو نگاهی کردم. تصمیم جدی بود و هست.
    مگه نباید هر راهی که آدم رو میتونه میلیمتری به جلو سوق بده, انتخاب کرد ؟
    فارغ از اینکه تو هر جا و مقامی باشی !
    فرم پر شد, و حزب اعتدال شد آخرین حزب رسمیم : )

    شما هم یه نگاهی بهش بکنین, و حتما به ٤ نفر دیگه هم معرفیش کنین .

    یکی از دوستان آقای رئیس جمهور(که نمیشه گفت دوست, بیشتر از رفقای ایشون هستن وفی الواقع کسی هستن که تصمیم اومدنم به اینور آب رو یه جورایی جدی کردن), تو آخرین حرفها بهم گفتن : آدم ٣ جور میتونه زندگی کنه, یکی نردبون بشه بقیه ازش برن بالا, یکی خودش پاش رو بذاره رو سر دیگرون و بره بالا, سومیش هم اینه که سرت به کار و زندگی خودت باشه.
    من راه سوم رو انتخاب کردم, ولی تو این قالب ؛

    به خدای که هیچ کس را ثمر آنقدر نباشد که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

    میدونم و میدونیم که وقتی احزاب قوی بشن و ایران و ایرانیان بویی از دموکراسی به مشامشون برسه باز آش همینه و کاسه همین,
    ولی
    حداقل هایی رو جامعه دارا میشه که همین الان آرزوی هممونه, مگه نه ؟!

    امسال سال انتخابات و باید مجلس رو دودستی بدیم به آقای رئیس جمهور, ان شا الله .

    به امید دیدن روزهایی بهتر از دیروزمون
    الوداع

    پ.ن.عیار عزیز فکر کنم باز دارم میرم تو غیبت ! اما پشت سرتون هستیم و خواهیم بود
    v
    روزی نیست که به ایما و اشاره شما نظری نکنیم.
    دلت آرام و خانه ات آباد

    والسلام

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.