ایماگویه‌های ابن‌عربی

                                                                                                       یکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴


چه بسا کسی که بر زمین راه می‌پوید و زمین لعنتش می‌کند و بسا کسان که بر خاک سجده می‌کنند و خاک آنرا نمی‌پذیرد. چه بسا دعاکننده‌ای که کلامش از زبان تجاوز نمی‌کند. بسا دوستدار خدا در کنشت و کلیسا و بسا دشمن خدا در مسجد.   

بر مجتهدان علوم رسمی اعتراض نکنید و آنان را محجوب علی‌الطلاق نپندارید که آنها هم از آن جهت که نمی‌دانند بهره‌ای از غیب دارند و به اندازه‌ای که نمی‌دانند بهره‌ای از غیب برای آنان مقرّر است.

دین دو نوع است یکی در نظر خدا و یکی در نظر خلق که این را نیز خدا معتبر می‌داند.

به عارفی گفتند: مرد آن است که چهل روز هیچ نخورد، گفت این مقلّد حضرت صالح است. گفتند: مرد آن است که خوراک چهل مرد یک‌باره بخورد، گفت: این شتر حضرت صالح است! مرد آن است که چنان بخورد که از دیگران ممتاز نباشد.

به همان اندازه که از بت‌پرستی کم شود از خداپرستی کم می‌شود زیرا در هر معبودی ‌جز خدا چیزی پرستیده نمی‌شود.

شفقت بر خلق خدا واجب‌تر از غیرت بر دین خداست.

فراخنای زمین تو را نفریبد که همه خار است و تو پابرهنه. بسا کسان چون تو در این بیابان مرده‌اند و بسا کفشها دریده.

یحیی بن معاذ گوید چرا هر خداجوی را با صورت مطلوبش (از خدا) وانمی‌گذاری، آن چنان که او نیز تو را به حال خود واگذاشته است. توبه کن!

آدم مضطر هیچ چیز جز خدا ندارد، لذا دعایش مستجاب می‌شود.

آن که سرگردان است بر دور محور می‌گردد و هرگز دور نمی‌شود امّا آنکه راهی جسته در حرکت است و دور می‌شود. (پس متحیّر به یک معنا واصل است امّا سالک مقصد را دور می پندارد)

صحّت توحید، ‌کتمان اسرار و گمان نیک بر آنچه نمی‌دانیم؛ این است نشانه‌ی اهل‌الله و السّلام. 
  
(به نقل از «بازشناسی و نقد تصوّف»، علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، ص ۲۵۲ به بعد)

۲ نظر:

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.