سلام به امید

                                                                                                          یکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴
 

سارتر کلامی دارد که خیلی معروف است: اگر معلولی نتواند قهرمان المپیک شود، ‌خودش مقصّر است. این گفتار تأکیدی است همراه با اغراق بر توانایی بی‌حدّ انسان و اینکه هرکس مختار است خودش را بسازد و صدالبتّه به همین میزان نیز در برابر این اختیار مسئول است. سارتر از قربانیان «حجاب معاصرت» است. کسی که در زمان خود تا حدّ شگفتی بالا رفت و حالا به آن اندازه خوانده نمی‌شود و چه حیف که مد و مدبازی به فلسفه و اندیشه هم رسیده است. چقدر بر این انگشت‌نهادن بر توانایی انسان و فرار از خیره‌شدن به ضعفها، محدودیّتها و زندانهای چندگانه محتاجیم.

زهرا نعمتی اوّلین ایرانی است که توانسته سهمیّه پاراالمپیک و المپیک را با هم بگیرد. نمونه‌ی کوچکی از توانایی زنان و معلولان ایرانی. درباره‌ی ایشان بسیار نوشته‌اند و چه بجاست که باز هم بنویسند. وقتی حتّی ورزشی ساکن مانند شطرنج -به دلیل راه‌رفتنهای متناوب بین حرکتها- به ورزشهای هوازی و همراه با تحرّک نیازمند است، ساده‌انگاری است که استفاده‌ی عمده‌ی نعمتی از دستها (و نه پاها) باعث کوچک‌شمردن کار بزرگ ایشان شود. خیلی خوب می‌شود اگر ایشان پرچمدار کاروان ایران در المپیک باشد. شعار بهتر از این امکان ندارد.

خواندن برخی نوشته‌ها در وب که شامل گله و شکایت از روزگار  و مردمانش است، تحمّل می‌خواهد. فشار و حد و مرز مختص هیچ کس نیست، ‌هرکس هدفی را برگزید باید رقابتها و حسادتها و دیگر تنگناها را نیز برتابد. دو راه هست؛ یا نیروی خود را با خشم و عصبیّت هدر دهیم یا اینکه به روزنه‌های امید چشم بدوزیم. کسانی بُرده‌اند که به دوّمی عمل کرده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.