سین ششم- سیاوش بیدکانی

                                                                                                دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۵
       
دوبار دو آرزو یا دعای مشابه کردم که برآورده شد. آرزو کردم که کاش تارهای صوتی و مهارت شخصی باتجربه در حنجره‌ی جوانی قرار بگیرد تا راه او را از جایی که تمام می‌کند، ‌ادامه دهد. یک‌بار برای استاد محمّدرضا شجریان و بار دیگر برای مرحوم استاد شحّات محمّد انور و هردو بار بدون اینکه بدانم فرزندانی دارند که کار آواز و قرائت را پی گرفته‌اند. پس از شنیدن اوّلین کار همایون یاد دعای خودم افتادم و خدا را شکر کردم. پس از فوت نابهنگام قاری مصری امیدی به استجابت دعای دوّم نداشتم تا اینکه یک‌بار صدای قرائت ایشان را شنیدم،‌ ابتدا گفتم شاید نوار ضبط‌شده باشد ولی فیلم به همان زمان تعلّق داشت. دوربین چرخید و جوان کت‌وشلواری  ِعبابه‌دوشی دیدم که صدایش با صدای استاد مو نمی‌زد. نیازی به توضیح نبود که قاری کیست. حالا البتّه محمود شحّات انور برای خودش قاری مهمّی شده و بار دیگر خدای را شکر. اینطور مواقع مردم می‌گویند که کاش از خدا چیز دیگری می‌خواستم ولی من ابداً از آن دو خواهش پشیمان نیستم.

پرویز مشکاتیان پس از برشمردن ویژگی‌های خوانندگان معاصر می‌افزود که شجریان هرآنچه همه‌ی خوبان دارند، ‌یکجا دارد. البتّه کمی تا قسمتی می‌توان در این ادّعای کلان مناقشه کرد ولی در اینکه کامل‌ترین خواننده‌ی معاصر ایران محمّدرضا شجریان است، ‌بحثی نیست. او چون طلبه‌ای هر آنچه می‌توانست از دیگران آموخت؛ از استادان آواز گرفته تا الهام‌گرفتن از نی کسایی،‌ سنتور ورزنده و تار شهناز و هرآنچه به دستش می‌رسید. حکایت تخلیه‌ی اطلاعاتی (!) عبدالله‌خان دوامی از زبان خودش شنیدنی است. این بزرگی یک پیامد ناخواسته دارد و آن هم موج وسیع مقلّدان است. امروز هرکس دهان باز می‌کند، صدای شجریان می‌دهد که تا حدّی طبیعی است. در ادبیات و شعر هم ما این پدیده را شاهد بوده‌ایم.

شجریان بیمار است و اعلام این موضوع همه را نگران کرده است. تعبیر «دوست پانزده‌ساله» یعنی او مدتّهاست به درمان خود مشغول است و این جای امیدواری دارد چون بسیاری از جمله محمّدرضا لطفی مغلوب بی‌توجّهی و دیرجنبیدن در برابر بیماری شدند. برای شجریان و کیارستمی -که خبر بیماری او نیز این اواخر به گوش رسید- آروزی سلامت می‌کنیم. إن‌شاءلله چون مرحوم اقبال‌‌اذر بیش از یک‌قرن عمر کند و کار پرورش شاگرد، کامل‌کردن سازهای نوساخته و انتقال تجارب خود را به طور کامل به انجام برساند و صدالبتّه از پرواز از این قفس دنیوی دیر یا زود گریزی نیست.

نگرانی و موج حمایت از استاد یک‌بار دیگر نشان داد که اینگونه محبوبیّت‌ها با تبلیغ و ظاهرسازی به دست نمی‌‌آید. بسیاری همین اواخر می‌خواستند با این تظاهرها برای خود محبوبیّتی بتراشند ولی چه‌بسا جز تمسخر نصیبی نبردند. او این محبوبیّت را چگونه به دست آورد؟ سلامت در زندگی شخصی و حرفه‌ای، همراهی با «مردم» (آنچه خود خیلی بر آن تأکید دارد) و اعتدال. خودش به یک تجربه‌ی قایق‌سواری در اروپا با برخی مسئولان نظام فعلی اشاره می‌کند که قایق آنان چندبار واژگون شد ولی او خشک و سالم به مقصد رسید و شنید که راز این توفیق «اعتدال» اوست. وی حتّی به هنگام خشم از هنرناشناسی حکومت فعلی حد نگه می‌دارد و این چیزی است که اکثر جلای وطن‌کردگان بلد نبودند و نیستند. اینها تنها نمی از یم است در توصیف آنکه به تعبیر زیبای سفینه‌نویس «خدا با صدای او با ما سخن گفته است.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.