سهشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵
من دربارهی حضور مجدّد احمدینژاد هیچ موضع منفی یا مثبتی ندارم ولی
نفس مطرحشدن بازگشتش دستکم یک خوبی دارد و آن هم اینکه به یاد بیاوریم تا چندسال
پیش در چه وضعی میزیستیم. جوّ ناامیدی محض و به ابتذالرسیدن فضای فرهنگی، اجتماعی
و سیاسی ایران وصفناپذیر بود و تصوّر برونرفت از این فضا به توهّمی خوشخیالانه
میماند. اینها را به کسانی یادآوری میکنم که در نفیکردن وضع امروز (پس از
خرداد۹۲ و پس از ۷اسفند۹۴) دست اقتدارگرایان را از پشت بستهاند.
مجلس پیش دو نمایندهی شجاع داشت که امروز هر دو نایبرئیس مجلساند.
مطهّری گرچه با «صدای ملّت» کوشید برای خود هویّت مستقلّی بیابد (که درستش هم همین
بود) ولی از هر اصلاحطلب دیگری بیشتر از حصر و مسائل ۸۸ گفت. او تنها کسی بود که
از جواز مخالفت نظری با رهبر گفت. الآن کسی نایبرئیس دوّم مجلس است که ابتدا
ردّصلاحیّت شده بود، همین کافی نیست؟ وزیر خاتمی هم که نیازی به معرّفی ندارد.
امروز اصولگرایان با خوشحالی از ریاست لاریجانی میگویند، بسیار خوب ولی (حضور از
سر ناچاری در لیست امید به کنار) چرا این فرد در فهرست اصولگرایان نبود؟
رأی به لاریجانی فقط رأی به یک سلیقه نبود بلکه رأی به فرد هم بود،
به سابقهی مجلس گذشته و تصویب برجام؛ حّتی دولت نیز طرفدار ریاست وی بود. بسیاری
از اصلاحطلبان (حتّی کسی چون تاجزاده) او را بیش از عارف برای ریاست میپسندیدند.
رأیآوری پزشکیان و مطهّری میگوید که این مجلس آرای سیّال یا خاکستری بین دو طیف
زیادی دارد هرچند یک سر طیف دیگر هم معتدلانی مثل لاریجانیاند و نه کریمی قدّوسی.
نامزدی عارف نشان داد که این مجلس بیش از صدرأی خالص اصلاحطلب دارد و تا پنجاه
رأی اضافه هم با چانهزنی و کوشش به دست میآید.
این مجلس را با مجلس گذشته باید مقایسه کرد و نه با وضع مطلوب. همانگونه
که مجلس خبرگان را با دو نفر محذوف باید سنجید. میگویند به فرض که جنّتی نمیآمد
فلانی (مثلاً موحّدی کرمانی) رئیس میشد؛ بله ولی پیامی که با «رأی اعتراضی» داده
شد، در کار نبود. تحریم یکبار برای اثبات قدرت رأیدهندگان و در فضای ملتهب پس از
۸۸ خوب و کافی بود ولی حالا جواب نمیدهد و منتقدان باید «برنامهی جایگزین» داشته
باشند که اگر انتخابات نه، چه بدیل پیشنهادی دارید؟ دو گروه خیلی در معرض این همهیاهیچ
دیدن فضای سیاسی ایراناند یکی مهاجرانی که به تدریج از فضای ملموس و زیستهی
ایرانیان فاصله میگیرند و دوّم، کسانی که با برخورد، بازداشت و زندان نیروهای
امنیّتی به نحوی دیگر از این فضا دور میشوند(بعضی هم دو ویژگی را با هم دارند که
نورعلینورند). کمی واقعبین باشیم.
وقتی خود تحلیلگران محافظهکار از یک میلیون رأی «اضافه» در تهران میگویند
که معادلات را عوض کرد، یعنی باید به دنبال مشارکت بیشتر برای تغییر بیشتر بود و
گرنه بیست تا سی درصد آرای سنّتی همیشه برای انجام تکلیف آمادهاند و به کسانی که
میدانیم رأی میدهند. کمی از مجلس فعلی که بگذرد معلوم خواهد شد که رجزخوانی
اقتدارگرایان توهّمدرمانی است. با دخالت رهبر نظام پروندهی مینو خالقی بسته شد ولی اصلاح قانون انتخابات برای جلوگیری از دستدرازی شورای نگهبان به حقوق ملّت میتواند آغاز خوبی برای مجلس باشد.
به نظرم مثل روز روشن است که احمدی نژاد نخواهد آمد، و اگر بیاید رد صلاحیت می شود، و اگر رد صلاحیت نشود، رأی نخواهد آورد. چون وضعیت را دوقطبی می کند به نفع روحانی که خواست حاکمیت نیست. اما قاسم سلیمانی چطور؟ او مشکلات احمدی نژاد را ندارد؛ بین عوام خوشنام و کم و بیش قهرمان است؛ پیروزی تیم هاشمی در انتخابات را هم رفو می کند. توییت نسنجیده دکتر آشنا هم این احتمال را بشدت تقویت می کند.
پاسخحذفبه نظر من احمدینژاد حتماً خواهد آمد چون جز «در قدرت بودن» شأن و مقامی ندارد. او همان کسی است که مشّائی را با علم به اینکه رهبر نظام او را نمیخواهد نامزد کرد؛ پس میآید. دربارهی ردّصلاحیّتش هم خیلی مطمئن نباشیم. او پس از دوران ریاست (برخلاف خاتمی) به عضویّت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد یعنی خامنهای او را برای روز مبادا حفظ کرده است. کلّاً خیلی بعید است که روحانی دو دورهای نشود.
پاسخحذف