کیارستمی‌های زنده

                                                                                      ‌              سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵
                    
برخی در مراسم کیارستمی نوشته‌هایی به دست داشتند که «کیارستمی رفت، شجریان هست». این جواب خوبی است بر اتّهام مرده‌پرستی و رشد فکری مخاطبان هنر ایران را نشان می‌دهد. کیارستمی یک‌شبه کیارستمی نشد،‌ عزیزکرده‌ی کسی هم نبود و هر آنچه به دست آورد با تلاش و کوشش خودش بود. برخلاف امروز که یک لغو کنسرت واکنش وسیعی در شبکه‌های اجتماعی به دنبال دارد،‌ زمانی بود که خیلی اتّفاقها می‌افتاد ولی کسی اصلاً باخبر نمی‌شد یا در صورت اطّلاع‌رسانی امکانی برای اعتراض مردم نبود. کیارستمی در چنین جوّی راه خود را از میان عوام ِبه‌قدرت‌رسیده و خواص ازقدرت‌ترسیده باز کرد.

زمانی بود که نمی‌شد به یک اشاره فیلم خود را به جشنواره‌ای فرستاد؛ مجوّز و خیلی چیزهای دیگر لازم بود. مهمترین جایزه‌ی سینمای ایران که زمینه‌ی دیگر افتخارات پس از خود را فراهم کرد یعنی نخل طلای کن می‌توانست اصلاً به دست نیاید. در آستانه‌ی فرستادن فیلم به کن و اعزام کیارستمی به فرانسه جلو او گرفته شد. فقط یک عامل شخصی باعث شد که مانع از جلو روی او برداشته شود؛ علی‌اکبر ولایتی که همکلاس کیارستمی در دبیرستان بود پادرمیانی کرد و «طعم گیلاس» به کن رفت و نخل طلا برد. فقط تصوّر کنید که اگر این آشنایی اتّفاقی وجود نداشت چه می‌شد.

در اخبار خواندیم که پرویز تناولی با اتّهام «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی از طریق مجسّمه‌سازی» از طرف نیروی انتظامی (یا به قولی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی) ممنوع‌ازخروج شده است. معنای صدق و کذب که معلوم نیست چطور باید از یک مجسّمه فهمیده شود و «عموم»ی هم مخاطب مجسّمه‌های تناولی نیستند تا اذهان آنها مشوّش شود. مضحک‌بودن این اتّهام به حدّی است که نمی‌توان چیزی درباره‌ی آن نوشت. بهترین نشانگر ذهن متحجّر مانع‌تراشان یکی از «قفل»های تناولی و بهترین تصویر برای دستاورد آنان هم یکی از «هیچ‌»های اوست. سینما -حتّی به شکل خاص‌پسند آن- مخاطب گسترده دارد ولی هنرهایی مانند مجسّمه‌سازی از توجّه عموم محروم است به همین دلیل فشار افکار عمومی کمتر می‌تواند اثرگذار باشد. چندی پیش سرقت مجسّمه‌های شهری تناولی بحث‌انگیز شد که با توجّه به وزن چندصدکیلویی بعضی از آنها و پیدانشدن سارقان می‌توان حدس زد که یک تشکیلات پشت آن باشد. واقعاً نمی‌دانم چه اصراری داریم که چهره‌ی یک کشور عقب‌ماند‌ه‌ی فرهنگی را از خود به جهان نشان دهیم. کمترین کاری که از ما بر می‌‌آید این است که یادآوری کنیم «کیارستمی رفت،‌ خیلی‌های دیگر هستند»

پ.ن: مصاحبه‌ی مشترک تناولی و کیارستمی به هنگام برگزاری نمایشگاه مشترک در دوبی.
پ.ن۲: سخنان پرویز تناولی پس از دریافت گذرنامه.

۲ نظر:

  1. سلام. وکیل آقای تناولی رسما اعلام کرد که قضیه ناشی از شکایت شخصی بوده و ارتباطی به تشویش اذهان و غیره نداشته (لینک در پایین). متاسفانه آقای تناولی در این قضیه‌ی خاص بد عمل کردند و سروصدای بیخود راه انداختند و باعث شدند صداقت خودشان و بسیاری هنرمندان دیگر در مظان تردید و اتهام قرار بگیرد.
    به هر حال چون علاقمند و پیگیر وبلاگ شما هستم و مطالبتان همیشه حاکی از واقع است، لازم دیدم این کامنت را بگذارم.
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950425000803

    پاسخحذف
  2. سلام و سپاس.
    من یادداشت را بر اساس سخنان آقای تناولی نوشتم. توضیحات اخیر ایشان را هم ذیل مطلب می‌گذارم.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.