یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶
میان
روزمّرگیهای سیاسی و اجتماعی و واکنش به سخنان این و آن، نامهی تظلّمخواهی
فرزندان موسوی و رهنورد بار دیگر مهمترین امر سیاسی امروز ایران را به یاد ما
آورد: «رفع حصر».
یک. دولتیان
با شعار رفع حصر سر کار آمدند؛ هیچشعاری به اندازهی برداشتن حصر محصوران در
همایشهای انتخاباتی فریاد زده نشد. نه تنها فرجی حاصل نشد که دایره بر خاتمی نیز
تنگتر شد. روحانی نباید این گمان را تقویت کند که پینگپنگ او و رهبر در زمان
انتخابات صرفاً تاکتیکی موقّت برای ایجاد یا تقویت دوقطبی و رأیآوری بود. امروز
که مخالفان داخلی از هر زمان ضعیفتر و خود با انواع اتّهامهای سیاسی و اقتصادی
دستبهگریباناند و رئیسجمهور امریکا نیز با سخنانش طبلی توخالی را میماند که
مخالفت تمام جهان را به استثنای چندکشور معدود در پی دارد، دولت باید دین خود را
به رأیدهندگان با حلّ مسئلهی حصر بپردازد. دولت نه تنها چنین نمیکند که وزارت
اطّلاعاتش نیز در زندانیکردن فعّالان و فرهیختگان دست دارد بیآنکه خود را موظّف
به پاسخگویی ببیند.
دو. از شهروند
عادی انتظار نمیرود که همیشه عملکردی چون زمان انتخابات داشته باشد ولی شعار «حصر
باید بشکنه» هم به طور کامل نباید فراموش شود. شبکههای اجتماعی و نویسندگان مستقل
دنیای مجازی نقد حکومتیان را پیشهی خود کنند. اصلاحطلبان یقهی اعتدال و دولتش
را بگیرند و سبزاندیشان به سراغ علّتالعلل حصر یعنی حاکم خودکامه بروند.
سه. فعّالان
و سیاسیّون منتسب به جریان اصلاحطلبی بخش دیگر ماجرایند؛ چه کسانی که کارنامهی
مشخّصی دارند و حرف و نظرشان اثرگذار است و چه کسانی که با دوپینگ لیست و تکرار
وارد کاست قدرت شدهاند. برای اثبات اصلاحطلبی چه چیز بهتر از اعتراض به حصر؟ اگر
ریگی به کفش ندارید، با هر لحن که میپسندید با حصر غیرقانونی مخالفت کنید و گرنه
بعدها به پیامد این سکوت آگاهانه اعتراضی نداشته باشید.
چهار: فرزندان
سران سبز شکایت را به درگاه خدا بردهاند؛ رهبر نظام در پاسخ هاشمی در بحث گفتگو
با امریکا گفت: «جواب خدا با من باشد»، ایشان فقط از طرف خودش میتواند جواب خدا
را بدهد. گذشته از مراجع، علما و هر که دغدغهی دین دارد و مخاطب این نامه است، من و شما و همه سهمی در این میان داریم. مگر نه اینکه -برای مثال- این
موج جمعیّت بود که در ۲۵خرداد ۸۸ محصوران را با خود همراه کرد؟ تمام قطرههای آن
دریا مسئولند در قبال سرنوشت آن چند نفر که جزئی از آنان بودند، هستند و هیچگاه
نخواستند که مانند برخی افراد با القاب خودخوانده نقش سروری و مهتری برای خود قائل
شوند. وقتی آنان را با خود همراه میکنیم، روا نیست که به سرنوشتشان کماعتنا
باشیم.
حصر و
واکنش افراد به آن امروز معیار و ملاک بینش سیاسی است؛ میتوان با اتّکا به
آن گفت که هرکس کجا ایستاده است. فردا که کارنامه را به دستمان میدهند کسانی بُرده
و برندهاند که دریافتند امروز همان روز امتحان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.