جمله‌های سینمایی -۴۹

                                                                                                  پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸
             
روزی روزگاری در هالیوود
ریک دالتون دیالوگهایش را سر صحنه فراموش کرده و دارد با خودش دعوا می‌کند: 
«...مث یک میمون نشستی و دهنت رو باز کردی ... زر زر زر... آبروی خودت رو پیش گروه بردی، اون همه تمرین کردی بعد حالا همه فکر می‌کنن که تو هیچی تمرین نکردی.. تو یه الکلی بدبختی.. همین الآن خودت رو جمع‌وجور می‌کنی و به همه‌ی گروه نشون می‌دی که ریک دالتون لامصّب کیه وگرنه امشب مخت تو استخر پخش‌وپلا می‌شه کثافت...»

مرد ایرلندی
پلیس به فرانک شیران: همه‌مرده‌ن کسی باقی نمونده. وکیلت هم مرده.
شیران: کار کی بوده؟
پلیس: سرطان!

روزی بارانی در نیویورک  
اشلی با کارگردان مورد علاقه‌اش آشنا شده و دارد از او تعریف می‌‌کند: 
«شما خیلی خاص و متمایزید. خیلی خلاّق درست مثل ون‌گوگ،‌ راتکو یا ویرجینا وولف. البتّه اونا همه‌شون خودکشی کردن!» 

جوکر 
آرتور در دفترچه‌اش می‌نویسد:
«بدترین بخش داشتن یک بیماری روانی این است که همه از تو انتظار دارند طوری رفتار کنی انگار طوریت نیست.»

خباثت ذاتی
مردم گاهی سوالایی می‌پرسن که خودشون جوابش رو می‌دونن؛ فقط می‌خوان اون رو از یکی دیگه بشنون.

کتاب سبز
برای اینکه فکر مردم روعوض کنی،‌ نبوغ کافی نیست؛ باید دل و جرأت هم داشته باشی.

پیشین:‌ جمله‌های سینمایی -۴۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.