طلاق سفید

                                                                                                      شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸


طلاق هم جزو مقولات سهمیّه‌بندی‌شده در ایران قرار گرفت. قرار شد که از این پس هر استان،‌ هر شهر و هر دفتر ثبتی سهمیّه‌ای مشخّص داشته باشد و بیش از آن برای هر سال حقّ ثبت طلاق نداشته باشند تا آمار طلاق سقف محدودی داشته باشد. این تصمیم نبوغ‌آسای قوّه‌ی قضائیّه عناصر متعدّدی از اصول فکری نظام حاکم را در بر دارد،‌ از جمله «ظاهرسازی» و در اختیار گرفتن «آمار» و ترجیح بدتر بر بد.

نظام فکر می‌کند که اگر ظاهر مسأله‌ای حفظ شد، خود‌ آن مسأله نیز حل می‌شود یا لااقل حادتر نمی‌شود. تسلّط بر رسانه‌ها،‌ محدودکردن پوشش خبری از داخل ایران و بیان نارسایی‌ها که به قطع موقّت اینترنت انجامید بارزترین نمودهای این ظاهرسازی‌اند. بزرگترین تأسّف رهبرنظام پس از رخداد ۸۸ «هتک حرمت نظام» بود یعنی چرا وقتی همه‌ -یا بسیاری- می‌اندیشیدند که اکثریّت قاطع مردم ایران سراپا حامی نظام‌اند،‌ گروهی در خیابانها خلاف آن را به جهان نشان دادند؛‌ این از تقلّّب «آمار»ی و کشتن و زدن جوانان مهمتر بود.

بازی با «آمار» چنانکه می‌دانید به بودجه‌ی امسال هم رسید؛ تا جایی که صدای خاص و عام را درآورد. اعداد مهم‌اند نه آن واقعیّتی که اعداد حاکی از آن‌اند. با آمار می‌توان شرکت‌کنندگان در یک انتخابات را دو برابر کرد؛ یک‌نفر را بالا کشید و دیگری را پایین آورد و تعداد رأی یکی را کمتر از آرای باطله نشان داد و در خلوت خود قاه قاه خندید؛ به همین مبتذلی. اگر با ثبت تعداد مشخّصی از طلاق می‌توان واقعیّت فروپاشی خانواده‌ها را در ایران کتمان کرد،‌ چرا تعداد مجاز، نصف یا یک‌سوّم این مقدار نباشد؟ چرا اصلاً ثبت طلاق ممنوع نشود؟ آمار به صفر می‌رسد و خیال همه راحت می‌شود.

زوجهای جوان وقتی با یک دنیا امید و آرزو پای سفره‌ی عقد می‌نشینند، به فکر طلاق هم نیستند ولی جدایی جزو حقوق افراد است که اگر به هر دلیل در زندگی به تفاهم نرسیدند، راه خود را جدا کنند. زمانی می‌گفتند که بالارفتن آمار طلاق به‌خاطر گذر از جهان قدیم و ازدواج‌های بر اساس معیارهای سنّتی است امّا حالا امکان دیدوبازدید جوانان خارج از محدوده‌ی خانواده زیاد شده و فرصت کافی برای شناخت هست. نابسامانی سیاسی و اجتماعی، گونه‌ای آشوب روانی در جامعه به وجود آورده که طلاق یکی از پیامدهای آن است. این مشکل را باید به طور دقیق دید،‌ بررسید و برای کمترشدن آن فکر کرد. حاشاکردن فقط کار را بدتر می‌کند.

روند طبیعی جامعه کاری به صلاحدید بخش رسمی ندارد. همانطور که محدودیّتهای عرفی،‌ شرعی و حقوقی در ازدواج به روابط خارج از محدوده‌ی رسمی و ازدواج سفید انجامید، در آینده شاهد «طلاق سفید» هم خواهیم بود. زوجهایی که می‌خواهند از هم جدا شوند ولی محدودیّت قانونی این اجازه را به آنها نمی‌دهد. البتّه امکان جدایی شرعی بدون ثبت رسمی در دفاتر ثبت وجود دارد ولی اگر فرد جداشده چندماه یا یک‌سال پس از جدایی، علاقه‌ای به شخص دیگری پیدا کرد هم نمی‌تواند ازدواج دوّم را ثبت کند چون قانوناً طلاق نگرفته است. می‌بینید برای رفع یک مشکل معضل تازه و بی‌سابقه‌ای ایجاد می‌شود و این کار همیشگی نظام جمهوری اسلامی است. نظام بین بد و بدتر همیشه بدتر را انتخاب می‌کند.

۵ نظر:

  1. من معنی «بزرگترین نظام» را در این جمله نمی‌فهمم:
    بزرگترین رهبرنظام تأسّف رهبرنظام پس از رخداد ۸۸ «هتک حرمت نظام» بود.

    ضمناً گمان می‌کنم می‌خواستی بنویسی «پای سفره‌ی عقد» که «پاس...» تایپ کردی!
    ارادت

    پاسخحذف
  2. سلام، ضمن تبريك زادروز ايمايان، ظاهرا مراد از محدوديت در ثبت طلاق، مربوط به تعداد مشخصي در هر دفترخانه بوده نه خود امر طلاق.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در پاسخ به آقا یا خانم ناشناس، وقتی هر دفترخانه محدودیت داشته باشد تعداد کل محدودیت هم با ضرب‌کردن در تعداد دفترخانه‌ها به دست می‌آید.

      تنز (تز-طنز): اصولا ثبت رسمی و دولتی ازدواج و طلاق در دفترخانه‌ها میراث اروپای قرن نوزدهمی است. نه مبنای شرعی دارد نه مبنای عقلی، بجز این‌که بگوییم دولت و دیوانسالاری بهترین محافظ حقوق شروندانی‌اند از که به رشد عقلی نرسیده‌اند و قابلیت عقلی حفاظت از حقوق خود را ندارند. اروپایی‌ها خودشان از این مرحله گذشته‌ا‌ند و امروز تنها فایده ثبت ازدواج در آنجا مالیات کمتر دادن است و الا این‌که کسی با کسی چگونه زندگی می‌کند ربطی به دولت و دیوانسالاری ندارد (‌یعنی ثبت ازدواج مفهوم اخلاقی ندارد). حالا ما چه اصراری داریم که این ثبت رسمی از سوی یک نظام ورشکسته اخلاقی- با دین قلابی را به معنی ثبت شرعی بگیریم و ادعا کنیم که اگر طلاق دفتری انجام نشد طرفین در گناه می‌افتند و فساد زیاد می‌شود را نمی‌دانم. گرفتاری مردم گرفتاری گفتمانی است، بالاخره کی بهشان می‌گویید که اخلاق‌ش و دین شما ربطی به قوانین این نظام ندارد؟ نمی‌شود آقایان مستقل حوزه یکبار هم که شده به جای اینکه مردم را در بن‌بست بگذارند دست حکومت را در پوست گردو بگذارند و اعلام کنند که در این شرایط طلاقهایی که از نظر شرعی بین طرفین و با رضایت خودشان انجام می شود شرعی بوده وطرفین در ازدواج مجدد گناه‌کارنیستند حال چه در دفتر و شناسنامه ثبت شود یا نشود؟ البته من خواب و خیال می‌بینم چو نه لویاتان دوست دارد که از کنترل همه شئون ملت (من جمله اخلاق و دین و فرهنگ)‌شان دست بردارد نه ملت دوست دارد که آقا بالاسر را از دست بدهد که یکبار نکند وقتی خودش حواسش نبود بتواند به مراجعه به عمله ظلم حقش را بگیرد.

      دیدید؟ از بس این اصلاح‌طلبان روی مخم رفتند و سیاستهایی را ترویج کردند که به گنده‌تر شدن این هیولا کمک کرد، من هم زدم به سیم آخر و طرفدار جدایی [سر] دولت از [بدن] دولت شدم. نمی‌ببینید نقطه مشترک تمام نظام های دیکتاتوری دنیا چه بوده: یک حکومت. :)‌

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.