نور علی نور

                                                                                                  جمعه ۱۷ امرداد ۱۳۹۹
۱
چندسال پیش بر اثر انفجار مهمات یک نمایشگاه دوران جنگ در انفجار مسجدی در شیراز عدّه‌ای کشته و زخمی شدند. ابتدا گفته شد که حادثه بوده نه سوءقصد، بعد دیدند که می‌توانند از این قضیّه بهره‌برداری تبلیغاتی کنند و دستگاه آوازه‌گر مبتنی بر دشمن‌تراشی و رجزخوانی را زنده نگه دارند؛ پس قرعه به نام یک گروه به نام انجمن پادشاهی افتاد. باقی قصّه را حتماً می‌دانید. 

 هنگام ربودن امثال فرود فولادوند دامنه‌ی دروغ‌پردازی دستگاه تبلیغاتی به اندازه‌ی فعلی نرسیده بود و مثلاً فکر نمی‌کردند که آدم‌ربایی در کشور دیگر را «کشاندن به داخل کشور» جلوه بدهند، پس بیچاره را در بازداشتگاهی موسوم به توحید نگه داشته‌اند تا یا بمیرد یا شاید راهی به دست بیاورند که آن را هم فتح‌الفتوحی نشان دهند امّا پس از دروغ‌پردازی پیرامون زم که برای پیروانشان جواب داد حالا جمشید شارمهد را هم از دوبی ربودند و از راه عمّان به کشور منتقل کردند. امارات مثل عراق حیاط‌خلوت نظام به حساب نمی‌‌آید و بینوا فکر نمی‌کرد که هدف آدم‌ربایی قرار گیرد. برای انبساط خاطر هم که شده سخنان علوی وزیر اطلاعات را بخوانید، حکایت ملانصرالدین است که ابتدا دروغی گفت و بعد خودش هم آن را باور کرد.
۲
وب‌کم موسوم به ماهواره‌ی نور کم خالی‌بندی داشت، تصاویر پایگاه امریکا در قطر را هم منتشر کرد. بلافاصله کارشناسان تصاویر ماهواره‌ی چهارسال پیش گوگل را شناسایی و نقاط تفاوت آن را با زمان حال نشان دادند. واقعاً نمی‌دانم وقتی قرار است دروغی بلافاصله رو شود،‌ چه اصراری به گفتن آن است؟ آن از منابع گاز پارچین، آن از دستکاری تصویر انفجار سوله‌ در نطنز و باقی قضایا. ممکن است بگویید امریکا با آن دنگ‌وفنگش هم تصویر جسد بن‌لادن را فتوشاپ کرد. بله، امّا آن استثنا بود و اینجا رویّه است.
۳
یکی از فقهای اوایل اسلام که شاگرد یکی از امامان شیعه بود و به مسیر متفاوتی رفت، بعدها تلاش می‌کرد که هر فتوایی می‌دهد و هر کاری می‌کند خلاف استادش باشد. نقل است که گفت من نمی‌دانم در سجده جعفر صادق چشمش را بسته نگه می‌دارد یا باز، پس یک‌چشمم را می‌بندم و یکی را باز نگه می‌دارم؛ حالا حکایت دست تقدیر است با نظام مقدّس که هر کاری می‌کند اثر عکس می‌گذارد.

ناو هواپیمابر مقوّایی سپاه کم مایه‌ی استهزای نیروهای نظامی امریکا بود که عاقبتش هم مضحکه‌ای تمام‌عیار شد. ابتدا وقتی موشکهای «نقطه‌زن» دوروبرش خوردند گفتند که قرار نیست آن را غرق کنیم و می‌خواهیم برای مانورهای دیگر حفظ کنیم. ناو هواپیمابر طبق گزارش‌ها و تصاویر ماهواره‌ای به حالت نیمه‌غرق‌شده در نزدیکی بندر باهنر افتاده است؛ نه سالم مانده و نه کاملاً غرق شده است. حالا درآوردن و تعمیر این سازه‌ی حداقل هشت‌میلیون دلاری نه به صرفه است و نه به سادگی می‌توان آن را تکّه‌تکّه و غرق کرد. حکایت سنگی که دیوانه‌ای در چاه می‌اندازد و صد عاقل هم نمی‌توانند در بیاورند. اگر این مانورهای برره‌ای برای نمایش قدرت بود، دقیقاً خلافش به نیروهای امریکایی ثابت شده است.
۴
حالا اگر وب‌کم نور و جمشید شارمهد را با هم ترکیب کنید، به چه نتیجه‌ی اعجاب‌آوری می‌رسید؟ بله. این ادّعا که دستگیری شارمهد که با پروازهای عادی در حال سفر بود و می‌شد او را به سادگی شناسایی کرد، با ماهواره‌ی نور انجام شد! تمام گاف‌های اخیر نظام مقدّس یک‌طرف و این آخری طرف دیگر که نور علی نور است. یک دستگاه تصویربرداری ضعیف توانسته «تحرّکات» جمشید شارمهد را رصد کند و کمک کند او را به دام بیندازند. قابلمه‌ی «مستعان» در برابر این فیل هواکردن روسفید شد و برادران نشان دادند که تا زمانی که هستند کسانی که حرفشان را باور کنند، به نهضت ادامه خواهند داد. ایدون باد.

۵ نظر:

  1. "تا زمانی که هستند کسانی که حرفشان را باور کنند..."
    این قسمتش جای تاسف و درد و درنگ داشت. استدلال برای کسانی است که آماده پذیرش باشند، با این جور افراد چطور می‌شود ارتباط برقرار کرد؟ چه راهی به نظر شما می‌رسد؟

    پاسخحذف
  2. تلاش برای روشنگری بدون تمسخر و تحقیر. کار ساده‌ای نیست ولی راهی جز خوش‌بینی به سرشت حقیقت‌طلب انسان به نظرم نمی‌رسد.

    پاسخحذف
  3. من هرچه فکر کردم که حکومتی با همه جنایت هایش, با همه ناکارآمدی هایش,با همه فساد اقتصادیش , با همه دروغگویهایش,چطور سراپا مانده,به نتیجه ای نرسیدم.فقط متاسفانه کم کم همه باورهایم در مورد خدا داره تغییر می کند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خدا به من و شما اختیار داده، وقتی خود ما دست روی دست گذاشتیم او چه تقصیری داره؟

      حذف
  4. سلام، می‌دانم که نه از کسی نام بردید و نه مقصود اصلی این بود، ولی چقدر راجع به سندیت تاریخی داستان "آن شاگرد امام صادق" که در قسمت سوم نوشتید مطمئنید؟ بعضی به خاطر رفتار حکومت از دین و خدا بریده‌اند؛ ولی اگر هنوز بر دین و خدا باقی بمانیم، نباید حداقل یاد بگیریم که هر داستانی که برای مطامع ایدئولوژیک و فرقه‌گرایی دینی گفته شده است را باور نکنیم؟ بویی که از این داستان برمی‌آید اینست که بافته‌ایست از شیعیان افراطی متاخر (و نه معاصر با امام صادق و شاگردانش) برای زمین زدن و احمق جلوه دادن فقیهی که به روایت آنان شیعه نبوده‌است (پس احتمالاً فقیهی که در نزد اهل سنت ارج و قربی دارد).

    یعنی واقعاً ادعا شنیدن این‌که کنند میلیونها نفر "عوام" بودند و پیرو عده‌ای فقیه بی‌عقل شدند و فقط "ما" اهل "خرد گرایی" هستیم و سپس هر آسمانی و ریسمانی را به هم ببافند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد خستگی آوراست. نمایش‌ها و دروغ‌های جدید ریشه در نقدنکردن بعضی از داستان های قدیمی دارند که با دادن احساس خوب "اهل عقل" بودن به ما تایید مفت و مجانی بدست می‌آوردم. پیاده شویم و قبول کنیم همه از عقل بهره‌ای داشته‌اند.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.