سهشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹
بنا به مصلحت، با توجّه به حساسیّتی که نهادهای نظام به منتقدان دارند و پرهیز عادل فردوسیپور از جنجال رسانهای، از نوشتن دربارهی تلاش برای حذف مجری پرطرفدارترین برنامهی سیما خودداری کردم. به ویژه اینکه امکان یافتن گوش شنوایی هم نیست و آقایان بر سر شاح نشستهاند و بُن میبرند.
با خواندن این گزارش امّا میبینم که اوضاع بررهایتر از آن چیزی است که میپنداشتم. ورود نهادهای امنیّتی برای تعیین گزارشگر یک مسابقهی فوتبال، طنز خالصی است که شاید در کرهی شمالی هم یافت نشود. دادن تلفات در جنگ با دشمن فرضی دیگر بخشی از یک سریال طنز نیست بل سالهاست که آن را به برکت نظام در ایران مشاهده میکنیم.
مدیریّت یعنی توان هماهنگکردن سلایق مختلف؛ وقتی بالاترین شخص نظام، جز سرسپردگانش در سه دههی اخیر همه را از قطار انقلاب پیاده کرده باشد، تعجّبی ندارد که کوتولهی بیسواد، بیتجربه و بیکارنامهای مثل فروغی نخواهد فردوسیپور را در مدار موفقیّت ببیند. حذف افراد بلندقدتر از خود ویژگی مدیران کوتاهقامت است، نمونهی بارزش هم احمدینژاد.
مدیر دروغگوی شبکهی سه در حالی از رد پیشنهاد گزارشگری میگوید که در پس پرده برای بازنگشتن گزارشگر دسیسه میچیند. چندماه تلاش کردند تا با کاهش وقت برنامهی نود، ایجاد تاخیرهای نالازم در آغاز آن، جلوگیری از پخش مصاحبه با ظریف و حذف گزارش مفصّل فساد در فوتبال، فردوسیپور را به واکنش وادار کنند. پس از آن در میانهی فصل فوتبال، مراسم ختم برنامه را بر پا کردند.
مدیران قوی تهدید را به فرصت بدل میکنند و مدیران ضعیف فرصت را به تهدید. پربینندهترین برنامهی سیما تعطیل شد و برنامهی جایگزینش حتّی در نظرسنجیهای سیما هم جایی میان برنامههای پربیننده نیافت. فردوسیپور فقط یک نمونه از افراد باسوادی است که در حرفهی خود تخصّص دارند، منتقدند ولی با ساختار حاکم سر جنگ ندارند و -از همه مهمتر- با داشتن امکان مهاجرت، ماندن و برای ایرانی آبادتر تلاشکردن را برگزیدهاند. مسبّبان فراری یا منزویکردن چنین کسانی خواسته یا ناخواسته هم به کشور خیانت میکنند، هم به نظامی که فکر میکنند مدافع آنند.
از عیار قرار نبود "بنا به مصلحت" بشنویم
پاسخحذفسلام
پاسخحذفخانمی که از خارج به ایران آمده بود تا بعضی از پروژه ها و برنامه های جهانی را در ایران پایش کند وقتی به کشورش بازگشته بود در پاسخ به سوال یکی از ایرانیان خارج از کشور که پرسیده بود وطن من را چگونه دیدی گفته بود گویا قوم مغول حمله کرده اند .کلمه ای که بکار برده بود این بود .« غارت » .گفته بود انگار قوم مغول حمله کرده اند و همه چیز این مملکت را غارت می کنند.
نگاهی به کارنامه مسولان ومدیران حکومت بعد انقلاب ، گواه این مدعاست که این بی صفتها همه چیز ما را در این چهل سال غارت کرده اند و همچون وحشیان مغول جان و مال وناموس و امید و شادی و عزت و اعتماد بنفس و آزادی و شرافت و دیانت و انسانیت ما را به تاراج برده و لگدمال کرده اند.
گمان نکنیم که فروغی ها محصول تنگ نظری و انحصار طلبی و خودکامگی رهبر و حاکمان مملکت هستند.
کسانی هستند که تصمیم می گیرند و انتخاب می کنند و فقط و فقط یک هدف دارند.نابودی ایران و ایرانی .
ثروتمندترین کشور دنیا که تمام دنیا را می تواند بخرد و آزاد کند در اثر غارتگری و ویرانگری عده ای خودفروخته و بی شرف به جایی رسیده که مردمش در فقر و بدبختی دست و پا می زنند.حال آنکه هر کدامشان باید شاهانه زندگی کنند و در اوج لذت ورفاه و شادی باشند.
وارد کننده مرغ دولتی به من می گفت که من گریه ام می گیرد که مرغ را با قیمتی زیر هزارتومن وارد می کنم ولی با قیمت سی هزار تومن بدست مردم می رسد و من نمی توانم دم بزنم و کاری کنم و بعد هم با هزار دروغ ونیرنگ افزایش قیمت را توجیه می کنند.
خدا می داند که در تهران هر روز معامله های بسیار بزرگی انجام می شود و هزاران هزار میلیارد جابجا می شود و سهم مردم من از این همه ثروت فقر و نداری است.
گرانی ، فقر ، تورم ، بیکاری ، بی همسری ، کمبود مسکن ، فروغی و فروغی ها تماما عامدانه و هدفمند است.هدف نابودی ملت ایران است .و می بینیم که تا حدودی موفق شده اند وهمه چیز ما را از ما گرفته اند.
من به یقین رسیده ام که حاکمان جمهوری اسلامی مملکت ما را به بیگانگان فروخته اند ودر ازای پول و قدرت ، ماموریت دارند تا همه چیز ما را نابود کنند .
سیر تکاملی اصلاح طلبی در ایران:
پاسخحذفاواخر دهه هفتاد:پیگیری اصلاح قانون اساسی
اواخر دهه هشتاد:پیگیری عمل به قانون اساسی
اوایل دهه نود: پیگیری اجازه شرکت در انتخابات
اواسط دهه نود: پیگیری حضور بانوان در ورزشگاهها
اواخر دهه نود: پیگیری حضور مجری برنامه نود در برنامه نود!!!!!!
جناب ایماگر! سطح مطالب شما هم مثل سطح توقع اصلاح طلبان در حال افول است.می ترسم از روزی که شما هم مثل منتجب نیا نامه به رهبری بزنید و از اینکه نامه را خوانده اظهار خوشحالی کنید.😔